مختصری از زندگینامە شهید پیشوا قازی محمد

در بامداد روز 10 فروردین ماه‌ سال 1326 خورشیدی‌ (30/3/1947 میلادی‌) پیشوا قاضی‌، محمد حسین خان سیف قاضی‌ (پسر عموی‌ پیشوا) و ابوالقاسم صدر قاضی‌ (برادر پیشوا) پس از دو محاكمه‌ی‌ ناعادلانه‌ و فرمایشی‌ از جانب دشمنان ملت كرد در میدان “چوارچرا” در شهر مهاباد، یعنی‌ همان مكانی‌ كه‌ روز 2 بهمن 1324 خورشیدی‌ (22/1/1946 میلادی‌) جمهوری‌ كردستان در آ‌نجا اعلام شده‌ بود به‌ دار آ‌ویخته‌و شهید شدند و همان روز با دستان مردم مبارز در گورستان ملاجامی‌ به‌ خاك مقدس وطن سپرده‌ شدند.حزب دمكرات كردستان از روز 10 فروردین 1358 خورشیدی‌ (30/3/1979) این روز را بعنوان روز شهیدان كردستان نامگذاری‌ نمود. اگر پیش از آ‌ن هنگام به‌ خاطر فشار و ستم مزدوران شاه‌ دیكتاتور امكان اجرای‌ مراسمی‌ بدین مناسبت وجود نداشت، لیكن پس از سقوط حكومت شاهنشاهی‌ و بویژه‌ پس از آ‌نكه‌ حزب این روز را به‌ این اسم نام نهاد همه‌ ساله‌ در چنین روزی‌ به‌ شهیدان و قافله‌سالار آ‌نان، پیشوا قاضی‌ ادای‌ احترام می‌شود.
در این كه‌ پیشوا قازی‌ رئیس جمهور كردستان و برجسته‌ترین شخصیت مكریان بوده‌ و در همه‌ی‌ منطقه مشهور و پرآ‌وازه بود شكی‌ نیست، لیكن تا چند سال پس از شهید شدنش نیز به‌ گونه‌ای‌ كه‌ باید برای‌ ملت كرد شناخته‌ شده‌ نبود و یا اگر هم تا حدی‌ او را می‌شناختند آ‌نگونه‌ كه‌ باید از ایشان تقدیر بعمل نمی‌آ‌وردند. ضروریست هرچه‌ بیشتر پیرامون شخصیت پیشوا قاضی‌ تحقیق شود تا آ‌نگونه‌ كه‌ درخور شخصیت ایشان می‌باشد، شناخته‌ شود. قاضی‌ محمد، فرزند قاضی‌ علی‌، فرزند میرزا قاسم قاضی‌ است. قدمت این خانواده‌ در شهر مهاباد به‌ چهار قرن قبل برمی‌گردد، ایشان نه‌تنها از جانب مردم بلكه‌ از سوی‌ حكام و مسئولین حكومتی‌ نیز مورد احترام بودند. قاضی‌ علی‌، پدر پیشوا، سال 1930 در مهاباد سازمان كردی‌ به‌ اسم “جنبش محمد” تأسیس نمود، نامبرده‌ با خیزش شیخ محمد خیابانی‌ در تبریز در ارتباط بود، تا سال 1934 كه‌ در آ‌ن سال وفات یافت مدام این ارتباط برقرار بود.
قاضی‌ علی‌ دارای‌ دو فرزند بود. یكی‌ از آ‌نها ابولقاسم قاضی‌، مشهور به‌ صدر قاضی‌ بوده‌ كه‌ یكی‌ دو دوره‌ از طرف مردم به‌ نمایندگی‌ مجلس انتخاب شده‌ ‌و اعتبار و نفوذ ویژه‌ای‌ داشته‌ است. پس از اتمام دوره‌اش نیز طبق سفارش پیشوا جهت حل‌وفصل نمودن كارهای‌ سیاسی‌ و كمك به‌ مردم در تهران ابقا شده‌ بود.
قاضی‌ محمد نیز كه‌ سال 1900 میلادی‌ در آ‌ن خانواده‌ی‌ فرهنگی‌ چشم به‌ جهان گشود، همان از ابتدای‌ جوانی‌ دارای‌ احساسات میهن پرستی‌ بسیار قوی‌ای‌ بوده‌ و به‌ فراگیری‌ علوم قدیم و جدید بسیار علاقمند بود و در این مورد بسیار زود پیشرفت نمود. نسبت به‌ فراگیری‌ زبانهای‌ خارجی‌ علاقه‌ و جدیت وافری‌ داشته‌، به‌ غیر از زبانهای‌ كرد، عربی‌ ‌و فارسی‌ با زبانهای‌ فرانسوی‌ و انگلیسی‌ و تا اندازه‌ای‌ زبان رووسی‌ نیز آ‌شنا بود. قاضی‌ محمد علاقه‌ی‌ شدیدی‌ به‌ ارتباط با اهل فضل و علمای‌ عصر خود و انسانها و افراد میهن پرست و روسای‌ قبایل داشت.
پس از وفات پدرش به‌ سمت قاضی‌ شهر نایل آ‌مد. به‌ خاطر علاقه‌ی‌ فزاینده‌ به‌ امور فرهنگی‌ و ارتقای‌ سطح اطلاعات مردم، در سالهای‌ قبل از 1941 و پس از آ‌ن نیز به‌ مدت یكی‌ دو سالی‌ ریاست اداره‌ی‌ فرهنگ و اوقاف شهر مهاباد را عهده‌دار شد و در زمان ریاست ایشان خدمات فرهنگی‌ چشمگیری‌ انجام گرفتند، اولین مدرسه‌ی‌ دخترانه‌ در شهر مهاباد افتتاح گردید. در همین ارتباط با اكثریت دانشجویان، روشنفكران و استادان روابط بسیار نزدیكی‌ داشت.
قاضی‌ محمد نسبت به‌ بنیانگذاران “كومله‌ی‌ ژ ـ ك” احترام ویژه‌ای‌ قائل بود. در چند سالی‌ كه‌ خلا‌و قدرت وجود داشت یعنی‌ بین سالهای‌ 1941 تا 1945 و پس از آ‌ن كه‌ جمهوری‌ كردستان تأسیس شد، در اداره‌ی‌ امورات مردم بویژه‌ در حل‌وفصل كردن مشكلات عشیره‌ای‌ نقش بارزی‌ ایفا نمود. عده‌ی‌ كثیری‌ از بنیانگذاران (ژ ـ ك) با وی‌ مشورت می‌نمودند و بسیار ایشان را دوست می‌داشتند، با جدیت فراوان درصدد عضویت در “ژ ـ ك” بود. بسیاری‌ از مشكلات مردم در دیوان وی‌ كه‌ به‌ محكمه‌ مشهور بود، حل و فصل می‌گردیدند.
قاضی‌ نزد نمایندگان كشورهای‌ بیگانه‌ كه‌ در آ‌ن زمان ایران را بین خود تقسیم كرده‌ بودند احترام ویژه‌ای‌ داشت و هر كس كه‌ به‌ مهاباد می‌رفت در پی‌ آ‌ن بود كه‌ قبل از هر كسی‌ با وی‌ دیدار داشته‌ باشد. دعوت از ایشان جهت عزیمت به‌ شوروی‌ در این ارتباط بود، كه‌ با هیئتی‌ بلندپایه‌ به‌ باكو عزیمت نمود.
قاضی‌ محمد كه‌ به‌ عضویت “كومله‌ی‌ ژ ـ ك” درآ‌مد نام سازمانی‌ وی‌ “بینایی‌” شد، امید بیشتری‌ به‌ مسئولین و مردم بخشید.
در پی‌ شناخت از وضعیت و شهامت سیاسی‌ ایشان و قانع شدن مسئولین “كومله‌ی‌ ژ ـ ك” بود كه‌ نام “كومله‌ی‌ ژ ـ ك” به‌ “حزب دمكرات كردستان” تغییر یافت و بمثابه‌ی‌ حزبی‌ دمكرات و مترقی‌ فعالیت خود را آ‌غاز نمود. قاضی‌ به‌ خاطر ارزش ویژه‌ای‌ كه‌ برای‌ “ژ ـ ك” قائل بود روز تأسیس حزب دمكرات را نیز همان روز 25 تیر كه‌ روز تأسیس كومله‌ی‌ ژـ ك بود، انتخاب كرد و توجه‌ اكثریت قریب به‌ اتفاق مسئولین را به‌ مبارزه‌ از طریق حزب دمكرات جلب نمود. حزب به‌ سرعت جوانه‌ زده‌ و دامنه‌ی‌ مبارزاتش در تمامی‌ مناطق آ‌زاد شده‌ی‌ كردستان گسترش یافت. بحران پیونددادن اجباری‌ كردستان به‌ آ‌ذربایجان را حل نموده‌ و آ‌نها را ناچار ساخت كه‌ حسابی‌ جدا برای‌ كردستان باز كنند. پس از عقد نخستین كنگره‌ی‌ خود در روز 2 بهمن 1324 خورشیدی‌ (30/3/1946 میلادی‌) با مشاركت نمایندگان سایر بخشهای‌ كردستان، از جمله‌ ملامصطفی‌ بارزانی‌ و رۆسای‌ عشایر و نمایندگان همه‌ی‌ اقشار و طبقات كردستان، تأسیس نخستین جمهوری‌ كردستان را اعلام نمود. اگر تا آ‌ن زمان گاه‌گاهی‌ در روزنامه‌ی‌ “كوردستان” به‌ نام پیشوا از ایشان یاد می‌شد، پس از تاسیس جمهوری‌ و به‌ صورت رسمی‌ پیشوا به‌ این عنوان ملقب گردیده‌ و تا هم اكنون نیز در میان مردم رایج است.
پیشوا انسانی‌ با فرهنگ، بی‌غش، دوستدار ادب و هنر ناطق بود و در عین حال سیاسی‌ و دمكراتی‌ میهن پرست و ملی‌گرا بود، با تمامی‌ اقشار و طبقات همنشینی‌ می‌نمود و در زمان لازم از شور و نیروی‌ آ‌نان بهره‌ می‌جست. قاضی‌ محمد اتحاد و همبستگی‌ ملت كرد را بزرگترین عامل موفقیت می‌انگاشت. به‌ همین دلیل در بیشتر مقاله‌های‌ خود كه‌ در روزنامه‌ی‌ “كوردستان” آ‌ن زمان منتشر می‌كرد، پیرامون نظریه‌ی‌ اتحاد و همبستگی‌ قلم زده‌ و آ‌ن را شرط موفقیت و ستون پایداری‌ جمهوری‌ كردستان و عامل موفقیت بر دشمنان قلمداد می‌نمود.
قاضی‌ محمد هر چند بر این واقف بود كه‌ دشمنان ملت كرد شفاف نیستند لیكن در مذاكرات به‌ شیوه‌ی‌ علنی‌ اعلام می‌داشت كه‌ ملت كرد مایل است از طریق مسالمتآ‌میز به‌ حقوق خود دست یابد. اما اگر چنین نشود، آ‌نچه‌ از دست او براید انجام می‌دهد.
آ‌نچه‌ را لازم می‌دانست بسیار با صراحت به‌ شاه‌ و قوام اعلام می‌كرد، نقاط ضعف آ‌نها در مورد مسئله‌ی‌ كرد را برجسته‌ می‌نمود. به‌ صراحت به‌ آ‌نها گفت: شما در حرفهای‌ خود مشكوك هستید و خواستا حل مسئله‌ی‌ كرد نیستید. زمانی‌ كه‌ از طرف قوامالسلطنه از پیشوا جهت سفر به‌ تهران دعوت به‌ عمل می‌آ‌ید و در تاریخ 28 ژوئن 1946 پیشوا به‌ تهران عزیمت می‌نماید، از جانب عده‌ای‌ از وزیران، نمایندگان مجلس و نماینده‌ی‌ كردهای‌ مقیم تهران و نمایندگان احزاب و اتحادیه‌های‌ كارگری‌ در فرودگاه‌ مورد استقبال قرار می‌گیرد، روزنامه‌ی‌ “ایران ما” می‌نویسد: اكنون كه‌ قاضی‌ محمد در تهران هستند و آ‌زادیخواهان با ایشان دیدارهایی‌ داشته‌اند مشخص می‌شود كه‌ ایشان خواهان ثبات و آ‌زادی‌ و دمكراسی‌ در سراسر ایران می‌باشند و حقوق اجتماعی‌، سیاسی‌ و انسانی‌ ملت كرد نیز مطرح است. هرآ‌نچه‌ به‌ نفع دمكراسی‌ باشد توسط پیشوای‌ كردستان مورد استقبال واقع می‌شود. امیدواریم كه‌ جناب قوام از این سفر تاریخی‌ استفاده‌ ببرند”.
قاضی‌ لحڤهی‌ خداحافڤی‌ با ملامصطفی‌ می‌گوید: “من خودم را فدای‌ مردم می‌كنم و هرگز همانند پیشه‌وری‌ و رهبرا آ‌ذربایجان عمل نمی‌كنم كه‌ وطنم در خون غلط و هزاران نفر كشته‌ شوند”. پیشوا و رفقای‌ او همان اندازه‌ای‌ كه‌ طی‌ 11 ماه‌ عمر جمهوری‌ كردستان به‌ خدمت و تلاش صادقانه‌ پرداختند، به‌ همان اندازه‌ هم در دادگاه‌ فرمایشی‌ محاكمه‌ی‌ خود مقاومت نموده‌ و با جرأت و شهامت از خود دفاع كردند، با همه‌ی‌ نارحتی‌ درونی‌ و فضای‌ ناخوشایندی‌ كه‌ در زندان پادگان مهاباد برایشان ایجاد كرده‌ بودند نه‌ تنها اعتقاد به‌ رهایی‌ كردستان نزد آ‌نان تضعیف نگردید بلكه‌ بسیار جدی‌تر و با اراده‌تر شده‌ بودند.
ایشان طی‌ یك ملاقات سری‌ به‌ دو تن از اشخاص مورد اعتماد گفته‌ بودند: “ما را فریب دادند، نباید ملت كرد فریب بخورد و مبارزه‌ی‌ خود به‌ منڤور رهایی‌ و سربلندی‌ را باید ادامه‌ دهد و سلاح تحویل ندهد”. همچنین گفته‌ بودند كه‌ ما را تحت فشار قرار داده‌اند تا نامه‌ای‌ به‌ ملامصطفی‌ بنویسیم كه‌ دست از مبارزه‌ بكشد، لیكن ما نه‌تنها چنین چیزی‌ نخواهیم نوشت بلكه‌ معتقدیم آ‌نچه‌ در توان دارد باید در مبارزه‌ با این نامردان به‌كار گیرد.
شجاعت وی‌ در زندان به‌ حدی‌ بود كه‌ افسران آ‌نجا را متحیر كرده‌ بود. در واقع پشت این محاكمه‌ آ‌مریكا و انگلیس حضور داشتند، هرچند به‌ غیر از كاربدستان رژیم افراد غیره‌ای‌ در آ‌نجا نبوده‌اند، لیكن از طریق آ‌نها مسائل بسیاری‌ انتشار یافته‌ كه‌ دانستن آ‌نها ضروریست. پیشوا هربار از دو باری‌ كه‌ به‌ اصطلاح محاكمه‌ شده‌ است، چهار ساعت به‌ ایراد سخنرانی‌ پرداخته‌ و به‌ گفته‌ی‌ سروان شریفی‌ كه‌ وكیل قاضی‌ بود: “این قاضی‌ محمد بود كه‌ حكومت را محاكمه‌ می‌كرد و از تمامی‌ جهات آ‌نها را زیر سوأل می‌برد”.
روزنامه‌ی‌ “آ‌زادی‌” كه‌ آ‌ن موقع در بغداد به‌ زبان كردی‌ انتشار می‌یافت، در ارتباط با حمایت آ‌مریكا و انگلیس از این محاكمه‌ نوشته‌ بود: “استعمار انگلیس و آ‌مریكا در وجود قاضی‌ محمد و یارانش دشمنی‌ سرسختی‌ را می‌دیدند. امیدوار بودند كه‌ آ‌نها را قانع كنند و در زندان نیز نمایندگان خود را نزد آ‌نها فرستادند تا بلكه‌ بتوانند ایشان را به‌سوی‌ خودشان جلب كنند، لیكن هرگز موفق نگردیدند. بعدها روزنامه‌ی‌ “آ‌ذربایجان” در باكو نوشته‌ بود كه‌ قاضی‌ محمد به‌ “جورج آ‌لن” نماینده‌ی‌ آ‌مریكا گفته‌ بود، ملت انتڤار هیچگونه‌ عملكرد مثبتی‌ از كشورهای‌ استعمارگر ندارد.
“نجف قلی‌ پسیان” سخنان پیشوا در دادگاه‌ را در چند جمله‌ خلاصه‌ كرده‌ و می‌نویسد: ” در لحظه‌ی‌ محاكمه‌ی‌ قاضی‌ محمد به‌ سیاست و عملكرد دولت تهران اشاره‌ كرد و گفت: من در گوشه‌ی‌ زندان صدای‌ خود را بر ضد دولت تهران و رۆسای‌ آ‌نها بلند كرده‌ و می‌گویم گناهكار شمایید نه‌ ما. شما كشور ما را اشغال كرده‌اید”.
روزنامه‌نگار دیگری‌ به‌ اسم “سلیمان . خ” در نوشته‌های‌ خود می‌گوید، قاضی‌ گفت: تمام این رویدادها نتیجه‌ی‌ سیاست اشغالگری‌ دولت است. اگر دولت ها تمامی‌ كردها را خائن قلمداد می‌كند، باید این منطقه را ترك كند، اگر كردها را میهن پرست می‌پندارد، باید بگذارد مردم خود امورات خودشان را در دست گیرند”.
در اسناد و روزنامه‌های‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ سابق نوشته‌های‌ بسیاری‌ در این رابطه وجود داردكه‌ از زبان افسران ایرانی‌ روایت می‌كنند كه‌ قاضی‌ گفته‌ است: “این رویداد نتیجه‌ی‌ آ‌ن است كه‌ خود شما قانون اساسی‌ را نقض كرده‌اید. هم اكنون نیز در كردستان در گسترش دمكراسی‌ تنها هستم و هیچ نیرویی‌ مرا تشویق نكرده‌ است. محرومیت ملت كرد مرا به‌ اجرای‌ چنین اقداماتی‌ واداشته‌ است”.
لحظه‌ای‌ كه‌ رئیس دادگاه‌ یا دادستان ایشان را محكوم به‌ خیانت می‌كند در جواب می‌گوید: “اینجا كاشانه‌ی‌ من است. خاك كردستان خاك آ‌با و اجدادی‌ من است، چگونه‌ می‌توانم از آ‌ن دست بردارم”.
اگر محاكمه‌ی‌ اول در 19 ماه‌ ژانویه‌ آ‌غاز گردید و چند روز به‌ طول انجامید و حكم به‌ اعدام قاضیها داد، محاكمه‌ی‌ دوم در 28 مارس 1947 (برابر با 7 فروردین) شروع شد و روز 30 مارس خاتمه‌ یافت. مجله‌ی‌ “خه‌باتی‌ قوتابیان” (مبارزه‌ی‌ محصلین) در شماره‌ی‌ 37 خود از زبان سروان كیومرث صالحی‌، گزارشگر ارتش كه‌ در دادگاه‌ حضور داشت و بعدها به‌ خاطر انتشار گزارشی‌ در این باره‌ یك سال زندانی‌ شد، قسمتی‌ از سخنان پیشوا را منتشر ساخت.
پیشوا گفته‌ است: “دیریست كه‌ خودم را برای‌ چنین روزی‌ آ‌ماده‌ كرده‌ام. با آ‌غوش باز از این مرگ شرافتمندانه‌ كه‌ در راه‌ آ‌زادی‌ ملتم كشته‌ شوم، استقبال می‌كنم، این تعهدی‌ است كه‌ به‌ ملت خود داده‌ام كه‌ با آ‌نها زندگی‌ كنم و با آ‌نها بمیرم، چگونه‌ حاضر به‌ شكستن تعهد خویش خواهم شد؟”. همچنین سروان كیومرث می‌نویسد: “من در اكثر محاكمه‌های‌ صحرایی‌ و سربازی‌ بمثابه‌ی‌ گزارشگر حضور داشته‌ام، لیكن هرگز كسی‌ را به‌ اندازه‌ی‌ قاضی‌ محمد با شهامت و بی‌باك مشاهده‌ نكرده‌ام. او لحظه‌ی‌ محاكمه‌ ترسی‌ به‌ دل راه‌ نمی‌داد. بسیار شجاعانه‌ حرف می‌زد و سۆلات را پاسخ می‌داد”.
به‌ خاطر شجاعت و از خودگذشتگی‌ بود كه‌ در پای‌ دار اعدام اجازه‌ نداد چشمهای‌ او را ببندند و گفت: “دوست دارم در آ‌خرین لحڤات زندگیم با سربلندی‌ و چشمانی‌ باز به‌ وطن عزیزم بنگرم”. همچنین گفت: ” شما یك قاضی‌ محمد را خواهید كشت، لیكن هر قطره از خون من قاضی‌ محمد دیگری‌ خواهد شد، از ملت كرد می‌خواهم كه‌ مبارزه‌ی‌ خود را در راه‌ رهایی‌ كردستان متوقف نكند، به‌ دولت خودفروش تهران اعتماد نكنید. زنده‌ باد كرد و كردستان”.

وبسایت مرکزی حزب دمکرات کردستان

دبیرخانە حزب دمکرات کردستان

کمیسیون تشکیلات

وبسایت "کردستان و کرد"

کلیە حقوق این وبسایت برای مرکز اطلاع رسانی حزب دمکرات کردستان محفوظ است

Add New Playlist