اعتراضاتی که پس از مرگ فریناز خسروانی در کردستان خصوصا در شهر مهاباد شکل گرفت باعث به وجود آمدن موضعگیریهای متفاوت و حتی تازهای در فضای سیاسی و مدنی کردستان شد. عدهای طرفدار اعتراض، جدیت در مخالفت، نافرمانی مدنی و هشدار اجتماعی به سیستم حاکم بودند و عدهای نگران از بین رفتن فرصتهایی که برای سرمایه گذاری اقتصادی وجود داشتند یا از طرف حکومت مرکزی برای تحقق آنها در کردستان وعده داده شده بود. این دو طیف نمایانگر دو بعد واقعی جامعهی کردستان هستند که برای رشد و پویایی ملت کرد تلاش میکنند و خود را در برابر سرنوشت مشترک ملت کرد مسئول میدانند. نتایجی که این دو جهتگیری به وجود میآورند فعالان سیاسی و مدنی کرد خصوصا احزاب کردستانی را با این پرسش مهم روبرو میکند: ” برای رشد کردستان و تقویت همگرایی اجتماعی چه باید کرد؟ “.
شاید این سوال اساسیترین و فوریترین پرسشی است که در ذهن فعالان سیاسی و مدنی و روشنفکران جامعهی کردستان وجود دارد که باید با دقت بسیار زیاد و بدون تعصب به آن پاسخ داده شود زیرا بیتوجهی به این سوال مهم یا طفره رفتن از جواب منطقی و کاربردی به گسست و پراکندگی در میان جامعه و فعالان سیاسی و مدنی منجر خواهد شد. شاید جواب دادن به این سوال آسان نباشد و یا اینکه هر گروه و طیف با توجه به حساسیتها و زاویهی دید خاص خود جواب متفاوتی به آن بدهد در اینصورت به تعداد جریانات و گروههای مختلف ما نیز جوابهای متفاوتی خواهیم داشت. اما آیا جوابهای بیشمار و پیشنهادهای متنوع ما را به هدف مطلوب که همان ظرفیت سازی در کردستان با استفاده از فرصتهای پیش روست راهنمایی کرده و یا گرفتار چالشهای به وجود آمده خواهیم شد و هر فرصت به بحرانی سیاسی، مدنی، اقتصادی و یا فرهنگی و هویتی تبدیل خواهد شد؟ بنابراین معیار تشخیص راه از بیراهه چیست؟ و چگونه میتوان با کاستن هزینههای انسانی و مادی به دستاوردهای بیشتر و پرثباتتری دست یافت؟
اگر به وجه تمایز ملت کرد با سایر ملتهای ایران نگاه کنیم، ناسیونالیزم و جنبش ریشهدار ملی – دمکراتیک کرد آنچنان در کردستان ریشهدار شده است که دوستان و دشمنان ملت کرد به آن اعتراف میکنند، دفاع از هویت و منافع ملی کرد مهمترین و اساسیترین فاکتورهایی هستند که نقطه مشترک تمامی احزاب سیاسی، نهادهای مدنی و حقوق بشری، گروههای روشنفکری و فعالان مستقل کردستانی بوده و این دو اصل ( هویت ملی ــ منافع ملی ) میتوانند به عنوان معیار سنجش فعالیتها قرار گیرند. در اعتراضات فوق در واقع بخشی از مردم کردستان به دو قطب هویتخواه و منفعتگرا تقسیم شدند. هر کدام از این طیفها با توجه به اولویت هویت و یا منافع ملی، شعار و رویکردی متفاوت در پیش گرفتند که علیرغم دلسوزی و خیرخواهی هر دو گروه نتیجتا جامعهی کردی شاهد فضایی دو قطبی بود و همبستگی و سلامت جنبش ملی – دمکراتیک کرد را مورد تهدید قرار میداد.
نکتهی مهم دیگری که در تحلیل و ارزیابی وضعیت موجود بسیار حائز اهمیت است حساسیت و مخالفت جمهوری اسلامی با ناسیونالیزم کرد و ادارهی امور کردستان توسط پتانسیلهای انسانی این ملت است، جمهوری اسلامی عمق و ریشهی محکم ناسیونالیزم در کردستان را میبیند و مهاباد و جمهوری کردستان را بخشی جدانشدنی و قسمت مهمی از شناسنامهی ملت کرد میداند. سیستم حاکم سعی کرده دائما میان ملت کرد و سایر ملتهای ایران اختلاف و فاصله بیندازد و تنها یک ملت را به رسمیت بشناسد و همگی را در جهت دفاع از ” هویت و منافع ” همان ملت هماهنگ کند. حمایت ضعیف و پشتیبانی کم غیرکردها از اعتراضات در کردستان به خوبی این مطلب را نشان میدهد البته پر واضح است که این کم توجهی و حمایت ضعیف در رویدادها و اعتراضات گذشته نیز به همین شیوه بود. البته در این کم توجهی و حمایت اندک ملت کرد نیز تا حدودی مقصر بوده زیرا نتوانستهاند شرایط و وضعیت را به نفع خود تغییر دهد و در برخی موارد میبینیم عدهای از فعالان کرد انتظار دارند بدون هیچ تلاش و کوششی از حمایت غیرکردها برخوردار شده و یا بدون هیچ زحمتی نگرانیهای طرف مقابل را از بین ببرند. البته گروه دیگری از فعالان کرد نیز هستند که اصولا خود را بینیاز از هر گونه ارتباط و یا مشارکت، حمایت و همکاری با سایر ملتهای ایران میبینند. باید از این گروه سوال کرد وقتی که شرق کردستان ( کردستان ایران ) قسمتی از جغرافیای سیاسی محسوب میشود آیا این بیتوجهی و دوری باعث بحرانیتر شدن وضعیت و افزایش بیاعتمادی و بالا بردن هزینههای جنبش نخواهد شد؟
نهایتا با توجه به شرایط حساس ملت کرد و تلاش تمامی کسانی که خود را در برابر سرنوشت این ملت مسئول میدانند شاید تنها راه حل درست ظرفیتسازی در کردستان بوده به طوری که بتوانیم از فرصتهای به وجود آمده نهایت استفاده را کرده و سعی کنیم تا حد امکان کردستان را از چالشهایی که در برابرش قرار دارد مصون نگه داریم. ” هویت ملی و منافع ملی ” نیز میتوانند به عنوان دو فاکتور اصلی و عامل سنجش تمامی فعالیتها و عملکرد ما قرار گیرند به طوری که همگرایی فعالان کرد دائما افزایش یابد و واگراییها را از بین ببریم. هویت و منافع باید به عنوان محور اصلی مبارزه و جنبش ما در برابر دشمن مشترک به کار گرفته شوند نه اینکه این دو عامل ما را به دو گروه تسیم کرده و باعث جدایی و بیاعتمادی در میان ما گردند زیرا در این صورت تنها برندهی وضعیت فوق دشمن مشترکی خواهد بود که سالهاست با انواع و اقسام طرحها و نقشهها به دنبال سرکوب جنبش ملی ــ دمکراتیک کرد بوده و میخواهد با انحراف جامعهی کردستان از حقوق و خواستههای انسانی خود، به حاکمیت و سلطهاش ادامه دهد.
درشمارهی٦٥٦ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است