پس از کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ علیە دولت مردمی دکتر محمد مصدق، این تاریخ بە یک روز تلخ و فراموشنشدنی در ذهن مردم ایران تبدیل شد کە در آن سال اندکی آزادی را احساس کردە بودند. در آن زمان در کردستان نیز مردم بە امید رهایی از دست دیکتاتوری محمدرضا شاه بە میدان آمدە و در انتظار تغییرات بودند. امیدی کە بە واقعیت پیوستن آن ٣٥ سال طول کشید و در سال ٥٧ با سقوط رژیم پهلوی قیام مردم ایران پیروز شد. هرچند متأسفانە طولی نکشید و مشخص شد کە هیچ گونە تغییراتی کە مردم بتوانند بە آن امید ببندند صورت نگرفتە است و صرفأ بەجای تاج اینبار عمامە در رأس قدرت است. اما اگر با دقت بیشتری بە جزئیات بنگریم، آن یکی تحت نام دمکراسی و توسعە مردم را مورد ظلم قرار میداد و دیگری با اندوختەای متحجرانە از تفکر و تحت لوای اسلام، تلاش میکرد هر آنچە را کە مربوط بە اندیشەهای ترقیخواهانە بود از بین ببرد.طولی نکشید کە حاکمان تازە بە قدرت رسیدە مقاصدشوم خود را کە همانا مخالفت و دشمنی با هر گونە اندیشەی آزاد و حقطلبانە بود از کردستان آغاز کردند. آنان با برافروختن جنگ در شهرهای مختلف کردستان؛ ابتدا در سنندج و نقدە و سپس در پاوە مردم ایران و کردستان را بەسوی جنگی کشاندند کە کماکان نیز پس از چهل سال بغیر از کشتار و ویرانی، عمیقتر شدن بحرانهای سیاسی و نظامی و امنیتی دستاورد دیگری در پی نداشتە است.
تداوم این جنگها و نهایتأ فتوای جهاد خمینی علیە مردم مسلمان کردستان بدون در نظر گرفتن هیچکدام از نرمهای سیاسی و مذهبی، و فرستادن حجم بسیار وسیعی از نیروهای نظامی ایران بە منظور سرکوب مردم کردستان تحت نام جنگ علیە کفار در ٢٨م مردادماه ١٣٥٨، خاطرەی تلخ این روز را در اذهان مردم ایران زندە کرد و صفحەی سیاه دیگری بر صفحات تاریک تاریخ ایران افزود. تاریخی کە حکام تهران با جنگ و ریختن خون مردم آزادیخواه مناطق مختلف ایران آن را نوشتە بودند و بە سرکوب بیرحمانەی این آزادیخواهان همچون افتخار و سروری مینگریستند.
رژیم با حملە بە شهر و روستاهای کردستان و بمباران آن مناطق، سوزاندن دهها روستا و قتلعام گروهی ساکنان آن و همچنین اعدام دستە جمعی جوانان کردستان در تلاش بود تا بانگ بلند آزادیخواهی را در کردستان خفە کند. هرچند مقاومت و مبارزەی مردم کردستان و ضربەی ویرانگر نیروی پیشمرگ طی مدت ٣ ماه کە در تاریخ پرافتخار مقاومت مردم کردستان بە جنگ ٣ ماهە شهرت یافت، نیروهای متجاوز جمهوری اسلامی را با چنان شکست بزرگی مواجه کرد کە خمینی بەناچار و در راستای حفظ جان نیروهای خود پیام ٢٦م آبان مبنی بر آتشبس را اعلام کرد؛ اما بعدأ و با توجە بە شیوەی رفتار فرستادگان خمینی بە کردستان، مشخص شد کە در پشت پردەی این اعلام آتشبس نیت خیرخواهانەای وجود نداشتە است. بە این ترتیب ٢٨ مردادماه بە نقطەی آغازین جنگی تبدیل شد کە چهل سال است بدون آنکە راه حلی برای آن در نظر گرفتە شدە باشد همچنان ادامە دارد. اما این جنگ چرا بر مردم کردستان تحمیل شد و نتایج آن چە بود؟
ملت کرد در کردستان تجزیە شدە اگر کە مدتها بود در جهت دستیابی بە اهداف و بەدست آوردن حقوق ملی خود مبارزە میکرد، در کردستان ایران بە مدت چهار دهە یک مبارزەی سازمان دهی شدە بە رهبری حزب دمکرات کردستان در جریان بود و جدای از مبارزەی سیاسی و تشکیلاتی مداوم، جنبش مسلحانەی سالهای ٤٦ و ٤٧ کە بە مدت یک سال و نیم حاکمیت شاه را بە خطر انداختە بود نیز از سوی مبارزین حزب دمکرات کردستان صورت گرفتە بود. از این رو برخلاف سایر مناطق ایران مردم کردستان با وجود اندیشەای ملی و آزادیخواهانە و ارادەی مبارزاتی در صفوف حزب دمکرات، جبهەی نیرومندی را در راه مبارزە تشکیل دادە بودند، کە در میان آنان هزاران تن آمادەی جانفشانی در راه حفاظت از دستاوردهای بعد از انقلاب ٥٧ بودند. علیرغم این نیز چندین سازمان چپی ایرانی کە کردستان را منطقەای دارای پتانسیل و مأمنی برای ادامەی مبارزە میدانستند؛ وجود داشت. از طرف دیگر در تهران کسانی مسلح بە افکار متحجرانە قدرت را در دست گرفتە بودند کە با هرگونە تفکر و اندیشەی آزادیخواهانە سر ناسازگاری و ضدیت داشتند. بە همین دلیل در جهت حفظ و تحکیم پایگاه قدرت خود فرصت را غنیمت شمردە و تحت لوای مقابلە با ضدانقلاب از احساسات مردم سادەلوح آن زمان کە با تمام وجود در انقلاب علیە رژیم شاهنشاهی شرکت کردە بودند بهرە جستند و؛ آنان را در قالب لشکریانی کە تازە تشکیل شدە بود در جهت سرکوب مردم و اشغال این سنگر محکم آزادی بە کردستان فرستادند. در این چهل سال کە کشتار، زندان و اعدام شمار زیادی از مبارزان کرد بخشی از سیاست سرکوبگرانەی رژیم در کردستان بودە است، اما نە تنها هیچگاه نتوانستەاند بە اهداف شوم خود کە همانا سرکوب ابدی جنبش ملی کرد میباشد، دست یابند؛ بلکە مبارزان کرد بە درک بالایی از مشروعیت حق و مطالبات خود بە همراه احزاب مبارز رسیدەاند و هموارە و با شیوەهای گوناگون در برابر رژیم و سیاستهای آن مقاومت و مقابلە کردەاند. تا جایی کە حتی یک روز نگذاشتەاند رژیم با خیالی آسودە بە مسألەی کردستان بنگرد.
در پایان و پس از چهل سال اینکە رژیم در گرداب مشکلات نظامی و امنیتی خود در کردستان غرق شدە است و راه حلی برای برونرفت از این وضعیت سراغ ندارد، در مقابل جنبش ملی کرد بە رهبری احزاب اصیل و مترقی خود در زمینەهای مختلف سیاسی و سازمانی فاصلەای زیادی با پیروزی و موفقیت ندارند. هماکنون ملت کرد در سطح سیاست منطقەای و دولتی بە سوی تبدیل شدن بە فاکتوری مهم و تأثیرگذار در معادلات سیاسی و تغییرات بنیادین گام بر میدارد. اگر چهل سال پیش اعتقاد بر این بود کە کوهستانها دوستان واقعی کردها هستند، امروزە جنبش ملت کرد در داخل کردستان ایران دارای نیرویی چند میلیون نفری است کە این واقعیت بر هیچ کسی حتی رهبران جمهوری اسلامی نیز پوشیدە نیست؛ و همچنین در خارج از کشور جایگاه دیپلوماتیک آنچنان مناسبی پیدا کردە است کە در آیندە میتواند نقش مؤثری در روند تغییرات پیش روی ایران ایفا کند.