تودههای جان بهلب رسیده مردم ایران در ادامهی قیام و نارضایتیهای خود که از دیماه سال گذشته در دهها شهر بزرگ و کوچک کشور آغاز شد، ایران را لرزاند و موجب بیم و هراس سردمداران رژیم فاسد جمهوری اسلامی گشت، در چند روز اخیر بدین سو نیز دگربار به خیابانها سرازیر شدند و با سردادن شعار علیه خامنهای و دیگر حاکمان این رژیم سرکوبگر، نشان دادند همچنان بر تحقق خواستهایشان اصرار دارند و بازداشت، شکنجه و کشتار نتوانسته آنان را به تسلیم وادارد و مسکوت نماید.
همچنانکه شاهد بودیم در چند ماه اخیر هر چند حرکتهای اعتراضی تا حدودی فروکش کرده بودند، ولی خشم و نفرت مردم بسان آتش زیر خاکستر بود و اعتراضات مردمی هراز چندگاهی در شهرهای مختلف و به دلایل گوناگون سربر میآورند. در این رابطه تداوم اعتصاب کارگران در کارخانهها و واحدهای تولیدی و پافشاری بر خواستهای صنفی خود، ادامه تظاهرات مالباختگان موسسات مالی وابسته به رژیم، حرکت اعتراضی دانشجویان علیه ادامه بازداشت و محکومیت دانشجویان در جریان قیام دیماه از سوی دستگاه قضایی و همچنین اعتصاب بازاریان و بحران افزایش نرخ برابری ارزهای خارجی در مقابل تومان که تا سطح دوازده هزار تومان برای یک دلار آمریکایی صعود کرد و بطور کلی رکود اقتصادی و افزایش بیسابقهی قیمت مایحتاج اساسی مردم، نشاندهدهی این واقعیت بودند که قیام دیگری از سوی تودههای مردم ایران در راه است و شاید از خیزش دیماه گذشته گستردهتر و شدیدتر باشد و جمهوری اسلامی اینبار قادر به برونرفت از پیامدهای ناشی آن نگردد. مردم بستوه آمده به این نتیجه رسیدهاند که این رژیم فاسد و پوسیده در کلیت خود نهتنها قادر نیست بر بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فزاینده که خود خلق کرده فائق آید و حد و مرزی برای نابسامانی، درماندگی و تهیدستی زحمتکشان از سویی و از سوی دیگر سرکوب و بازداشت آزادیخواهان و فعالان عرصههای گوناگون ترسیم سازد، بلکه در واقع هیچ خواست و ارادهای در حاکمیت برای رهایی از این بحرانها موجود نیست و رژیم مصمم است برای ادامهی حاکمیت منفور خود همچنان سیاستها و اعمال ضد خلقی خود در داخل و خارج از کشور را تداوم بخشد.
گزافهگویی نیست اگر بگوییم رژیم جمهوری اسلامی هیچگاه بسان چند ماه اخیر و در پی خروج یکجانبهی آمریکا از توافق اتمی”برجام” دچار بحران در تمامی زمینهها نشدهاست. با این حال میبینیم این رژیم حاضر نشده به قوانین جامعهی جهانی از سویی و از سوی دیگر خواستهای مشروع خلقهای ایران گردن نهد. تداوم این سیاستهای نامسئولانه و ضد خلقی بودند که موجب شدند قبل از آغاز نخستین مرحله از تحریمهای اقتصادی آمریکا، بازار سهام، طلا و ارز ایران متلاطم شود، نرخ برابری تومان بسرعت سقوط نماید و مردم که اعتمادشان به بانک مرکزی و وعدههای دولت و حسن روحانی باقی نمانده بود، بگونهای بیسابقه و گسترده به خرید طلا و ارزهای معتبر خارجی روی آورند. این در حالی است که با اطمینان میتوان گفت در صورت عدم تمکین این رژیم خودکامه و تداوم سیاستهای تاکنونی، بحرانهای همجانبه عمیقتر میگردند و جمهوری اسلامی درماندهتر از گذشته، باید با اتکا نیروهای سرکوبگرش در مقابل موج خشم و نارضایتی تودههای مردم ایران مقاومت نماید. طی چند روز اخیر و در آستانهی آغاز مرحلهی نخست تحریمهای اقتصادی آمریکا، دونالد ترامپ رئیس جمهور و مایک پمپئو وزیر امور خارجه این کشور چند بار پیشنهاد ملاقات و گفتگوی بدون شرط با سردمداران رژیم را مطرح کردند. البته هر چند جمهوری اسلامی این پیشنهاد را نپذیرفت، اما بخوبی معلوم گشت این پیشنهاد موجب شکاف بین سردمداران رژیم گشته و کم نیستند آنانیکه براین باورند برای رهایی از این بحرانها و پیامدهای آن و همچنین مقابله با خیزش تودههای مردم ایران، باید با آمریکا به مذاکره بنشینند.
در این میان چهرههای اصلاحطلب رژیم نیک میدانند اصرار بر مقابله با آمریکا و تداوم سیاستهای تاکنونی جمهوری اسلامی، این نظام را در تمامیت خود بسوی سرازیری سقوط رهنمون خواهد ساخت، لیکن آنان از ترس موقعیت خود و طعنههای جناح مسلط رژیم و همچنین بدین خاطر که خمینی و خامنهای دهها و صدها بار مذاکره با آمریکا را رد کردهاند، میترسند بوضوح در مورد گفتگو سخنی برزبان رانند. در طرف مقابل، سپاه پاسداران و جناح مسلط رژیم با صراحت هربه تمامتر هرگونه نشست و گفتگو با آمریکا را مردود دانسته و حتی برای چند بار تهدید کردند که تنگه هرمز را خواهند بست و به برگزاری مانور دریایی در خلیج فارس و دریای عمان دست زدند.
بدیهیست پیشنهاد آمریکا برای مذاکره بدون شرط مانور موفقیتآمیزی بود که در واقع توانستند “توپ را به دروازه جمهوری اسلامی بیاندازند”. هم خامنهای و سایر سردمداران رژیم و هم آمریکا و همپیمانانش نیک میدانند اگر قرار باشد طرفین دست به مذاکره بزنند، آنطرفی که باید به خواستهای طرف دیگر گردن نهد و از سیاستهای تنشزا در خاورمیانه و در داخل از برنامههای اتمی و موشکی خود دست بردارد، رژیم جمهوری اسلامی ایران است و آمریکا در این بین دست بالا را داشته، چیزی برای از دست دادن ندارد. با این وصف اگر جمهوری اسلامی به کشاکش خود با آمریکا و متحدانش ادامه دهد از سویی جایگاه لرزان خود در داخل را بسوی نابودی میکشاند، چراکه فرودستان جامعه و مردم جان بهلب رسیدهی ایران به این نتیجه خواهند رسید که این رژیم برای ماندن بر مسند قدرت و تداوم سیاستهایش که تا کنون بغیر از سیهروزی، فقر و بدبختی مردم پیامد دیگری در بر نداشته، حاضر است بیش از این مردم را در این دوزخ نگهدارد، از سوی دیگر درصورت تمکین رژیم در برابر امواج نارضایتی خلقهای ایران و فشار فرساینده تحریمهای آمریکا در سهماه آینده، بطور قطع در مرحله دوم تحریمها که بخش نفت و گاز ، یعنی شاهرگ اقتصادی ایران و عمدهترین منبع درآمد رژیم را هدف قرار میدهد، اگر جمهوری اسلامی تا آن هنگام بتواند بر سر پا بایستد، بطورحتم به زانو درخواهد آمد و خامنهای ناچار میگردد همانند خمینی “جام زهر” را سربکشد.
بدیهیست رخدادها و تحولات بسرعت بوقوع میپیوندند و پیشبینی کردن آنان سخت است و نمیتوان با اطمینان گفت این یا آن سناریو عملی میگردد، لیکن آنچه حتمی است این است که عمق و گسترهی بحرانهای همجانبهای که گریبان جمهوری اسلامی را گرفتهاند آنچنان ریشهدار هستند که خامنهای و سپاه پاسداران قادر به کتمان و فرار از آن نبوده و این رژیم چه ناچار از مذاکره با آمریکا باشد و چه در صورتی که به سیاستها و اعمال تاکنونی خود ادامه دهد، سرنوشتش همانا سرنگونی و عدم است؛ بویژه آنکه از سویی موج اعتراضات تودههای مردم ایران از وضعیت ناگوار کنونی و سیاستهای ضدخلقی این نظام فاسد و پوسیده آغاز گشته و سرکوب و خاموش ساختن آن برای نیروهای سرکوبگر رژیم بسیار دشوار است و از سوی دیگر دولت آمریکا و متحدانش با جدیت هرچه تمامتر به این نتیجه رسیدهاند که بیش از این سیاستهای خودکامه مداخلهجویانه و آشوبگرانهی این رژیم در منطقه را برنتابند و جمهوری اسلامی باید به تمامی سیاستها و رفتارهایی که موجب تهدید کشورهای خاورمیانه است پایان دهد، از دخالت در بحرانهای منطقه و کمک به سازمانهای تروریستی همانند حزبالله لبنان بپرهیزد و نیروهای قدس سپاه پاسداران در کشورهای سوریه، عراق و یمن را خارج سازد. در داخل ایران نیز این رژیم باید از سیاست سرکوب، بازداشت و کشتار فعلان سیاسی و آزادیخواهان دست بردارد و به حقوق بشر و مخالفان سیاسی خود احترام بگذارد. در صورت چنین پیششرطهایی است که تحریمهای اقتصادی جمهوری اسلامی پایان مییابند و شرایط متفاوتی برای ایران و جمهوری اسلامی رقم خواهد خورد میتواند بسود خلقهای ستمدیدهی ایران باشد