برای چیدن گیاهان بهاری به بالای تپه رفته بود که ناگهان صدای مهیبی آمد و پسرم مجروح شد». این را پدر شایان میگوید “پسر ۱۱سالهای که جمعه گذشته پس از انفجار مینهای بهجامانده از زمان جنگ، در نزدیکی شهر سنندج دو دست و یک چشمش را از دست داد. منطقهای که سالها پیش پایان عملیات پاکسازی در آن جشن گرفته شده بود اما همچنان قربانی میگیرد”.
پدر شایان درحالیکه لرزش صدایش از پشت تلفن بهخوبی حس میشد،میگوید: «برای تفریح به مریوان رفته و در راه برگشت به سنندج بودیم که این اتفاق افتاد. ساعت حدود پنج، شش عصر بود و یک ساعت مانده بود به سنندج برسیم که بچهها گرسنه بودند و از من خواستند ماشین را کنار جاده نگه دارم تا عصرانه بخوریم. تازه باران تمام شده بود و هوا خیلی خوب بود. برای همین وسط سبزهزارها رفتیم و همانجا عصرانه را خوردیم. بعد از اینکه کمی آنجا استراحت کردیم، بچهها به بالای تپه رفتند تا گل و قارچ بچینند. ناگهان صدای مهیبی آمد؛ به بالای تپه نگاه کردم، دیدم شایان با دست و صورت خونی ۲۰ متر به طرف پایین آمد و در میان راه افتاد.
مادرش با داد و فریاد سعی داشت از تپه بالا برود، پاهای من سست شده بود و توان راهرفتن نداشتم. تا نصف تپه را بالا رفتم اما نتوانستم خودم را به شایان برسانم. مرد کشاورزی که آن نزدیکیها بود، وقتی متوجه انفجار شد، خودش را به شایان رساند و او را به پایین تپهها آورد.
چند دقیقه بعد آمبولانس آمد و شایان را به بیمارستان سنندج انتقال دادند». چند ثانیه سکوت میکند؛ از آن طرف خط صدا از داخل بیمارستان سنندج میآید که یکی را پیج میکنند. صدای پدر شایان از ته گلویش بیرون میآید و میگوید: «شما اگر خبرش را در روزنامهها کار کنین، مشکلی برای پسرم پیش نمیآید؟ لطفا چیزی ننویسید که کسی ناراحت شود و کار پسرم به مشکل بربخورد». از صحبتکردن با رسانهها میترسد.
بعد از کمی گفتوگو راضی میشود صحبتش را با من ادامه دهد و میگوید: «وقتی آمبولانس آمد، شایان هوشیار بود و با ما صحبت میکرد. پزشک گفت که نباید خوابش ببرد، برای همین آن ۵۰ دقیقه تا وقتی که به بیمارستان کوثر سنندج رسیدیم، با او صحبت میکردم و مدام صدایش میزدم و میگفتم شایانجان نخواب پسرم؛ ولی پسرم درد داشت و ناله میکرد و میگفت دستم درد میکند».
اینها را که میگوید، گریهاش میگیرد و گوشم از صدای گریهاش پر میشود. بعد از اینکه کمی آرام میشود، ادامه میدهد: «وقتی در آیسییو به ملاقاتش رفتم، از من خواست گریه نکنم و ناراحت نباشم؛ اما چطور میتوان آرام بود؟ پسر ۱۱سالهام در این سن معلول شد. دو دستش را از مچ قطع کردند و یکی از چشمهایش تخلیه شده. هرچند وقتی به دیدنش میروم، سعی میکنم به او روحیه بدهم اما چه فایدهای دارد؟ مگر میتوانم دوباره دستهایش را برگردانم؟»
نفس عمیقی میکشد و ادامه میدهد: «فردای آن روز به ما گفتند منطقهای که شما به آنجا رفته بودید، یک پایگاه متروکه بوده است و گروه پاکسازی دو مین عملنشده دیگر در آنجا پیدا و خنثی کردند. اما آنجا نه سیم خارداری بود و نه تابلویی که متوجه شویم احتمال خطر مین در آن منطقه وجود دارد. تازه بعد از اینکه این بلا به سر پسرم آمد، متوجه شدیم آنجا محل خطرناکی است. منطقهای سرسبز و خوشآب و هوا که صد کیلومتر با مرز فاصله دارد و نزدیک مناطق مسکونی است». پدر شایان که کارگر ساختمان است در ادامه میگوید: «از مسئولان خواهش میکنم به دادمان برسند. البته خوشبختانه بیمارستان با ما همکاری کرد و خیلی به پسرم رسیدگی کردند».
انفجار در مناطق پاکسازیشده
حدود ٣٠ سال از پایان جنگ هشتساله عراق با ایران میگذرد؛ اما بقایای آن جنگ خونبار هنوز هم کشته و مجروح میدهد و شایان ۱۱ساله تنها یکی از ١٠ هزارنفری است که در سالهای پس از جنگ قربانی مین شدهاند. دراینباره بهنام صادقی، فعال مینزدایی که سالهاست در استانهای مرزی مشغول به کار در همین زمینه است، به «شرق» میگوید: «نزدیک به چهارمیلیونو ٢٠٠ هزار هکتار زمین آلوده به مین در پنج استان آذربایجانغربی، کرمانشاه، کردستان، ایلام و خوزستان داریم که به تفکیک ایلام یکمیلیونو ٧٠٠ هزار هکتار، خوزستان یکمیلیونو ۵٠٠ هزار هکتار، کرمانشاه ٧٠٠ هزار هکتار، کردستان ١۵٠ هزار هکتار و آذربایجان نیز ١۵٠ هزار هکتار زمین آلوده به مین دارد».
او در ادامه با بیان اینکه براساس اعلام مرکز مینزدایی کشور از زمان اتمام جنگ ایران و عراق حدود ١٠ هزار نفر بر اثر مینهای بهجامانده از زمان جنگ کشته و زخمی شدهاند، میگوید «سال ۸۸ پاکسازی استان کردستان و آذربایجان غربی اعلام شده بود؛ اما حوادثی که بعد از آن اتفاق افتاد، نشان میدهد این مناطق همچنان به طور کامل پاکسازی نشدهاند؛ بههمینخاطر از سال ۹۰ مجددا گروههای پاکسازی را در قالب چند تیم به استان کردستان اعزام کردند و ما عملا میبینیم این حوادث در مناطقی رخ میدهد که قبلا پاکسازی شدهاند؛ مثل اتفاقی که چند روز پیش در ۴۵کیلومتری جاده مریوان به سنندج رخ داد. اگر روی نقشه نگاه کنید، میبینید محل انفجار کنار جاده است و احتمالا مین بهجامانده در این مناطق به مرور زمان بر اثر باد، باران، فرسایش خاک و جابهجایی توسط افراد از ارتفاع به سمت جاده جابهجا شده است».
از او درباره علت وجود این مینها در مناطق پاکسازیشده و تجربه دیگر کشورها در این زمینه میپرسم؛ صادقی در پاسخ میگوید «جغرافیای استان کردستان و آذربایجان غربی با اقلیم کردستان عراق یکسان است؛ هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر آب و هوایی؛ اما در اقلیم کردستان کمتر شاهد چنین اتفاقاتی هستیم. بهایندلیل که در آنجا از مینروبها میخواهند تا دامنه ارتفاعات را نیز پاکسازی کنند و فقط منطقه محدوده مینهای سابق را در نظر نمیگیرند و دامنههایی را که احتمال میرود مین تا آنجا جابهجا شده باشد، نیز در قرارداد ذکر میکنند و تحت پاکسازی قرار میدهند. قاعدتا این عمل هم به زمان و هم هزینه بیشتری نیاز دارد؛ اما احتمال اینکه مینی در منطقه باقی بماند، به حداقل میرسد؛ اما در کشور ما برای پاکسازی فقط میدان مین در نظر گرفته میشود. این در حالی است که امکان جابهجایی مین بر اثر عوامل مختلف وجود دارد. ای کاش دولت هزینههای بیشتری در اختیار مرکز مینزدایی قرار بدهد تا بتوانند تا پایینترین دامنهها را نیز پاکسازی کنند و شاهد اینگونه اتفاقات نباشیم.
انفجارهای بیپایان
اخبار مربوط به قربانیان و حادثهدیدگان ناشی از انفجار مین، در حالی منتشر میشود که پیشازاین برای برخی استانها پایان عملیات پاکسازی جشن گرفته شد. بهعنوان مثال کرمانشاه، نخستین استانی بود که بهمن ٩١ پایان عملیات پاکسازی در آن جشن گرفته شد. این در حالی است که بنا بر آخرین گزارشی که از قربانیان مین در سال ٩۵ در سایت «مین و زندگی» منتشر شده، از مجموع ۵۵ کشته و مجروح انفجار مین و مهمات بازمانده از دوران جنگ، پنج نفر (دو کشته و سه مجروح) ساکن استان کرمانشاه بودهاند. استانهای ایلام، کردستان و خوزستان هم وضعی مشابه کرمانشاه دارند.
جشن پاکسازی ایلام، پایان سال ٩١ و جشن پاکسازی کردستان، پایان سال ٩٠ و جشن پاکسازی خوزستان، سال ٩۴ برگزار شد؛ اما جمعه، ۲۱ اردیبهشت ١٣٩۷، خبری جدید در رسانهها منتشر شد؛ خبری به این شرح: «در پی انفجار مین بهجامانده از دوران جنگ در منطقه پیچون «روستایی از توابع بخش کلاترزان شهرستان سنندج یک کودک ۱۱ساله از ناحیه دو دست قطع عضو شد و یکی از چشمهای او نیز تخلیه شد و گوش و بدن کودک نیز بهشدت زخمی شده است».
در حدود ۴۲۰۰۰ کیلومتر مربع از اراضی ایران آلوده به مینهای بهجا مانده و عملنکرده جنگ ایران و عراق است که نظامیان عراقی در زمان اشغال این مناطق در زمین تعبیه کردهاند.
دولت ایران نیز همچنان به تولید، استفاده و صادرات مینهای ضدنفر ادامه میدهد و معتقد است استفاده از این مینها تنها راه مؤثر برای تأمین امنیت مرزهای طولانی این کشور است.
بر همین اساس بخشهایی از مرزهای ایران با افغانستان، پاکستان و عراق مینگذاری شدهاست؛ در جریان درگیریهای دهه ۱۳۶۰ در کردستان هم بسیاری از اراضی این منطقه مینگذاری شدند.