ترجمە بە فارسی، از رضا محمدامینی
برخی اوقات انسان حق دارد از روزگار و زمین و زمان گلەمند باشد و سالی از سالهای زندگی را سال بدبیاری خود محسوب دارد.
سال ١٣٩٦ خورشیدی(٢٠١٧میلادی) برای ما کردها یکی از این سالهاست. غدر و بیعدالتی بسیاری کە در این سال از سوی دولتهابر ما کردها رواداشتە شد و جنگ و مرگ و ویرانی کە بر ما تحمیل گشت، کافی نبود کە درگذشت شخصیتهای برجستە و نخبگانش نیز بدان افزودە شد. آسان نیست تمامی این خسارات انسانی کە در این سال بر کردها رفتەاست را در شرایط دردناک کنونی بەیاد آورد. لیکن برای نمونە میتوان گفت امسال در میان رهبران و روشنفکران دنیای سیاست، ما در ماتم فقدان نخبگانی چون “نوشیروان مصطفی”دبیرکل جنبش تغییر “گوران”،”عزیز محمد” شخصیت برجستەی سیاسی و دبیرکل پیشین حزب کمۆنیست عراق و “مام جلال طالبانی” دبیرکل اتحادیەی میهنی کردستان نشستیم. درپی آن نیز نوبت بە بزرگمردان دنیای فرهنگ و ادبیات رسید و در این بین، چندی پیش “کریم زند” ادیب، جغرافیاشناس و مورخ شهیر کرد بەدرود حیات گفت و امروز بزرگنویسندە و پژوهشگر توانمند دنیای ادب و داستاننویسی”علیاشرف درویشیان” دیدە از جهان فرو بست.
علیاشرف درویشیان نویسندەی برجستەی کرد اهل کرماشان، برای شیفتگان ادب، زبان و فرهنگ کردی بسیار نامآوازەتر از آن است کە لازم بە معرفی باشد، در همان حال بسی بزرگتر از آن است کە در کوتاەنوشتاری و با قلمی عاجز از بیان، در مورد ایشان حق مطلب را ادا کرد. آنچە اینک بە نگارش درمیآید تنها قطرەای از دریای اندوە فقدان ایشان و مبحثی کوتاە در حاشیەای از توان ادبی و فرهنگی این فرزانەاست. تلاش در راستای کشف عمق ادبی و سیاسی درویشیان، وظیفە و کار محققین و پژوهشگرانی همچون ایشان است کە در اثری شگرف و صدها صفحەای(اگر نە هزاران صفحەای) بدان همت گمارند. علیاشرف متولد کرماشان و بەبارآمدە از این بزرگشهر کردستان بود. وی همانند تمامی فرزندان کرد در دوران محاصر، و حتی اینک نیز در شرق کردستان(کردستان ایران) کە از خواندن بە زبان کردی محروم هستند دریغا، امکان نیافت بە نویسندەای کرد، کردی نویس مبدل گردد. لذا آثار گرانبهایش بە لحاظ “فرم” بخشی از ادبیات فارسی هستند، آنهم چە ارزشمندبخشی! لیکن بە لحاظ محتوی و از هر منظری کەبدانها بنگری در راستای خدمت بە زبان کردی، تاریخ و مبارزات رهاییبخش ملت کرد و پیکار تودەهای فرودست و ستمدیدەی جامعەی کوردستان(کوردی) بودەاند. وی در شناساندن فرهنگ و کلتور و ادبیات کردی، با گرداوری نصایح و ضربالمثلها و همچنین افسانەهای کردی، بواقع رنج “فرهاد” را کشید و کرد را بسان ملتی دارای زبان، ادبیات، حکمت و تاریخ بە جهانیان شناساند.
درویشیان بەدلیل آنکە چند سالی بعنوان آموزگار دبستان در روستاها و در میان ستمدیدترین اقشار جامعە خدمت کردە و با آلام و آزار مردم محروم زیستەبود، در آثار پربار خود توانست پانورامایی از زندگی محنتبار ستمدیدگان، بویژە روستانشینان فرودست و زحمتکش را برای خوانندگان و شیفتگان آثارش ترسیم نماید. فزون براین، عضویت یا هواداری از حزب تودەی آن اوان، کە بمثابەی حزب اقشار و طبقات محروم جامعەی ایران محسوب میگشت، وی را همیشە و تاابد بسان نویسندەای چپگرا و زبانحال ستمدیدگان دست سرمایەداری و فئودالیسم و مخالف رژیم ستمشاهی همچون نماد و نمایندەی واقعی جهانخواران دوران مبدل ساخت. خواندن رمان چهارجلدی و هزاران صفحەای “سالهای ابری” کە بشیوەای شیوا، شیرین و دلاویز تاریخ مبارزات خلقهای ایران در آن اوان را بازگو مینماید، بخوبی بیانگر این واقعیت است. با خواندن آثار علیاشرف درویشیان نیز کم و بیش میتوان بە عظمت، توانایی و درجات دانش وی پی برد. اما آنگاە میتوان پی برد علیاشرف درویشیان کیست کە بخت یار بودە و از نزدیک با وی آشنا شدەباشی(خوشا بە حال کسانیکە فرصت یافتند وی را بیشتر ببینند و مصاحبت کنند). نگارندەی این سطور تنها سەبار( یک بار در کردستان و دو بار در اروپا) بخت یارش بود کە از نزدیک همصحبت وی باشد، آنهم هر بار، دو یا سە ساعت بەطول انجامید و واپسین دیدار نیز زمانی بود کە درویشیان مبتلا بە بیماری شد کە متأسفانە بە بمرور زمان بر او فائق آمد. بەحق این چند ساعات در عمر من مغتنم بود و فراموش نشدنی؛ چرا کە در چنین مجالی بود کە انسان قادر میگشت بداند این ابرمرد چە دریایی از دانش و آگاهی، انسانیت و انساندوستی بود.
شاید دستکم بخشی از روشنفکران کردبدانند کە من مجموعە داستانهای، “از این ولایت” استاد را تحت عنوان “هەتاو”؛”خورشید” بە زبان کردی ترجمە، چاپ و منتشر نمودم. یکی از خاطرەهای خوشایند در زندگیم بود کە وی هم از طریق مکاتبە و هم در دیدار رو در رو، این ترجمە را ستودند. در آخرین دیدار، وی پیشنهاد کرد و من نیز چندی بود بسیار مشتاق بودم کە رمان “سالهای ابری” را بە زبان کردی ترجمە کنم. ولی مشکل من آنجا بود کە نصایع و ضربالمثلها، ترانە و سرودەهای کردی این رمان را وی بە زبان فارسی برگرداندەبودندو من نمیخواستم از زبان فارسی دوبارە آنها را بە زبان کردی ترجمە نمایم، زیرا کە بر این باور بودم اصالت خود را از دست میدهند. لذا از ایشان خواستم با همکاری همسر گرامیشان شهناز خانم، تمامی متون کردی را با شمارە صفحات مشخص، برایم ارسال دارند تا ترجمە بینقص و بی ایراد باشد. هرچند پیشنهاد من مورد استقبال وی قرار گرفت ، لیکن متأسفانە شاید بە دلیل بیماری و یا دیگر مشکلات زندگی نتوانستند این متون را برایم بفرستند و من نیز این افتخار محروم گشتم.
از هر منظر فقدان علیاشرف درویشیان برای زبان، ادبیات و تاریخ کرد، خسرانی بزرگ است و پر کردن جای خالی وی، زمان زیادی خواهدبرد. بە مناسبت درگذشت دردناک وی از صمیم قلب مراتب تسلیت خود را بە خانوادەی ایشان ، بویژە شهناز خانم همسر گرامی و فرزند دلبندش “بهرنگ” تقدیم میدارم. فزون بر این تسلیت و تألم خود را بە محافل ادبی و ادبدوستان و مردم شرافتمند کردستان ابراز داشتە، اطمینان دارم نام و یاد این نویسندەی بزرگ، از طریق آثار جاودانەاش در دل دلسوزان زبان و ادبیات و تاریخ کردی برجای خواهد ماند.
روح استاد زندەیاد، شاد و عمر عزیزانش پایندەباد!
راهش، راە احیای فرهنگ ملت کرد مستدام باد!