در جهان امروزی علیرغم تمامی جنگ ها و مصیبت های موجود، حرکت برای بدست آوردن حقوق انسانی، سرعت بیشتری به خود گرفته است. جنبش برابری خواهی زنان نیز که بخش مهمی از مبارزات حقوق بشری را به خود اختصاص داده، قدم های استوارتری در راستای تحقق عدالت جنسیتی برداشته است. اما در خصوص چگونگی این مبارزه و نحوه احقاق حقوق زنان، نظریات مختلف و بعضا متناقضی مطرح شده اند. نسبت به مشارکت زنان در فعالیتهای سیاسی در سطوح رهبری دید مکعبی وجود دارد: 1-عده ای حمایت موقتی زنان برای طی کردن مسیر ناهموار برای ورود به کارزار رقابتی دنیای سیاست را وظیفه خود میدانند. رئیس جمهور لیندن جانسون در سخنرانی مشهور خود در دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۶۵ در خصوص مسئله ی اعمال تبعیض مثبت این گونه بیان نمود: “شما نمی توانید شخصی را سال ها در حالیکه پاهایش را با زنجیر بسته اید، نگه دارید و سپس او را آزاد کنید و به خط شروع مسابقه (نقطه ی صفر) برسانید و به او بگویید که تو آزادی برای این که با دیگران رقابت کنی و بدین صورت شما اعتقاد داشته باشید که عدالت و انصاف را کاملاً رعایت کرده اید. نمونه تبعیض مثبت را در پارلمان عراق و افغانستان شاهد هستیم. در کشور افغانستان 30 درصد از نمایندگان باید از زنان باشند و در عراق نیز چیزی مشابه افغانستان باید رخ دهد تا پارلمان شکل بگیرد. دروا قع آنان معتقدند که این تبعیض همیشگی نیست و از زمانی که زنان به بلوغ سیاسی کافی برای رقابت با مردان برسند می توان این فرآیند را حذف کرد. نقش فرمایشی زنان در انتخابات رفته رفته جایگاه خود را به نقش های سازنده و اثر گذار خواهد داد. زنان در شرایط کنونی طبیعتا توانایی رقابت با مردان را ندارد و الزاما در این زمینه نیازمند نوعی تبعیض مثبت هستند. 2-گروهی دیگر معتقدند که بایستی یک استراتژی زیرساختی را برای ورود زنان به عرصه سیاست پیاده کنند بطوریکه حضور کنونی زنان در شرایط مزبور با وجود ساختارهای سنتی مردسالارانه شانس پیروزی آنها را در رقابت با مردان کمرنگ می کند. بدیهیست که تجربه چندین دهه مردان چه در ارقام مطلق آن و چه در کیفیت آن یعنی سطح مهارت و میزان اهمیت فرصتهای به دست آمده در سلسه مراتب قابل مشاهده است و حضور زنان در عرصه سیاست موقعیت نسبتاً شکنندهای دارد. 3-گروهی دیگر ورود زنان در شرایط کنونی را کاملا دکوری و فانتزی میخوانند و چنین جنبشی سریع و ناهمگون در تغییرات الگوواره را نه با تکیه بر گرفتن مطالبات و مبارزات برابر خواهانه بلکه صدقه ای از سر نیاز به جهت جنسیت مونثشان و از سر ترّحم می خوانند. دیدی که از زاویه تبعیض معکوس برای مشارکت همگانی زنان و حس رقابت در بین آنها برای پیشرفتشان در تمامی عرصه های زندگی تا پا به پای مردان برای هموارکردن مسیر , گام بردارند. 4-گروهی دیگر مخالف تبعیض مثبت هستند بگونه ای که آنرا پایمال کردن حق مردان در شایستگی و تواناییهاشان در عرصه رقابت سیاسی می دانند. بطوریکه در سنجش میزان خلاقیتها و شایستگی های بین یک زن و یک مرد درصورتیکه مرد ارجحیت داشته باشد اما زن به دلیل جنسیت و سهم اختصاص یافته اش در قوانین وضع شده به سِمت برسد را بی عدالتی اطلاق می کنند. حال سنجش این تواناییها و بررسی کارنامه هردو شخص و میزان اثربخشی شان در پیشبرد اهداف سازمانی و همچنین توانایی تقبل مسئولیتهای محولّه را بایستی به افرادی سپرد که هرکدام از طرفین را بدون هیچگونه تبعیض جنسیتی و روابط فی مابین سنجید. اما در حقیقت راهکار ورود زنان به دنیای سیاست در سطوح رهبری , دادن تبعیض مثبت نیست بلکه یک زن بایستی در تمامی پیچ و خم های مسیر ورود به این دنیا که مالامال از تنوع و دوگانگیست را ذره به ذره تجربه کند حال این تجربه با تسهیل کردن در فراهم آوردن زیرساختها از طرف قانونگذاران برای ورود به این عرصه در طول یک برنامه با زمانبندی معین است یا خواه مقاومت و تداوم چندین نسل برا ی استحقاق حقوق اجتماعیشان. برای رسیدن به این مهم زنان با کسب تجربه در برابر مسئولیتهای محوله پاسخگویند و انتخابشان برای مدیریت در یک بخش از سر دلسوزی یا همیاری یا وضع قانونی که خود جای سوال را دارد نیست بلکه شایستگی و لیاقت و توانایی اوست که رقابت با مردان را در جهت پیشبرد استرتژیهای برنامه های سازمان سوق می دهد. یقینا مسئولیتی که از سر جنسیت زدگی خیرخواهانه باشد نه درک تعهد مسئولیت و نه توانایی پاسخگویی در برابر انجام وظایف محوله را داراست. تجربه ای که طول سالیان در جهت پیشبرد اهداف سازمانی بدست می آید یقینا در اغلب شرایط برای دور زدن ممنوعیتها یا زود به هدف رسیدن آرمانها , آلترناتیوی در نظر دارد .پس از دست دادن فرصتهای رنگین برای داشتن گروهی ملَون یقینا نتایج خوبی را حاصل نمی شود. در چنین حالتی باورهای تحقیرآمیزمردسالارانه جای خود را به قاعده ی منع تبعیض برای همه و اصل برابری به طور کامل می دهد و تنها خلاقیتها و تواناییها و استعدادهاست که انتخاب می کنند نه برتری جنس مرد بر زن یا جنس لطیف زن .