مقولەی دولت ــ ملت بعد از فروپاشی امپراطوریها به متدوالترین فرم سیستم سیاسی جهان تبدیل شده است. دولتها از قرن هجدهم به بعد از راه بکارگیری تکنولوژی و نهادهای مدرن همچون دانشگاهها تلاش نمودهاند مردمشان را در چهارچوب جغرافیایی معین همنواخت و همرنگ کردە و آنها را از “مردمان دیگر” تفکیک کنند. دولتها برای ملت سازی بجز بکارگیری تکنولوژی و نهادهای مدرن، برخی از ویژگیهای تاریخی را نیز دوباره زنده و بازتولید کردهاند. بطور مثال دولتها اغلب تلاش نمودهاند تا زبان یک گروه اقلیت یا اکثریت را به زبان مشترک مردم تبدیل کنند. اما فرایند ملت سازی در خاورمیانە قرین موفقیت نبود، زیرا گذار از سیستم امپراتوری به سیستم دولت ــ ملت موفقیتآمیز نبود. به عبارت دیگر در خاورمیانە، تنش و ناهمخوانی بین مرزها و هویت مردمان پدید آمد. از لحاظ تاریخی لازم است بر نقش ابرقدرتها در شکست فرایند ملت سازی در خاورمیانه تاکید شود، ولی دولتهای استبدادی و غیر دمکراتیک در تدوام این شکست نقش عمدهای داشتهاند. اینک در عصر جهانی شدن، هویتهای غیر رسمی و غیر دولتی هرچه بیشتر فرصت بازتولید و توسعه خودشان را پیدا کردهاند.
دولتهای مصنوع و ملت سازی
ابرقدرتها بلاخص بعد از جنگ جهانی اول، مجموعهای از دولتهایی مصنوع را در خاورمیانه ایجاد نمودند. این دولتهای مصنوع بیشتر بازتاب منافع ابرقدرتها بودە و با خواست و تنوع مردم این مناطق بیگانه و ناهمخوان بودند. تجزیه عرب ها بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی و نادیدهگرفتن مشترکات زبانی و فرهنگی آنها، یکی از برجستهترین نمونههای تشکیل دولتهای مصنوعی در خاورمیانه است. همچنین ریشههای بحران فلسطین ــ اسرائیل به نقش ابرقدرتها بویژه بریتانیا بعد از جنگ جهانی اول در خاورمیانه بازمیگردد. بحران فلسطین ــ اسرائیل نه تنها صدمات زیادی را به فلسطینیان و اسرائیلیها وارد کردهاست، بلکه بحرانی منطقهای میان بیشتر دولتهای عربی و اسرائیل یا در سطحی بالاتر میان مسلمانان و اسرائیلیها پدید آوردهاست. تقسیم کردها میان چهار کشور ترکیه، ایران، عراق و سوریه نمونهی دیگری از ناهمخوانی میان مرز ملی با هویت ملی در خاورمیانه است. ملت کرد در همه بخشهای کردستان از یک جنبش ملی قوی برخوردار بوده و خواستار نوعی از حق تعیین سرنوشت و اتونومی بوده است. بطور مثال در دوران جنگ جهانی دوم، کردها در شرق کردستان (کردستان ایران)، یک جمهوری کردی را در مهاباد تشکیل دادند و از این راه هویت ملی خود را برجسته نمودند. همچنین تنها در بخش شمال کردستان (کردستان ترکیە)، تخمین زده میشود که تنش میان پ.ک.ک و دولت ترکیه بیش از ٣٠،٠٠٠ کشته داشتهاست که بیشتر آنها نیز کرد بودهاند. بدین جهت ابرقدرتها تاثیر بسیار منفی در خاورمیانه داشتهاند، زیرا سیستم دولت ــ ملت را به زور و برمبنای منافع خویش بر این منطقه تحمیل کردند.
دولت های استبدادی و ملت سازی
دولتهای غیردمکراتیک یکی از موانع اصلی صورت گیری درست فرایند ملت سازی در خاورمیانه هستند. بیشتر دولتهای خاورمیانه حقوق و فرصتهای یکسانی را برای شهروندانشان فراهم نمیکنند تا بطور یکسان و فعال در شکلدهی آینده کشورشان مشارکت کنند. بطور مثال در ایران که شیعه به مذهب رسمی کشور تبدیل شده و شیعیان بیشترین پستهای مهم سیاسی و اقتصادی را دارند، مشکل است که میان اهل سنت و شیعیان یک احساس و هویت مشترک تشکیل شود. هنگامی که دولت همهی گروەها را بطور عادلانه نمایندگی نمیکند، گروههای منزوی و به حاشیه رانده شده تلاش میکنند تا هویت گروهی خود را از طریق ملحق شدن به یک هویت فراملی یا جهانی تقویت کنند. اهل سنت در ایران بر سنی بودن خود و متعلق بودنشان به یک جهان اسلامی (سنی) تأکید کردهاند. یا بە عنوان نمونه اینکه موردی همچون مرگ فریناز خسروانی موجب یک اعتراض اجتماعی عمده در مهاباد و حتی حمایت برخی از شهرهای کردستان ایران از آن میشود را باید در چهارچوب سرکوب سیستماتیک هویت ملی کردها توسط جمهوری اسلامی مورد نگرش قراردادەشود. اگر مورد فریناز خسروانی در یک کشور دمکراتیک رخ میداد، شهروندان به دولت اعتماد داشتند و سیستم قضایی به سادگی این حادثه را بررسی و پیگیری میکرد. تا زمانی که تنش میان مرزهای ملی با هویت ملی حل نشود، برخورد میان هویت دولتی و هویت گروههای غیر دولتی در کشورهای خاورمیانە تداوم خواهد داشت.
ملت سازی در عصر جهانی شدن
مدرنیزم به دولتها کمک نمود تا فرایند ملت سازی را مدیریت و کنترل کنند. ولی جهانیشدن یعنی عصر چندهویتی، کنترل دولتها بر مرزهای ملی را متزلزل نموده است. تشکیل ارتش، سیستم آموزش و پرورش، واحد پولی و گذرنامه از سوی دولتها برای درست کردن یک هویت مشترک در یک جغرافیای معین انجام گرفت. بطور مثال اجباری شودن خدمت سربازی، عملی شدن این ایده بود که بجز خانهی شخصی، یک خانهی بزرگتر نیز به نام کشور وجود دارد که باید توسط شهروندان محافظت شود. دولتها سیستم آموزشی را همگانی کردند تا هر کودکی در هر گوشهی کشور با یک رمان یکسان، یک زبان یکسان و بالاخره یک تاریخ و درک یکسان تربیت شود. بطور مثال در ایران که از ملتهای مختلف عرب، ترک، کرد، فارس، بلوچ و ترکمن برخوردار است، زبان فارسی یعنی زبان دولت به زبان مشترک میان این ملتها تبدیل شده است. دولتها از طریق مدارس و دانشگاهها تلاش نمودهاند تا تاریخ و درک مشترکی از گذشته را میان شهروندانشان درست کنند، زیرا سرزمین مشترک به تنهایی نمیتواند موجب نزدیکی و یکرنگی مردم بشود. به همین جهت است که نظریه پرداز مشهور ناسیونالیزم، ارنست رنان، میگوید که ملت سازی بدون دستکاری گذشته امکان پذیر نیست.
جهانی شدن اجتماعی که بر گردش افکار، تصویر و مردم تأکید دارد، مرزهای ملی و دولتی را پر منفذ نموده است. بطور مثال در آغاز قرن بیست و یکم، ٣٢ میلیون شهروند آمریکا، یعنی نزدیک به ١١.٥% جمعیت آمریکا را کسانی تشکیل میدادند که در آمریکا متولد نشده و جزو مهاجران بودند. همچنین نزدیک به ٣٠ میلیون مسافر هر سال از آمریکا دیدار میکند. بدین ترتیب کنترل مرزهای ملی در مقایسه با گذشته، حتی برای قدرتمندترین کشور جهان نیز تبدیل به کاری دشوار شده است. جهانی شدن اجتماعی پیوند میان دولت و جامعه را پیچیده کرده، زیرا نهادهای دولتی همچون مدارس و تلویزیونهای دولتی دیگر تنها منبع اگاهی و اطلاعات مردم نیستند. گلوبالیزم یعنی جهانی شدن با پایین آوردن هزینه بکارگیری تکنولوژی نو، به هویتهای سرکوب شده و غیردولتی کمک نموده است. جهانی شدن هزینه برخورداری از تلویزیون و رسانه را پایین آوردهاست، بطوری که هویتهای سرکوب شده اکنون نه تنها میتوانند به محافظت از خود بپردازند، بلکه میتوانند به رشد هویت خودشان نیز اقدام کنند. بطور مثال 5 سال قبل بسیاری از کردها در ایران، عراق و حتی ترکیه، اگاهی چندانی از وضعیت کردهای سوریه نداشتند، ولی اکنون به یاری رسانەهای بومی، رسانەهای اجتماعی و جهانی، کوبانی شهری از بخش کردستان سوریه به یک نماد کردها در همه بخشها تبدیل شده است. چند دهه پیش، ایجاد این حس مشترک برای یک گروه بدون دولت همچون کردها امری بسیار دشوار بود.
نتیجه گیری
ابرقدرتها با ایجاد دولتهای مصنوع در خاورمیانه، پایههای یک بحران بزرگ را در این منطقه ایجاد کردند. این بحران عبارتست از تنش میان مرزهای ملی و هویتهای ملی در خاورمیانه. دولتهای استبدادی با فراهم نساختن حقوق و فرصتهای یکسان برای گروەهای اتنیکی و مذهبی مختلفشان، به تشدید این بحران پرداختند. در نهایت، جهانی شدن اجتماعی موجب برخورد میان هویتهای دولتی و هویتهای غیردولتی شده است و ناتمامی فرایند ملت سازی در خاورمیانه را برجسته نموده است.
منابع:
Nye, Joseph S, David Welch, and Joseph S Nye. 2014. Understanding Global Conflict and Cooperation : an Introduction to Theory and History.
Fawcet, Louise. “International Relations of Middle East,” (Oxford University Press: Oxford, 2009).
Akçam, Taner. From Empire to Republic: Turkish Nationalism and the Armenian Genocide. London: Zed, 2004. Print.
Watson, Ivan and Comert, Yasim. “Reports says Turkey’s Kurdish conflict has turned more violent,” published by CNN in September, 2012.
Nemat, Marina. “Religious Minorities in Iran,” published by the International Religious Freedom Report 2004.
Guvenc, Muna. “Constructing narratives of Kurdish nationalism in the urban space of Diyarbakir, Turkey,” published in 2011.
درشمارهی٦٥٦ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است