خبرگزاری عصر ایران، وابستە بە رژیم جمهوری اسلامی نوشت: مشکلات به وجود آمده در کشور بسیاری از کارشناسان اجتماعی و جامعه شناسان را نگران کرده است. عدم استفاده از راهکارهای منطقی در مواجهه با معضلات فعلی، موجب تشدید مشکلات مردم گردیده است.
علیرضا بهشتی فرزند محمد حسینی بهشتی، یکی از دستاندرکاران و بنیانگذاران رژیم جمهوری اسلامی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس از جمله کسانی است معتقد است اعتماد جامعە نسبت بە رژیم حاکم بر ایران از بین رفتە است و جمهوری اسلامی در هر مقطع زمانی از طول عمر خود بخشی از مشروعیتش را از دست دادە است.
وی از بین رفتن اعتماد در جامعه را موجب بروز و تشدید مشکلات کشور دانستە و اذعان داشتە است کە این امر باعث بازگشت جامعه به مرحله پسا مدرن گردیده است. مرحله که دیگر در آن زندگی شهروندی معنایی ندارد و افراد برای بقا تلاش می کنند.
علیرضا بهشتی بی توجهی حکومت به مردم و تبدیل جامعه به سیاه لشگر انتخابات را از جمله آسیب های بی توجهی به جامعه مدنی می داند و براین باور است که رویه کنونی موج بی اهمیتی و بی تفاوتی در جامعه را تشدید خواهد کرد.
او همچنین در بخش دیگری از سخنانش در خصوص مسألەی نفاق و منافق گفت: ما خودمان مروج نفاق درجامعه شدیم. دلیلش این است که همه حکومت ها قبل از این که هرکاری انجام دهند، باید تکلیفشان را با وجود الگوهای زیستی متنوع و متمول در جامعه مشخص کنند. الان بحث ها برسر این نیست که تنوع الگوهای زیستی در جامعه را تحمل کنند، بلکه باید به رسمیت بشناسند. به این معنا که ما باید این را از فکر بیرون کنیم که می توانیم همه را یک شکل کنیم . این فکر اساسا برای جامعه بشری نیست.
او با اشارەی ضمنی بە علی خامنەای در مثالی نامحسوس گفت: باید نگران بود که چرا برخی افراد از قطار انقلاب پیاده شدەاند و یا آنها را پیاده کردەایم. درحالی که افراد بیشتری باید سوار این قطار می شدند حالا ما خوشحالیم برخی از این قطار پیاده شدەاند. اخرش چه می شود قطار خالی با لوکوموتیو ران به چه کاری می آید.
بهشتی در بخش پایانی سخنانش بە تکثر و تنوع در ایران اشارە نمودە و گفتەاست:
ما حاضر نیستیم تنوع و تکثر را به رسمیت بشناسیم. اگر متوجه این مفهوم بودیم، می فهمیدیم که قرار نیست این کیکی در وسط هست تنها سهم ما باشد. متاسفانه جناح های ما قاعده بازی را بلد نیستند و فقط به دنبال حذف یکدیگر هستند . بازی سیاست بازی حذفی نیست. بلکه مشارکتی است.
شما آگاهی سازی ها را درمورد موضوع انجام دهید و بعد به انتخاب مردم بگذارید نهایتش این است که یک رفراندوم برگزار کنید. اگر این رفراندوم ها مشکل آفرین بود، حکومت سوییس الان باید از هم می پاشید!
حداقل بگذارند یک گفتگوی ملی شکل بگیرد و آزادانه بحث های خود را مطرح کنند. من بعید می دانم در این ٨٠ میلیون تن فکر و ایده خوب برای کمک به کشور وجود نداشته باشد. ممکن است در جمع مسئولین فعلی دیگر فکر و ایده جدیدی پیدا نشود، اما در این ٨٠ میلیون قطعاً افکار جدید و بروزشده وجود خواهد داشت.