برگردان: ڕەوەز
مصطفی مولودی: کرد در کردستان سوریە در راستای حفظ کرامت انسانی و امنیت جهانی جنگیدەاست، آنهم علیە تاریکترین اندیشەی معاصر، لذا پشتکردن بە آنان جنایت است.
طی روزهای اخیر رویدادهای روژاوای کردستان مورد توجە و ارزیابی تحلیلگران منطقە و جهان قرار گرفتە است. رویدادهایی کە تأثیر بسزایی در صفبندی سیاسی، مواضع و همچنین بازتاب متفاوت در بسیاری از کشورها، بەویژە در کردستان داشتەاند. چرا روژاوا چنین فرجامی یافت؟ خطرات پیشروی کرد تا چە حدی است؟ جمهوری اسلامی ایران در کجای این معادلە قرار دارد؟ برای تحلیل و بررسی این مباحث و چند موضوع دیگر، “کوردستان” گفتگویی با رفیق مصطفی مولودی دبیرکل حزب دمکرات کردستان ترتیب دادە است.
کاک مصطفی با این سئوال گفتگوی خود را آغاز کنیم در کردستان سوریە چە میگذرد و روژاوا چرا در این وضعیت قرار گرفت؟
آنچە هماینک در روژاوا در جریان است، درواقع ترامپ آغازگر آن بود. متعاقب تماس تلفنی ترامپ با اردوغان و عقبنشینی حسابنشدە و توأم با عجلەی نیروهای آمریکایی از روژاوای کردستان، ارتش ترکیە با همکاری بەاصطلاح”سپاە آزاد (ملی) سوریە” کە ترکیب بسیار عجیب و ناهمگونی دارند، یورش گستردەای را بە این بخش از کردستان آغاز کردند. هرچند جنگجویان “شەڕوانان” و دختران و پسران کرد روژاوا مقاومت و دفاع جانانە و کمنظیری از خود نشان دادەاند، لیکن در شهرها و روستاهای این دیار کە مورد تهاجم قرار گرفتە است، فجایع انسانی روی میدهند، مردم غیرنظامی کشتە میشوند، خانە و کاشانەی مردم ویران میگردد و مردم آوارە میشوند. بر اساس آمارهای منتشر شدە تا کنون بیش از ٣٠٠ هزار تن از مردم مناطق جنگزدە آوارە و صدها تن نیز کشتە و مجروح شدەاند. همچنین اخبار و گزارشهای منتشر شدە از مجروحان حاکی از آن است کە حتی سلاحهای ممنوعە نیز علیە مردم عادی بکار گرفتە شدە است. البتە همچنانکە از گزارشها پیداست دەها تن از سربازان ترکیە و صدها تن از نیروهای مسلح موسوم بە ارتش آزاد سوریە در نبردها کشتە شدەاند و متأسفانە دەها تن از شروانان جان باختە و صدها تن دیگر نیز زخمی شدەاند.
آنچە در روژاوا اتفاق میافتد، بخش عمدەای از آن بە سازش و توافق کشورهای ذینفع در سوریە برمیگردد کە متأسفانە در خاک کردستان و بە حساب ملت کرد صورت میگیرد؛ همان ملتی کە نقش مهم و سرنوشتسازی در شکست “داعش” بسان خطری بزرگ برای امنیت منطقە و جهان داشت.
کم نیستند آنهایی کە میگویند آنچە در روژاوا روی میدهد نتیجەی سیاست و اقدامات خود کردها است. آیا اصل مسألە این است؟
من بر این باور نیستم؛ چرا؟ نخست، ساکنان روژاوای کردستان بر اساس شرایط سیاسی_جغرافیایی منطقە از فرصتی کە در این منطقە پدید آمدە سود بردەاند، مؤسسات سیاسی، اداری و مدنی ایجاد کردەاند، نیروی دفاعی منظمی از جوانان این بخش از کردستان از کلیەی تشکلهای اتنیکی و مذهبی تشکیل دادەاند، ادارەی خودگردان مردمی را در مناطق تحت کنترل تأسیس کردەاند، چند سالی است خلأ حاکمیت دولت مرکزی را در راستای منافع و مصالح مردم منطقە پر کردەاند و از این رو، در مقایسە با سایر مناطق سوریە مردم بسیار کمتر دچار آوارگی، و شهرها و روستاها نیز کمتر ویران شدەاند. آنان در ائتلاف علیە داعش بزرگترین خطر علیە بشریت را از بین بردەاند. در واقع درهم شکستن ارادەی انسانستیزانە و ویرانگر داعش بر روی زمین بە یمن شجاعت و فداکاری نیروهای شروان در سوریە و نیروی پیشمرگ در عراق بە وقوع پیوست، و این دستاورد بزرگ با جانفشانی بیش از ١١ هزار شهید و هزاران مجروح بەدست آمد. همچنین سیاست کرد در روژاوا در قبال دولت مرکزی نیز بر اساس مدارا و دوری جستن از جنگ و تنش بودە است.
این درست است کە نسبت بە دیدگاە سیاسی و اقدامات “حزب اتحاد دمکراتیک “پەیەدە” ملاحظاتی هم داشتە باشیم، بەطور مثال پەیەدە امکان و میدان این را نداد کە همەی نیروهای سیاسی کردستان سوریە بە ایفای نقش واقعی خود بپردازند و بە همین دلیل هم این مجال فراهم نشد کە از نیرو و توانایی همەی طرفها آنچنان کە لازم است استفادە شود؛ یا پیرامون الهام گرفتن پەیەدە از حزب کارگران کردستان “پکک” و سیاستهای این حزب کە ما ملاحظات جدی داشتیم و در نشست با رفقایمان در پەیەدە دیدگاە خود و تأثیرات مخرب این سیاست را بە آنان یادآوری کردیم، دقیقأ همان مواردی کە اینک بە دستاویز ترکیە برای یورش بە روژاوای کردستان و سوریە تبدیل شدەاند. با این وصف این مسألە نمیتواند توجیهی برای تجاوز و اشغالگری ترکیە باشد. با توجە بە تجربەی اداری و خودگردانی پەیەدە و رفتار و اقداماتشان طی چند سال اخیر متوجە میشویم کە حاکمیت خودگردان کردها در این منطقە هیچگونە مشکل امنیتی برای ترکیە ایجاد نکردە و از روژاوا بە ترکیە حملەای صورت نگرفتە و هیچکس متضرر نشدە و حتی یک گلولە از مرزهای سوریە کە پەیەدە حاکمیت آن را دردست داشتە، بەسوی ترکیە شلیک نشدە است. مرزهای ترکیە در این مناطق تمامأ آرام بودە و حتی آوارگان سوری کە اینک در ترکیە هستند بەندرت از اهالی این مناطق هستند. لذا آنهایی کە مدعی هستند این وضعیت نتیجەی سیاست خود کردها است، یا اطلاعی از واقعیات ندارند و یا توجیە بیاساس و پایەای است کە ترکیە از آن سوءاستفادە میکند. طرف دیگر این مسألە دقیقأ بە سیاستهای کنونی آمریکا و زیادەخواهی ترکیە و چند فاکتور خارجی برمیگردد کە در حوزەی اختیار، اقتدار و حاکمیت کرد نیستند و ملاحظات و نگرشها برای بررسی و تحلیل این رویدادها باید بر اساس آنها صورت گیرد.
مقاومت کمنظیری در روژاوا درجریان است. معتقد هستید با این مقاومت و تداوم آن، ملت کرد قادر است تغییری در معادلات کنونی ایجاد نماید؟ کرد چە ابزاری برای تغییر معادلات و موازنەها بە سود خود در اختیار دارد؟
متأسفانە نیروهای طرفین درگیر بسیار نابرابر است و لشکر دولت مهاجم بسیار مجهز است و ارتش بەاصطلاح آزاد سوریە نیز کە برای ترکیە میجنگد از سوی این دولت کاملأ تجهیز شدە است، اما نیروهایی کە از سرزمین و مردم خودش دفاع و متهورانە در برابر این یورش ظالمانە ایستادگی میکند، تنها از سلاحهایی برخوردار است کە در نبرد با داعش بەدست آوردە است؛ با این وصف با ارادەای محکم و پولادین ایستادگی کردە و از میهن خود دفاع میکنند. تا کنون این مقاومت کە برای حفظ میهن و مردم انجام دادەاند همبستگی زیادی در میان مردم و شخصیتهای سیاسی و حتی دولتها ایجاد کردە است.
من براین باورم اگر تا چند روز دیگر چنین با شهامت ایستادگی کنند، این امکان وجود دارد جامعەی جهانی ناچار گردد اقدامات پیشگیرانە انجام دهد، در غیر این صورت فجایع بزرگ انسانی بیشتری روی خواهد داد. خسارات نیز البتە معلوم است چە خواهد بود؛ شمار بیشتری از شەروانان کە داعش را شکست دادە بودند جان میبازند، مرزهای قانونی یک کشور پایمال میگردد و بخشی از آن اشغال میشود. بر اساس اظهارات کارگزاران بلندپایەی ترکیە، مردم دیگر مناطق سوریە (آوارگان مستقر در ترکیە) در روژاوا اسکان دادە میشوند و بافت جمعیتی و دموگرافی این منطقە بەطور کامل تغییر مییابد و این پدیدە موجب زایش و سربرآوردن معضلات بیشتری میشود کە دست آخر در این منطقەی حساس میتواند بە جنگ و ویرانی بیشتری بیانجامد. لذا معتقدم مقاومت میتواند حقانیت و اصالت این مردم در روژاوا را برای چندمین بار بە اثبات برساند و وجدان بشریت را بیدار کند و اقدامی عملی برای مقابلە با این تهاجم ناروا و جلوگیری از بروز فاجعەای انسانی صورت گیرد.
کاک مصطفی در روزهای اخیر سخن از خیانت مجدد بە کردها بر زبان راندە میشود و منظور از آن “آمریکا” است. شما از چە منظری مفهوم “مصلحت” و همچنین وفاداری و خیانت در سیاست و در روابط و مناسبات طرفهای سیاسی را تعریف و تفسیر میکنید؟
از منظر خوانش و تفسیری مشخص، این درست است کە دولتها یا طرفهای سیاسی ائتلافی ایجاد میکنند و اگر خودشان بە اهداف ویژەی خود نایل آمدند بە این ائتلاف پشت میکنند و نتیجەی این رویکرد نیز جنگ و آوارەشدن مردم و دیگر فجایع انسانی است؛ همانند آنچە در روژاوا در جریان است. اما در عرصەی سیاست نە دوستی و نە خصومت و دشمنی ابدی نیست، بلکە منافع مشترک در میان است. این امر بر اساس زمان، مکان و اهداف قابل تغییر است؛ اما در مورد کردستان سوریە و در خصوص مسألەی کرد بە هیچ وجە درست نیست؛ چرا؟ بدین خاطر کە آنان [شروانان] مبارزانی هستند کە در راستای حقوق ملتی تحت ستم مبارزە میکنند و نیمنگاهی بە تضییع حقوق، غصب سرزمین و نقض آزادی هیچ ملت و اقلیت ملی ندارند. بر اساس منشور سازمان ملل متحد اهداف آنان همسو با اهداف بشردوستانە، حقطلبانە و بدور از پایمال کردن حقوق دیگران است. جدای از این کردها عضوی از ائتلاف علیە داعش بودند و برای صیانت از بشریت و کرامت انسانی با تاریکاندیشترین دیدگاە معاصر نبرد کردند و پیروز شدند. بەعبارتی دیگر نبرد آنان برای گروە اتنیکی خاصی نبودە، بلکە برای بشریت و امنیت انسانها بودە است. بنابراین آنها پیکارجویان عرصەی هویتطلبی و صیانت از ارزشهای انسانی بودند. بدیهی است هر دولت و نیرویی در چنین وضعیتی بە آنان پشت کند و بەنحوی از انحاء “آنان را طعمەی گرگها کند” فزون بر سلب مسئولیت از خود و زیرپا نهادن پرستیژ اخلاقی، نمیتوان نام دیگری جز خیانت بر آن نهاد. لذا این شیوە از سیاست کە در آن مصالح یکی از طرفین پایمال گشت و خیانت و خنجرزدن از پشت روی داد، پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت. بدین خاطر در میدان سیاست باید بە اخلاق و حفظ ارزشهای انسانی نیز ارج نهاد.
فکر نمیکنید این خطر تنها متوجە روژاوا نیست، بلکە اقلیم (جنوب) کردستان و دیگر بخشهای کردستان را نیز دربرمیگیرد؟
هر چند از اظهارات برخی از مسئولان ترکیە چنین برداشت میشود کە اگر توطئەهایشان در روژاوا بە نتیجە برسد، اقلیم کردستان نیز هدف بعدی آنان است، اما من بر این باور نیستم؛ بە دلیل اینکە تفاوت میان این دو بخش از کردستان بسیار زیاد است. نخست آنکە اقلیم کردستان جغرافیای سیاسی و اداریای است کە در قانون اساسی عراق گنجاندە شدە و دولتهای خارجی بەطور مستقیم با آن دارای مناسبات هستند و حتی ترکیە نیز بەشیوەی دیفاکتو ناچار از پذیرش آن شدەاست. در عین حال اینک میبینیم روابط سیاسی و تجاری عمیق و گستردەای میان اقلیم کردستان و ترکیە برقرار است؛ فزون بر این پس از رفراندم استقلال اقلیم کردستان در ٢٥ سپتامبر ٢٠١٧ میلادی کە ترکیە بەشدت بە مخالفت با آن برخاست و حتی فشار و تحریمهایی نیز علیە اقلیم کردستان وضع کرد، اما راهکار نظامی و اشغال اقلیم کردستان را در پیش نگرفت. از سوی دیگر شیوەی روابط حاکمیت سیاسی در اقلیم کردستان با ترکیە و روژاوا با این کشور بسیار متفاوت است، لذا من فکر نمیکنم چنین سناریویی در عمل اتفاق بیفتد.
جمهوری اسلامی ایران در کجای این معادلات قرار دارد؟ آیا آنچە در روژاوا میگذرد در راستای مصالح رژیم است؟
هرچند ادارەی خودگردان روژاوا هیچ یک از مصالح رژیم ایران در منطقە را بە خطر نینداختە و جمهوری اسلامی ظاهرأ نشان نمیدهد کە علیە ادارەی روژاوا است، اما همینکە نیروهای آمریکایی از این بخش از کردستان عقب نشینی میکنند، دست جمهوری اسلامی برای دخالت در این منطقە را آزادتر میکند و این بەسود رژیم تمام میشود. البتە طبیعی است رژیم حاکم بر ایران از هرگونە شکست و پسرفت جنبش کرد در هر یک از بخشهای کردستان خرسند باشد. جدا از این عقبنشینی نیروهای آمریکا در راستای عملی کردن مقاصد ترکیە بودە و بەطور کلی موجب تضعیف حاکمیت کردها در مناطق مرزی و بازگشت نیروهای دولت بشاراسد بە روژاوا است کە این خود بە سود جمهوری اسلامی است و همچنین اجرایی شدن سیاست و استراتژی روسیە نیز در راستای سیاست جمهوری اسلامی و منافع بلند مدت این رژیم است.
رژیم ایران بەطور رسمی یورش و تهاجم اخیر ترکیە را محکوم کردە است؛ با این وصف در بسیاری از شهرهای کردستان از برگزاری تظاهرات اعتراضی مردم جلوگیری کردە و قریب بە ١٠٠ تن از فعالان مدنی کردستان بە دلیل مشارکت در تظاهرات محکومیت تجاوز ارتش ترکیە بازداشت شدەاند. این سیاست متضاد ناشی از چیست و و کدام هدف را دنبال میکند؟
من معتقدم محکوم کردن یورش ترکیە بە کردستان سوریە از سوی حکومت ایران سناریویی بیش نیست. بنابراین تاکنون این حکومت موضع جدی و واکنش مشهودی نداشتە است. مردم شرق کردستان کە دارای شور و احساسات ملی قوی هستند، میدانند کە بخشی از ملت کرد اینچنین ظالمانە مورد یورش و سرکوب قرار گرفتە، نمیتوانند بیتفاوت باشند، لذا چنین متهورانە بە خیابانها میآیند و همبستگی خود را با روژاوا ابراز میدارند. این همبستگی بە خمیرمایەی اتحاد ملی و ایجاد فضای سیاسی بیشتر در کردستان ایران منجر میگردد و این بە مذاق رژیم ایران خوشایند نیست و سردمداران جمهوری اسلامی چشم دیدن خروش تودەهای مردم کردستان را ندارند. بنابراین میخواهد با فشار، خفقان و بازداشت، مردم شرق کردستان را مرعوب نماید، غافل از اینکە مردم این بخش از کردستان هموارە پیرامون رویدادهای دیگر بخشهای کردستان حساس و دارای موضعگیری لازم بودەاند، با شجاعت و بەدور از بیم سرکوبگران، فشارهای رژیم را تحمل کردە و در واقع مردم ما دیرزمانی است هزینەی چنین موضعگیریهای ملی و انقلابی را پرداخت کردەاند.
در دو سال اخیر در رابطە با مسألەی ملت کرد، رویدادهای مهم و سرنوشتسازی روی دادەاند، همانند رخدادهای پس از رفراندوم استقلال اقلیم کردستان، اشغال کرکوک و برخی دیگر از مناطق کردستانی، همانند آنچە اینک در روژاوا شاهد آن هستیم؛ اما گمان نمیرود این وقایع تأثیر عمدەای در بازبینی و بازخوانی نیروهای سیاسی کردستان ایران داشتە باشند، چرا؟
چنین نیست بگوییم نیروهای سیاسی شرق کردستان این رویدادها را بررسی و مورد خوانش قرار ندهند. بدون تردید ما این رویدادها را با اهمیت و دقت مینگریم. ما در مرکز همکاری احزاب کردستان ایران این مسائل را ارزیابی کردیم، حتی با دیگر نیروها نیز در مورد آنها بە بحث و تبادل نظر پرداختەایم و خود ما نیز در حزب دمکرات کردستان این رویدادها را تحلیل کردە و مواضع خود را داشتەایم. ما نقاط مثبت و منفی این رویدادها را بە دقت مورد بررسی قرار دادیم و تجربە کسب کردیم. ولی بەواقع این رخدادهای تراژدیک کە روی دادەاند و در بازخوانی و بررسی و تجارب آنها، ما را بسان نیروهای شرق کردستان بە این باور نرساندە کە این رویدادها ممکن است در کردستان ایران نیز روی دهند و ما را دچار چنین فجایع غیرمنتظرەای نمایند. لذا درست است و باید پیرامون یک برنامە و استراتژی مشترک و شفاف بە نقطە نظرات مشترکی برسیم و برای دستیابی بە آن تلاش کنیم.
بە عنوان آخرین سؤال ملت کرد چگونە میتواند این تهدیدها و خطرات پیشرو را رفع کند و از مجالها و فرصتهای آتی سود برد؟ منظورم ملت کرد در تمامی بخشهای کردستان است.
در واقع این تهدیدها و مخاطرات باید برای ما آزمونی باشد و آنها را فرا گیریم و مجال دوبارە شدن بە آنها را حتیالمقدور ندهیم. در سیاست ورزی، تشکیل همپیمانی و چگونگی کمی و کیفی مطالبات همانند خواستهای سیاسی، ملی و اجتماعی، در عین حال کە لازم است در مبارزە و فعالیتهایمان استوار و مصمم باشیم، باید از همەی فرصتها بەخوبی استفادە کرد و از همەی شیوەهای مبارزە برای پیشبرد اهداف مشروع ملت کرد سود برد. با اینکە حق مشروع ملت کرد است کە دارای حکومت مستقل و کشوری بە نام کردستان باشد، اما باید این واقعیت را بپذیریم دوران کنونی میطلبد کە کرد همەی بخشهای کردستان با خلقهای این کشورها و در چارچوب آن واحد جغرافیایی بەرسمیت شناختە شدە باید بە مبارزەی مشترک برای تأمین دمکراسی همت گمارد، و برای تحقق حقوق سیاسی و اجتماعی مردم کردستان و ایجاد حکومتی منطقەای از طرق گوناگون مبارزە کند.
متشکرم از شما برای شرکت در این گفتگو
من هم از شما تشکر میکنم