مدت زمان زیادی است کە جنبش حقطلبانەی زنان در ایران چە در چهارچوب فردی و مستقل و هم بە صورت تشکیلاتی، بە امر واقع تبدیل شدە و در واقع همچون نیرویی مؤثر در جامعە توانایی خود را بە منصە ظهور رساندە است. این نیروی اجتماعی قدرتمند در اعتراضات عمومی آبانماه با ویژگی برجستەتر و مؤثرتری حضور یافت کە آن هم جسارت در سازماندهی و رهبری آن بود.
زنان در ایران در کلیەی بسترها با ساختاری سرکوبشدە مواجهند، بە طوری کە اگرچە در زمینەهای مختلفی چون جنبشهای سیاسی، ملی، مدنی، اجتماعی و حتی ورزشی حضور دارند و بە ایفای نقش میپردازند، اما در محرومیت از حقوق و همچنین تبعیض، آن هم صرفأ بە دلیل زن بودن مورد ظلم و نیز سرکوب واقع میشوند.
حاکمیت جمهوری اسلامی طی چهار دهەی گذشتە در بسیاری از موارد و زمینەها در رابطە با مشارکت زنان مانع ایجاد کردە است، بە طور مشخص در مورد حجاب -کە بە صورت اجباری بر آنان تحمیل شدە است-، روابط اجتماعی و خودیابی در بازیهای سیاسی و اقتصادی موجود. این انحصارگری بە صورت سیستماتیک، یعنی اینکە بر اساس قوانین نوشتە و نانوشتە اجرا شدە و بە صورت الگویی در آمدە کە عدم تبعیت از آن، تابوشکنی محسوب میشود؛ و هزینەی گزافی برای زنان تابوشکنی کە نافرمانی میکنند در بر داشتە است.
برخورد توأم با خشونت حاکمیت با جنبش زنان و زنان فعال در میادین مختلف –بە مانند آنچە در کوردستان علیە امثال “زینب جلالیان” و در سطح ایران علیە “نازنین”ان و “سپیدە قلیان”ها صورت میگیرد- نشانگر احساس خطر عمیق رژیم از تغییر ساختارها و دگردیسی الگوهاست. الگویی کە در آن ذهنیتی صرفأ در نوع خانەدار و ابزاری جهت زاد و ولد و نیز جنسی ضعیف کە نیازمند مراقب است، از زنان ارائە میدهد؛ و نمیخواهد آنان نقش فردی و همچنین مؤثر خود را در جامعە بازی کنند.
حاکمیت جمهوری اسلامی در ارتباط با نقش پیشاهنگی زنان و میدانداری رهبران و شخصیتهای برجستەی جنبش آنان بسیار نگران است، زیرا کە بیم آن دارد پتانسیل خفتە و نهان نیمی از جامعە بە نیرویی اجتماعی جهت ایجاد تغییرات تبدیل شود.
زنان در آبانماه با مشارکت فراگیر و گستردەی خویش در اعتراضات نشان دادند کە بیم رژیم بیجا و بیمورد نیست، زیرا کە زنان نە تنها بە خود آمدە، بلکە بانگ برآوردە کە دیگر بە تعریفی کە حاکمیت از آنان ارائە میدهد راضی نیستند؛ و از حقوق و مطالبات خود دفاع کردە و نیز آمادگی تقبل هزینەهای آن را دارند.
آنان این نگرش حاکمیت را در مورد خود مبنی بر اینکە بر اساس کلیشەهای مذهبی و چهارچوبهای قانونی، همچون جنسی ضعیف شناختە شوند کە توانایی تصمیمگیری و اتکا بە خود را نداشتە باشند؛ مایەی تحقیر خویش میپندارند. آنان نمیخواهند بیش از این جنس دوم، شهروند درجە چندم و ناقصالعقل باشند! این فریاد سر دادن و بە میدان آمدنها نتیجەی چهار دهە سرکوب و بیتوجهیست، ثمرەی چهل سال تبعیض و نادیدە گرفتن است، آنان آتش زیر خاکستر فراموشی چند دە سالەاند. زنان معترضی کە در خیابانها حضور دارند “فریبخوردەی کشورهای بیگانە” نیستند، بلکە آتشفشان بە راه افتادەی حقخواهانەی نیمەی جامعەای است کە چهار دهە خفقان و اختناق از سر گذراندە است.
شروع این روند در کوردستان مدت زمان مدیدی را پشت سر گذاشتە و هم اینکە زنان کورد در این بارە، پیشرو درهم شکستن بسیاری از این تابوها هستند. مشارکت مداوم و لاینقطع زنان در فعالیتهای مدنی، فرهنگی، زیست محیطی و اجتماعی در کوردستان بە سالهای دور بر میگردد. آنان همچنین در فعالیتهایی نظیر برگزاری مراسمات ملی، اهتمام ورزیدن بە تحصیل بە زبان مادری نقشی برجستە داشتە و حتی در بسیاری از موارد پیشگام بودەاند. “زهرا محمدی و فرشتە چراغی”ها خیلی وقت است کە ثابت کردەاند، هویتطلب و حقخواه و در عمل نیز دارای شخصیتی محکم، تأثیرگذار، صاحب فکر و خلاق هستند.
زنان کورد و همچنین زنانی کە در سطح جنبشهای عمومی حضوری مقتدرانە داشتند، نشان دادند کە نە تنها فشار بیش از اندازە و تبعیض سیستماتیک و نقض مطلق حقوقشان قادر نیست آنان را بە حاشیە راندە و خنثی سازد؛ بلکە برعکس بە پیشگامان مبارزە و اعتراض علیە عقبماندەترین و سرکوبگرترین رژیم سیاسی تبدیل کردە است.
امروز پتانسیل خفتەی ٤٠ سال سرکوب زنان بر روی ریل تغییرات افتادە، و برای رژیمی کە تا مغز استخوان با زنان و حقوق آنان بە مخالفت برخاستە، چالش آفرین بودە است. زنان عزم خود را جزم کردە کە در راستای تغییر سرنوشت خود و ایران نقشآفرینی کنند و در این راه نیز پیروز و سربلند خواهند بود.