طبق ماده ١ کنوانسیون حقوق کودک، هر فرد زیر ١٨ سال کودک است. مطابق با همین کنوانسیون هر رفتاری به اراده کودک یا اراده دیگری که به رشد طبیعی وی خلل وارد کند، ممنوع است. ازدواج یکی از این موارد است.
تشکیل نهاد خانواده که نیازمند پیششرطهای فیزیکی، روانی، اجتماعی و … است با ایجاد مسئولیتهای فراوان برای زوجین همراه است. ازدواج یک پیوند عقلانی و عاطفی بین دو نفر است، برای رسیدن به یک خانواده مستقل که در سایه آن فرد به دریافت حس آرامش، هماهنگی، همدلی و همسویی در زندگی نایل میگردد. در عین حال عاملی برای رشد، شکوفایی، تکامل طرفین و رفع نیازهای اساسی انسان است.
ازدواج سالم رابطهای عاطفی است که طی آن فرد به احساس ارزش، اعتماد، امنیت و دریافت محبت و احترام دست پیدا میکند. در این رابطه مرزها روشن است، احترام متقابل وجود داشته و انتخابهای فردی محترم شمرده میشود. قدرت در یک سیستم عادلانه تقسیم و رابطهها تعریف شده و مشخص است. در چنین ازدواجی رابطه جنسی سالم برقرار است و تامین سلامت و آرامش فرد مانع از بروز اختلالات روانی میگردد.بر طبق تعریف صندوق کودکان سازمان ملل متحد (UNICEF)، ازدواج کودک، بهعنوان ازدواج رسمی یا غیررسمی قبل از ۱۸ سال تعریف میشود. این پدیده واقعیتی هم برای دختران و هم برای پسران است.
پدیده کودک همسری به ازدواجی گفته میشود که یک یا هر دو همسر زیر سن 18 سال داشته باشند. این تعریف در ظاهر بسیار روشن به نظر میرسد، اما واقعیت پیچیدهتر است. هر دو واژه «کودک» و «ازدواج» در جوامع مختلف به صورتهای متفاوت تعریف شدهاند. جامعه بینالملل به «افراد زیر 18 سال» کودک میگوید. اما تعریف قانون از کودک در برخی کشورها از جمله کشور ما بر اساس قانون افراد «پیش از 18 سالگی» به سن بلوغ میرسند.
کودک همسری دختران را از تحصیل محروم میکند و آنها را به یک زندگی با چشماندازی از فقر روانه میکند. خطر خشونت، آزار جنسی و فیزیکی، سوءاستفاده، بیماریهای گوناگون و سرانجام مرگ زودهنگام از مضرات پدیده کودک همسری است.
عوامل مختلفی برای ایجاد و گسترش پدیده کودک همسری دست به دست هم میدهند که مهمترین آنها فقر است. این برداشت که ازدواج «محافظ دختران» است و همچنین هنجارهای اجتماعی، قوانین سنتی، تنگناهای چارچوب قانونی و سیستم ثبت احوال نابسنده در سطوح بعدی اهمیت قرار میگیرند. همانطور که نوشتە شد مهمترین عامل کودک همسری فقر است. از سوی دیگر، برخی والدین بهخصوص در جوامعی که با بحران انسانیت مواجه هستند،همانند کشور ما ازدواج زود هنگام دختر را راهکاری برای محافظت او از خشونت جنسی میدانند. به همین دلیل پدیده کودک همسری در هنگام بیثباتیهای اقتصادی و رسیدن جامعه به خطوط قرمز خشونت افزایش مییابد. اما در عین حال، باید توجه داشت که کودک همسری در بطن خود پدیدهای است که با سطوح بالایی از خشونتهای جنسی، فیزیکی و احساسی همراه است.
باید توجه داشت که اکثر ازدواجهای پدیده کودک همسری بر اساس عقلانیت صورت نمیگیرد. به همین دلیل این پدیده مخصوص طبقه ضعیف و متوسط جامعه است.
بارداری زودهنگام یکی از خطرناکترین عواقب پدیده کودک همسری است. در این بارداری خطر مرگ نوزاد و مادر بسیار بالا است. دخترانی که بە ناچار زود ازدواج میکنند در اکثر موارد خشونت، سوءاستفاده جنسی و روابط جنسی اجباری را تجربه میکنند. در نتیجه، آنها نسبت به انتقال عفونتهای مختلف جنسی آسیبپذیرتر هستند. محرومیت از مدرسه، از دست دادن فرصتها و شانسهای بهتر زندگی، حذف یا به حاشیهرانی بخشی از نیروی انسانی جامعه و چرخش این کودکان و کودکان آنها در چرخه فقر برخی از عواقب ازدواج کودکان است.
همانطور که میدانیم در کشور ما مسئولیت پرورش کودکان بیشتر با مادران است. یک مادر کودک که هنوز بسیاری از اصول سبک زندگی را نمیداند، چگونه میتواند کودکی را پرورش دهد؟ این آسیب بسیار بزرگی است که کل جامعه را تهدید میکند.باید بپذیریم که این پدیده برای جامعه مردان نیز خطرناک است.
با وجود واکنشها و مخالفتهای زیادی که توسط صاحب نظران شدهاست ولی مجلس شورای اسلامی ایران هنوز تصمیمی در خصوص کودک همسری و تعیین حداقل سن ازدواج نگرفتهاست.
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، در روز ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ در گزارشی به شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد خواهان اصلاحات فوری و لازم در خصوص رفتار جمهوری اسلامی با زنان و دختران شدهاست. وی به گزارش رسمی دولت مبنی بر ازدواج بیش از ۱۶ هزار دختر بین ۱۰ تا ۱۴ سال در نیمه اول سال جاری اشاره کرده و گفتهاست: «خشونت خانگی، هزاران ازدواج دختران بین ۱۰ تا ۱۴ سال در هر سال و ادامه تبعیض ریشهدار در قانون و عمل نشان میدهد که در ایران همچنان با زنان و دختران به عنوان شهروند درجه دو رفتار میشود.
باید قوانینی برای جلوگیری از ازدواج کودکان در کشور وضع و اجرا شود. یکی از این قوانین افزایش حداقل قانونی سن ازدواج است. البته قوانین به تنهایی نمیتوانند پایانی بر ازدواج کودکان باشند. بهبود شرایط خانوادهها و ریشهکن کردن فقر شدید که عامل و انگیزه اصلی بسیاری از ازدواجهای کودک همسری است، از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. آموزش مهارتهای کاری به دختران بهخصوص در مناطق روستایی برای کمک به اقتصاد خانواده موجب میشود که خانوادهها از درآمد کوتاه مدت کودک همسری دختران خود بگذرند.
عواقب، خطرات و مضرات این پدیده برای جامعه مردان بیش از زنان است و اگر جامعه در کل، و بهخصوص جامعه مردان الان در این زمینه اقدامی نکنند، شاید فردا خیلی دیر باشد.