سعید شیرزاد، زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج هفته گذشته مادر خود را از دست داد. علیرغم پیگیری های مکرر، این زندانی نه تنها اجازه حضور در مراسم خاکسپاری مادر را نیافت بلکه تاکنون نیز به دلیل کارشکنی مسئولین از اعزام به مرخصی و همراهی خانوادەاش در مراسم سوگواری مادر، محروم مانده است. آرش صادقی، کنشگر مدنی زندانی در زندان رجایی شهر کرج که خود نیز داغ مشابهی را تجربه کرده، نامه ای سرگشاده در این خصوص نوشته است.
مادر سعید شیرزاد، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج روز دوشنبه مورخ ۲۵ شهریورماه درگذشت.
متن کامل این کە نامه توسط خبرگزاری هرانا منتشر شدە بدین شرح است:
برای مادر چشم به انتظار سعید شیرزاد
مادر، زیباترین واژەای است که در هر زبانی جاری است.
مادر، در هر فرهنگی مظهر زایش و زندگی، منبع مهر و محبت و اسطوره صبر و شکیبایی است و مرگ مادر، اندوه جانگدازی است که تنها و تنها گذر زمان تسکین دهنده آلام آن است.
جمهوری اسلامی بیش از چهل سال است که با قلع و قمع تمامی مخالفان خود بزرگترین جنایت را در حق مادران این مرز و بوم مرتکب شده است. چه بسا مادرانی که در حسرت گریستن بر سنگ مزار جگر گوشه های خود چشم از جهان فرو بستند و چه بسا مادرانی محتضر که در حسرت آخرین دیدار فرزندان خود، خون دل خوردند و به آرامی شمع به خاموشی گراییدند.
مادر سعید شیرزاد نیز یکی از هزاران مادری بود که سالها چشم انتظار فرزندش به سر برد و تنها آرزویش آزادی پسرش بود که پنج ماه پیش حکمش به اتمام رسیده، ولی بخاطر پرونده سازی جدید از به آغوش کشیدن فرزندش، حتی تا آخرین لحظات عمرش نیز محروم ماند.
این که یک زندانی سیاسی و عقیدتی از آخرین دیدار مادر محتضر خود محروم گردد و حق شرکت در مراسم خاکسپاری مادر خود را نداشته باشد تنها و تنها در رژیم خودکامه ای چون جمهوری اسلامی اتفاق میافتد که برای زندانیان سیاسی دسترسی به تلفن روزانه و استفاده از مرخصی را نه حق بلکه یک امتیاز احتساب میکند و با گستاخی تمام در مجامع بین المللی دم از حقوق بشر می زند.
ظلم و ستمی که بر مردمان این سرزمین رفت تنها در شکنجهگاههای این رژیم ثبت نشده، بلکه در گریههای خاموش شبانه مادران داغدیده و در وجب به وجب گورستانهایی چون خاوران ثبت شده است. ظلم و ستمی که بر مادران این سرزمین رفت بر هیچ ازمنه و امکنهای نرفته است.
مادرانی از قتل عام ترکمن صحرا و قارنا تا خاوران، همچون مادر بهکیش، مادر راد، مادر مثنی، مادر اکبری منفرد، مادر ماسوری، مادر لطفی، مادر محسنی، مادران زانیار و لقمان و فرزاد و دایکه مصطفی سلطانی و نیز مادر کریم بیگی و مادر تاجمیر و مادر بهنود و مادر زینالی و مادر گوهر عشقی و هزاران مادری که فرزندانشان تنها به جرم عشق به مردم، کشته و اعدام شدند.