برگردان: ڕهوهز
حزب دمکرات کردستان یک از احزابی است کهاز همان ابتدای تأسیس، توانست نخستین دولت مدرن کردی را تشکیل دهد. سمبلهایی کهامروز در جهان که ملت کرد بدان شناختهمیشوند، بخشی از دستاوردها و ابداعات معنوی حزب دمکرات هستند. اینک پس از 73 سال این حزب در چهجایگاهی ایستادهاست؟ با توجهبهشرایط کنونی بهکدام سو (آینده) گام مینهد؟ این مسائل را با کاک کمال کریمی عضو دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان بهبحث گذاشتیم:
گفتهمیشود حزب دمکرات مبدع و خالق سمبلهایی است کهاینک ملت کرد بدان شناختهمیشود؛ سمبلهایی همانند پرچم کردستان، نام پیشمرگ و سرود ملی کرد؛ این سخن تا چهحد درست است؟
میتوان گفت پیش از تأسیس حزب دمکرات نیز تشکیل دولت کردی مورد بحث قرار گرفتهاست، میدانیم کهملت کرد دارای بیش از یک سدهو نیم مبارزهو فعالیت برای نیل بهاستقلال و تأسیس دولت برای تأمین حقوق خود بودهاست. واقعیت این است کهملت کرد در تمامی این مراحل و در هر جایی کهامکان قیام برای تأمین حقوق خود را یافته، چنین واژهها و مفاهیمی را مورد توجهقرار دادهاست. میدانیم مسألهی دولت کردی در جریان پیمان سفر و پیمان لوزان مطرح شدهاست، بسیار پیشتر از آنکهحزب دمکرات کردستان تأسیس گردد؛ واژهی “پیشمرگ” نیز کهنامی مقدس است و بهمبارزانی کهبرای دفاع از حقوق و آزادیهای ملت کرد و مقابلهبا یورش دشمن سلاح بدست گرفتهاند اطاق میگردد، واژهای بودهکهشاید بدفعات بکار رفتهباشد. پرچم سهرنگ کردستان کهاینک حداقل در بخشی از کردستان، (اقلیم کردستان عراق) بسان پرچم رسمی کردستان شناختهشده، شاید قدمت آن بە پیش از تأسیس حزب دمکرات کردستان برگردد، حتی آنگونهگفتهشدهدر پیمان مرزی موسوم بهپیمان”سهمرز” پیرامون برسمیت شناختن چنین پرچمی سخن بهمیان آمدهاست. لیکن آنچهحائز اهمیت است این است کهبا تأسیس حزب دمکرات این سمبلها رسمیت یافتند. “دلدار” شاعر نامآوازهی کرد شعر “ای رقیب” را پیش از تشکیل حزب دمکرات سرودهبود، اما وقتی حزب دمکرات تأسیس گشت و بر اساس برنامههای حزب، جمهوری کردستان تشکیل شد، این شعر بهسرود ملی تبدیل شد و مردم کردستان از آن زمان تاکنون آن را بسان سرود ملی ملت کرد قبول کردند و بهمناسبتهای مختلف “ایرقیب” را میسرایند. واژهی “پیشمرگ” کهاز سوی حزب دمکرات کردستان پیشنهاد شدهبود، در دوران حکومت جمهوری کردستان رسمیت یافت و بهنیروی مسلح مدافع جمهوری و ملت کرد اطلاق گشت؛ لذا میتوان اذعان داشت قبل از تأسیس حزب دمکرات کردستان نیز این سمبلها وجود داشتند، هرچند بدینسان مطرح نبودند، اما حزب دمکرات و جمهوری کردستان مفتخرند این واژگان و سمبلها را رسمیت بخشیدند و تا کنون نیز این سمبلها از سوی ملت کرد مورد قبول واقع شدهاند.
اما این حزب هنوز هم بهاهداف عمدهی خود دست نیافتهو بسیاری نگران آن هستند کهنکند آیندهی حزب دمکرات همچون حزب تودهایران یا حزب شیوعی (کمونیست) شود. در این بارهچهمیگویید؟
بهباور من در این بخش از کردستان، کردستان ایران، تا کنون نیز جایگاهحزب دمکرات در میان تودههای مردم کردستان بسیار مستحکم و قوی است، این شاید پروپاگاندا و تبلیغات برای حزبی باشد کهما جزئی از آن و پیشمرگ آن هستیم. اما این واقعیتی است کهما از زبان مردم میشنویم. این واقعیتی است کهبسیاری از تحلیلگران سیاسی و اجتماعی و حتی روانشناسان بر آن تأکید دارند. دلیل آن نیز گذشتهی متوالی و مبارزه73 سالهی حزب دمکرات کردستان است. این حزب پارهای اقدامات ارزشمند انجام داده کهدر جامعهی کردستان جا افتادهاند؛ لذا آسان نیست این حزب از مردم بگسلد و در فکر آن باشیم کهآیندهی آن در بین مردم چهخواهد شد. من اطمینان دارم این پرنسیپهای جای افتادهدر میان تودههای مردم، کاری کردهاند کهاینک نیز در کردستان ایران مردم بهحزب دمکرات امید بستهاند و این بیانگر آن است کهحزب دمکرات دارای جایگاهو پایگاهمردمی خود است. شاید جریانات سیاسی دیگری نیز باشند و شاید رویدادهای سیاسیای بوقوع پیوستهباشند کهچندان خوشایند نبودهاند یا ممکن است برخی اشتباهات یا ندانمکاریها از یک حزب سیاسی همانند حزب دمکرات روی دادهباشند کهمردم را در مقطعی دلسرد یا دلنگران کردهاند؛ اما بهباور من پرنسیپهایی کهطی مدت 73 سال حزب دمکرات کردستان در دل تودههای مردم کردستان کاشتهاست بهستونهای مستحکمی تبدیل شدهاند کهحزب دمکرات کردستان بر آن استوار گشتهو بهحزب محبوب تودههای مردم کردستان مبدل شدهاست.
بهعبارتی دیگر حزب بگونهای بهبخشی از کلتور و فرهنگ مردم تبدیل شدهاست؟
بلهبراستی چنین است، شما ملاحظهکنید هنگامیکهدر حزب دمکرات مشکلی ایجاد میگردد، بطور مثال در کنگره13ی حزب اختلافاتی پدید آمدکهمتأسفانهپس از گذشت بیش از یک سال تداوم اختلافات و حل نشدنشان بهدلیل اشتباهات رهبری وقت حزب، حزب دمکرات دچار انشقاق گردید. مردم نمیتوانستند نسبت بدان بیتفاوت باشند، و این خود دلیلی است برای اثبات این واقعیت کهمردم چقدر بهحزب دمکرات امید بستهاند و تا جهاندازهنگران وضعیت حزب هستند. یازدهسال است این حزب دوپارهگشتهو دو حزب دمکرات بهفعالیت جداگانهسیاسی خود ادامهمیدهند، با این وصف یک ذرهاز نگرانیهای مردم در قبال آیندهی حزب کم نشدهاست. مردم کردستان اینک نیز بهحزب دمکرات امید بستهاند و حزب هرچند در قالب دو حزب دمکرات بهمبارزهی خود ادامهمیدهد، اما همگان آنها را همانند هم ارزیابی میکنند، همسان بههر دو مینگرند و اگر یکی از آنها دچار اشتباهمیشود، مردم ناراحت میشوند و اگر کار مثبتی انجام میدهند، خوشحال میگردند. بهعبارتی دیگر چنین نیست کهمردم بهلحاظ ذهنی حداقل این انشقاق و دوگانگی را قبول کردهباشند. این نشاندههندهی آن است کهمردم کردستان باز هم بهدیدهی امید بهحزب دمکرات و آیندهی آن مینگرند؛ چراکهآیندهو سرنوشت خود را بهآیندهو سرنوشت حزب دمکرات گرهزدهاند و نیک میدانند آرمانهای حزب دمکرات کردستان همان اهداف و آرمانهای والای آنان است. البتههمزمان با اشارهبدین واقعیات، باید کاستیها و کمبودهای حزب دمکرات را لاپوشانی نکنیم و بر اشتباهاتمان چشم فرو نبندیم، در عین حال برغم کاستیها و خطاهای موضعی، براین باورم آنچهبرای آیندهی مبارزاتی ما در کردستان و در میان تودههای مردم امیدوار کنندهاست دلبستگی نیرومند مردم با حزب دمکرات است. این کلتور و فرهنگ سازی حزب دمکرات است کهاز سال 73 بدین سو میان مردم کردستان و حزب پدید آمدهاست.
کاک کمال همچنانکهاذعان داشتید مردم نگرانند از وضعیتی کهاین حزب بزرگ دچار آن شدهاست؛ اینک دو حزب دمکرات وجود دارد و دو هیأت برای اتحاد دوبارهی حزب دمکرات و شما نیز مسئول هیأت حزب دمکرات کردستان هستید. سوأل اینجاست آیندهی حزب چهخواهد شد؟ آیا همچنان شاهد دو حزب دمکرات خواهیم بود؟ چگونهاین حزب را بهلحاظ تشکیلاتی متحد خواهید کرد و چهاطمینانی در این مورد بهمردم میدهید؟
ناخوشایند است کهبگویم متأسفانهگفتگوهایمان متوقف شدهاند؛ دلیل آن هم همچنانکهآقای مصطفی هجری در مصاحبهبا رادیو آمریکا اذعان کردند بهانعقاد کنگرهاخیر آنان در زمستان گذشتهبرمیگردد. با این وصف دیر زمانی است متذکر شدهایم و حزب دمکرات کردستان هموارهاعلام داشته ما (دو حزب دمکرات) محکوم بهیکی شدن هستیم. این امری نیست کهدر ارادهی ما یا در خواست و ارادهی آنان (حدکا) باشد؛ این مهم برآمدهاز عزم و ارادهی مردم کردستان و نشأت گرفتهاز خواست و ارادهی کلیه دمکراتهایی است کهدلسوزانهدر غم آیندهی حزب دمکرات هستند. در گفتگوهایمان چقدر حق با من است یا با طرف مقابل ، این هیچ تغییری در این خواست ایجاد نمیکند، مادامیکهمردم کردستان بهحزب دمکرات امید بستهاند و آیندهو سرنوشت خود را با مبارزات و آیندهی حزب دمکرات گرهزدهاند، انتظار دارند ببینند حزب این آیندهرا چگونهترسیم مینماید؛ بههمین خاطر است میگویم ما محکوم بهبا هم بودن و اتحاد و انسجام دوبارههستیم.
همچنانکهگفتید و آقای مصطفی هجری نیز اذعان داشتهاند، کنگرهاخیر حزب دمکرات کردستان ایران موجب بنبست گفتگوها شدهاست، حال شما میگویید ما محکوم بهباهم بوودن هستیم، چگونهبار دیگر روند گفتگوها را آغاز خواهید کرد؟
بهاعتقاد من چندان دشوار نیست، بر اساس مباحثی کهدر میان خود و بویژهدر دفتر سیاسی حزب داشتیم، احساس میکنیم تداوم این روند چندان سخت و دشوار نیست.
پس چرا عملی نمیگردد؟
عملی نمیگردد، بدین خاطر کهامری نیست که یکجانبهاز سوی ما انجام شود، باید هردو طرف باهم بدان همت گماریم، لیکن بدین خاطر کهمیگوییم محکوم بهبا هم بودن هستیم، حداقل من میگویم اینک و بویژهدر شرایط کنونی ایران ما اگر بهمسائل بنگریم، میبینیم کار و فعالیت بسیار آنی و ضروری برای این موضوع در پیش است و اگر امروز ما نتوانیم این دو حزب را در چارچوب یک حزب واحد متحد سازیم، امور و مسائلی هستند کهما را ناچار میسازند ما بسان هم با رویدادها تعامل کنیم. همانگونهمن از دیدگاهمردم بهاین مسألهمینگرم ، نهاز منظر این یا آن بخش حزب دمکرات.
دیدگاهمردم! چگونه؟
دیدگاهمردم این است کهبهحزب دمکرات امیدوارند و آیندهی خود را بدان گرهزدهاند؛ حزب دمکراتی کهآنان (مردم) میبینند، نهآنکهمن میبینم و یا طرف مقابل تلقی میکند. حزبی کهمردم خواهان آن هستند، اگر مردم کردستان امیدوار هستند این حزب بار دیگر بهیک حزب واحد تبدیل شود، بهباور من در چنین مرحلهای، مشکلات عدیدهای پیش روی ماست. من بر این باورم مادامیکهمردم انتظار دارند حزب دمکرات باید گرهگشای مشکلات آنان باشد، این حزب اگر در فکر اتحاد مجدد و یکی شدن نیست، باید حداقل در اندیشهی تشریک مساعی و تعامل مشترک برای مواجههبا رویدادها باشند. چگونهباید بهفکر حل و فصل مشکلات برآیند؟ چگونهنقشهراهروبرو شدن با رویدادها را ترسیم کنند؟ ایران بسوی بحران عمیق و گستردهای پا نهادهاست و این بحران رژیم ایران را بر سر دوراهی سرنگونی یا تغییر رفتار قرار دادهاست. ما باید بدانیم رژیم سرنگون میشود یا تغییر رفتار دهد، ما چهباید بکنیم؟ این وظیفهی تمامی احزاب است و من نمیگویم تنها وظیفهی ماست. لیکن اگر از منظر مردم کردستان بهاین اما و اگرها بنگریم میبینیم با دیدگاهاین دو حزب تفاوت دارد. بنابر این اگر اینک در اندیشهی چگونگی اتحاد دوبارهحزب نیستیم، ناچاریم در صدد راههای نشست و گفتگو و برنامهریزی و نقشهراهی باشیم برای مواجههبا همهی چالشها و حل و فصل مشکلاتی کهدر آیندهسربر خواهند آورد.
اینک اینترنت و شبکههای اجتماعی بهبخشی از زندگی مردم، بویژهفعالان سیاسی و مدنی تبدیل شدهاند. بسیاری از مردم و دلسوزان دمکرات در دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی با نگرانی بهفعالیتهای اعضای دو حزب دمکرات در این شبکەها مینگرند. البتهمنظور من این نیست کهیکی از طرفین را محکوم کنم یا میان آنان تفاوتی قائل شوم. مردم نگران هستند، نیک میدانند اگر رهبری دو طرف در این مورد تأمل و اندیشهای نکنند، در آیندهبا خسارات غیر قابل جبرانی مواجهمیشویم. شما بهمردمی کهنگران این وضعیت هستند چهمیگویید ؟
بهاین مردم میگویم نگرانیتان کاملا بجاست و اگر رهبری این دو حزب دمکرات نتوانند راهحلی مناسبی برای چنین مسائلی و تحولاتدر آیندهبیابند هیچ احتمالی را نباید از نظر دور داشت. حال کهامکان اتحاد دوبارهحزب کهبتواند نقطهقوتی برای این جنبش و امیدبخشیدن بهمردم نسبت بهآیندهباشد اندک است، لازم و ضروریست دو طرف باهم تعامل درستی داشتهباشند تا بتوانند بهمقابله با مشکلاتی بپردازند کهدر آیندهدر کردستان روی میدهند. باید کاری کنیم مردم واقعبینانهبیاندیشند، وققعبینانهمسائل را از زبان ما بشنوند. ما میگوییم این دو حزب دارای نیروی پیشمرگ قدرتمندی هستند؛ کدامیک بیشتریا کمتر، یا کدام مجربتر یا کم تجربهتر، هیچ از اصل موضوع عوض نمیکند؛ ما میگوییم بطور مثال اگر بجای آنکهبهرقابت در مبارزهی پیشمرگان بپردازیم بیاییم با هم در اندیشهی استراتژی مسلحانهی جنبش خلق کرد در کردستان ایران باشیم و براساس این استراتژی گام برداریم، برنامهمشترکی برای فعالیت پیشمرگان داشتهباشیم، بدون تردید این امر بسیار موفقیتآمیزتر از آن چیزی خواهد بود کهاکنون انجام میگیرد. نمونهدیگری را ذکر میکنم و آن این است اگر حزب دمکرات متحد باشد، راهکارهای عملی مشترکی اتخاذ نماید، در خارج از کشور و در میان محافل و مجامع سیاسی شنوندهبیشتری خواهد داشت.
اینک کسانی کهاین گفتگو را میخوانند، بویژهآنانکهغمخوار و دلسوز ههدو بخش دمکرات هستند، میدانم میگویند ما بغیر از اتحاد مجدد صفوف دمکرات هیچ چیز دیگری نمیخواهیم، لذا این سوأل را از شما میپرسم و بهاین بحث خاتمهمیدهم. شما همانند کسی کهدر این زمینهمسئولیت دارید بە اتحاد و همبستگی مجدد دو جناح دمکرات امیدوار هستید؟ چهبهمردم میگویید؟
این خواست مردم منطقی و مشروع است، این درخواست تازهای نیست و در واقع قبل از دو پارچهشدن حزب چنین خواستی مطرح بود. قبل از انشقاق حزب، گروهگروهمردم از کردستان ایران میآمدند و با رفقای ما و کاک مصطفی هجری و سایر دوستان دیدار میکردند تا راهچارهای برای جلوگیری از این انشقاق بیابند. اما متأسفانهحل و فصل این معضل تنها در توان ما نبود. نگرانیها هنوز هم بجاست و تبعات آن همچنان بر روابط ما سایهافکندهاست. من هنوز هم میگویم اگر آنان نگران هستند ما نیز در این نگرانی شریک هستیم؛ ما میگوییم آری هرگاهزمینهی مناسب مهیا و دیدگاهی مشترک برای اتحاد تشکیلاتی این حزب پدید آمد، نباید بههیچ وجهیک روز آن را بهعقب انداخت. اینک کهبههر دلیلی چنین آمادگی در دو طرف نیست، میتوان بهاین فکر کرد کهبرای پر کردن این شکاف، چهراهدیگری در پیش داریم تا از نگرانیها بکاهد و متضمن و بیانگر اتحاد و همبستگی حزب دمکرات باشد. بهباور من وجود یک حزب دمکرات بسیار بجا و پسندیدهاست، ولی در نبود چنین حزب یکپارچهای، باید بکوشیم یک حزب دمکرات داشتهباشیم با استراتژی سیاسی و نظامی مشترک؛ بهعبارتی دیگر باید در همهی زمینهها با همکاری مشترک این خسران را جبران نماییم؛ هرچند امیدوارم بیشتر بسوی یک حزب دمکرات متحد گام برداریم.
کسان بسیاری هستند کهنگران مداخلهی احزاب سایر بخشهای کردستان در کردستان ایران هستند و پر واضح است از این لحاظ نیز مسئولیت بزرگی بر دوش حزب دمکرات است. نظر شما چیست؟
واقعیت این است ما بسان حزب دمکرات نهتنها اکنون، بلکهاز 40، 50 سال گذشتهبدین سو هموارهتأکید نمودیم کهاحزاب هیچیک از بخشهای کردستان نباید حق دخالت در دیگر بخشهای کردستان را داشتهباشند. حزب دمکرات کردستان با مسئولیت تمام هموارهاین پرنسیپ را پاس داشتهاست. هنگام تأسیس حزب دمکرات کردستان و پس از تشکیل جمهوری کردستان وقتی کهبهپیشوا قاضی محمد پیشنهاد میشود کهشاخهای از حزب را در کردستان عراق و یا کردستان ترکیهایجاد نماید، قاضی محمد این پیشنهاد را رد میکند. البتهپیشوا سفارش کردهبودند کهمبارزان و فعالان سایر بخشهای کردستان حزب تشکیل دهند، بههمین خاطر بود کهیک سال بعد در کردستان عراق پارت دمکرات کردستان تأسیس میگردد. از همان هنگام این پرنسیپ و سیاست در حزب ما نهادینهشدهو البتهسیاست درستی هم هست. کشورهایی کهما در آن بهمبارزهمشغولیم دارای مرزهای بینالمللی خود هستند، درست است کهما این مرزها مصنوع و ساختە و پرداختەی استعمار و اشغالگران هستند و کردستان یک جغرافیای واحد است و کرد یک ملت تقسیم شده، ولی مادامیکهشما در یک بخش مشخص از کردستان مبارزهمیکنید باید در فکر این باشید کهاین مبارزهبهکجا منتهی میشود. اما متأسفانهاین امر بدفعات زیر پا گذاشتهشدهاست، ما آن را محترم شمردیم اما دیگران بطرق گوناگون برخلاف آن عمل کردهاند. برخی بهنام دوستی و یا همکاری با احزاب دوست خود در کردستان ایران آمدهاند و در امور مربوط بهاین بخش از کردستان مداخلهکردهاند؛ با این وصف ما هموارهبر این باور بودیم کهاین مسألهتنها باید با خواست قانونی احزابی باشد کهچنین درخواست کمک و همکاری مینمایند. ما در اینجا و در بحبوههی نبرد با داعش نیروی مسلح بسیار نیرومندی داشتیم، فرماندهان بسیار لایق و شایستهای داشتیم، و برای مقابلهبا داعش بە حکومت اقلیم کردستان گفتیم اگر بهنیروی ما نیاز دارند، ما آمادهی کمک به آنان هستیم. خود ما رأسا اقدام ننمودیم، چرا کهاین یعنی دخالت در امور آنان؛ با این حال اگر آنان درخواست کمک میکردند بسیار طبیعی بود کهما در میدان نبرد نهتنها با داعش، بلکههر نبردی کهدر راستای دفاع از ملت کرد و دستاوردهایش میبود ما بطور قطع در کنارشان و همکارشان میبودیم. راهدرست همکاری این است نهدخالت. واقعیت این است این نگرانی وجود دارد و مردم از دخالت پکک نگران هستند کهبا نامهای مختلف مشغول چنین دخالتهایی است. میبینیم در کردستان عراق، کردستان سوریهو در کردستان ایران تحت عناوین و نامهای مختلف حزب ایجاد میکند و درصدد است چنین بنمایاند کهاین احزاب متعلق بههر یک از این بخشهای کردستان هستند. جالب است این احزاب خودشان نمیتوانند بگونهای رفتار نمایند یا اظهار نظر کنند کهاین ادعا را ثابت نماید؛ لذا ما این امر را بسان دخالتی نادرست و نابجا برای جنبش خلق کرد در کردستان ایران میدانیم. البتهاگر حزب دمکرات یکی میبود یا اگر هر دو بخش دمکرات برنامهو پلان استراتژیک مشخصی طرح کنند، میتوان بشیوهای منطقی با این مسألهبرخورد کرد.
چهپیامی دارید برای خانوادههایی کهفرزندانشان در صفوف پکک در بخشهای دیگر کردستان شهید شدهاند؟
ما نمیخواهیم بهمردم بگوییم شما در فکر کردن آزاد نیستید. مردم آزادند هر طرز فکری داشتهباشند و این از حقوق ابتدایی هر فردی در هر جامعهای است کهآزادانهبیاندیشد، اما هنگامی کهمسألهبهعرصههای سیاسی و کار عملی کشیدهمیشود، بر این باوریم کهتمامی مردم کردستان باید بهفکر این باشند کهکردستان ایران بخش جدایی ناپذیر کردستان بزرگ است، منتها بواقع بلحاظ سیاسی و فرهنگ مبارزاتی متفاوت و دارای ویژگیهای منحصر بهخود است. مردم باید بیاندیشند کهچگونهسیاستی را در پیش گیرند و براساس این فرهنگ پکک را بهعدم دخالت در این بخش از کردستان ترغیب سازند. زیرا مکان فعالیت آنان کردستان ترکیهاست و این حزب هیچ راهحل و هیچ مسئولیتی در قبال حل و فصل مسألهی کرد در کردستان ایران ندارد.
بهعنوان آخرین سوأل میپرسم، حزب دمکرات پس از 73 سال بغیر از سال نخست تا کنون حاکمیت را در اختیار نداشتهاست، این حزب چهزمانی بدین مهم دست خواهد یافت؟
73 سال برای یک حزب سیاسی عمر زیادی برای نیل بهاهدافش نیست، بهویژهاگر این امر را مد نظر قرار دهیم کهما در کشور خود نیستیم تا برای در دست گرفتن قدرت تلاش کنیم. همچنین ما در کشوری مبارزهمیکنیم کهدر آن اقلیت هستیم و اکثریت این کشور با ما هماوا نبودهاست؛ اکثریت این کشور بطور پیوستهبهضدیت با ما برخاستهاند؛ ملیتهای ایران نتوانستهاند بهسطحی از خودآگاهی ملی برسند کهبتوانند در مبارزهبرای تحقق حقوق ملی با ما همصدا باشند. در چنین شرایطی یک حزب سیاسی اگر در 73 سال از حیات خود نیز نتوانستهباشد بهحاکمیت برسد، نباید چندان بر آن خوردهگرفت. البتهاینک اگر ما بطور آزادانهدر کردستان باشیم و بکوشیم بهحاکمیت برسیم اگر در طول 20 سال اول موفق نشدیم، نشان از آن دارد کهحزب ما دارای مشکل است و یا باید منحل شود یا استراتژی خود را تغییر دهد. اما حزب دمکرات بر اساس استراتژی واقعبینانهو درستی کار و فعالیت کردهکهتوانسته73 سال بسان پیشروترین و بزرگترین حزب تودههای مردم کردستان بهمبارزهادامهدهد. اگر حزب دمکرات کردستان سزاوار این نمیبود و دارای چنین استراتژیی نمیبود، بدون تردید طی این مدت بهحزبی کوچک در کردستان ایران تبدیل میشد و همچنانکهقبلا گفتهشد هیچکس بدان امیدی نمیبست.