برگردان: دیاکو
در شرایط کنونی اختلافات و جنگ لفظی میان سردمداران و کارگزاران جمهوری اسلامی و آمریکا بطور فزایندهای شدهاست. تنش کنونی از عقب نشینی یکجانبهی آمریکا از “برجام” و بازگشت دوبارهی تحریمها بر جمهوری اسلامی آغاز گشت. سردمداران رژیم نیز در مقابل زبان تهدید را بکار بستند و در این میان حسن روحانی هماوا با فرماندهان سپاه از این قافله عقب نماند.
روحانی ابتدا در کشور سوئیس تهدید کرد اگر از صدور نفت ایران ممانعت بعمل آید، ایران آبراه هرمز را خواهد بست. این اظهارات ضمن آنکه با استقبال فرماندهان سپاه مواجه شد موجب گشت سپاه از دولت روحانی حمایت کند و بطور موقت هم که شده اختلافات کنار گذاشته شوند. رهبر رژیم علی خامنهای نیز با اعلام اینکه به روحانی اطمینان دارد، از همهی کاربدستان رژیم خواست در شرایط کنونی و برای غلبه بر مشکلات به یاری روحانی و دولت بشتابند. با این وصف و در شرایطی که روند تحولات بر خلاف مصالح رژیم سیر میکرد، روحانی لحن اظهاراتش را تغییر داد و از تهدیداتش کاست. وی با بیان اینکه جمهوری اسلامی در نظر ندارد گذرگاه آبی هرمز را ببند تصریح کرد که آبراههای دیگری هستند که در دسترس ما قرار دارند. رئیس جمهور رژیم در همین بحبوهه در سخنانی اظهار داشت” جنگ با ایران مادر جنگهاست و صلح با ایران نیز مادر صلحهاست”.
روحانی در شرایطی چراغسبز سازش و مدارا با آمریکا را روشن ساخته که خامنهای با هر گونه مذاکره با آمریکا مخالفت نموده و از آن به عنوان خط قرمز یاد کرده است. این در حالی است که خامنهای چند بار در گذشته در مواردی تغییر موضع داده و بگونهای اظهاراتش را پس گرفتهاست. از سوی دیگر روحانی در تلاش است تنش با عربستان سعودی کاهش دهد و جمهوری اسلامی در کشورهای سوریه و یمن نیز ناچار از عقب نشینی خواهد شد.
این موضع جمهوری اسلامی در سیاست خارجی در آستانهی تجدید دوباره تحریمهای آمریکا نشاندهدندهی آن بود برغم هیاهوی تبلیغاتی، جایگاه جمهوری اسلامی در معادلات منطقهای تضعیف گشته و در داخل نیز بر دامنهی بحران اقتصادی همجانبه افزوده شده و انتظار نمیرود در برابر تحریمهای هدفمند آمریکا تاب تحمل بیاورد و تردیدی نیست تحریمها موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی در داخل را نیز تضعیف میکنند و این در واقع بیانگر تفوق سیاست آمریکا در قبال رژیم حاکم بر ایران است.
فزون بر معضلاتی که جمهوری اسلامی در سیاست خارجی خود با آن دست به گریبان است، در داخل نیز با معضلات بیشماری روبروست و زیربنای اقتصاد ایران روبه فروپاشی نهادهاست. کار بجایی رسیدهاست که رژیم از تأمین آب آشامیدنی و برق عاجز است و قیمت مایحیاج اولیه زندگی مردم بطور فزایندهای در حال صعود است. این در حالی است که نرخ برابری تومان در برابر ارزهای خارجی سقوط بیسابقهای داشته و معلوم نیست این روند با توجه به تحریمهای آمریکا به کجا خواهد رسید. از سوی دیگر موج جدید اعتراضات تودههای مردم ایران آغاز گشته و انتظار میرود اینبار بر سرنوشت سیاسی ایران تأثیرگذار باشد؛ چراکه از سویی آمریکا علاوه بر تحریمهای همهجانبه که قادرند شریانهای اقتصادی و درآمدزایی جمهوری اسلامی را مسدود سازند، آشکارا اعلام داشته از اعتراضات تودههای مردم ایران حمایت خواهد کرد و از سوی دیگر چنین پیداست اپوزسیون جمهوری اسلامی برغم تشتت موجود، در حال شکلگیری است. لذا آنچه که اینک جمهوری اسلامی در دست دارد و برای بقای خود بدان متکی است نیروهای سرکوبگر هستند. مردم جان بهلب رسیده ایران نیز برغم فشارهای اقتصادی ناشی از خروج آمریکا از توافق هستهای برجام که در آستانهی تحریمها به اوج رسیدند، امیدوارند سیاست جدید آمریکا در قبال جمهوری اسلامی، اگر به سرنگونی این رژیم نیز منجر نشود، حداقل موجب تغییر رفتار این جمهوری در داخل و خارج از ایران گردد.
پس از جنگ لفظی مقامات آمریکا و جمهوری اسلامی در آستانهی اعمال دور نخست تحریمها رئیس جمهور آمریکا اعلام داشت حاضر است با حسن روحانی رئیس جمهور رژیم دیدار نماید که هدف از آن اگر از سویی ترغیب جمهوری اسلامی به مذاکره و تمکین این رژیم به خواستهای آمریکا است و از سوی دیگر “انداختن توپ” به میدان جمهوری اسلامی و به لحاظ سیاسی خلع سلاح کردن این رژیم بود. هدف دولت امریکا از فشار بر جمهوری اسلامی به عقب راندن این رژیم در داخل و خارج از ایران است، لذا آمریکا در همان حال که از حرکتهای اعترضی مردم ایران حمایت میکند. درصدد است با کمترین هزینه به این هدف اساسی خود دست یابد. علاوه بر این، دیدار و گفتگوهای میان طرفین در گذشته نیز صورت گرفته و اگر جمهوری اسلامی به خواست آمریکا برای مذاکره تن در دهد، این اولین مذاکره در نوع خود نخواهد بود. دیدار مکفارلن از ایران، توافق آمریکا و جمهوری اسلامی بر سر تشکیل “لوی جرگه” در افغانستان، دیدار کمال خرازی و جو بایدن در کنفرانس “داووس”، همکاری تاکتیکی طرفین در نبرد علیه نیروهای داعش در عراق و دیدار سفرایشان در عراق با هم و… بیانگر آن هستند که آمریکا و جمهوری اسلامی بر اساس منافع و مصالح خود ظرفیت تعامل و سازش با هم را دارند. اما سوأل اینجاست در صورت انجام مذاکرات، چه جناحی در حاکمیت جمهوری اسلامی دست به مذاکره خواهد زد؟ جمهوری اسلامی چگونه قادر خواهد بود خود را از تبعات سازش با آمریکا مصون دارد؟ هدف از مذاکرات از منظر رژیم چیست و جمهوری اسلامی تا چه حد حاضر به قبول شروط طرف مقابل است؟ وضعیت تودههای مردم، حقوق و آزادیهایشان و آینده اعتراضات در صورت سازش جمهوری اسلامی با امریکا به کدامین سو خواهند رفت؟
برای پاسخ به بخشی از این سوالات باید در انتظار روزهای آینده و تحولات پیش روی ماند. لیکن آنچه در این میان باقی خواهد ماند این است که مشکل مردم ایران با رژیم حاکم ماهوی است با حقوق و آزادیهای مردم مرتبط است و جمهوری اسلامی طی چهار دههی اخیر نشان دادهاست نه به این حقوق و آزادیها باور دارد و نه ارادهای برای حل مشکلات عدیدهی مردم در سردمداران آن دیده میشود. بنابر این مردم ایران و نیروهای اپوزسیون و جریانات تأثیرگذار در روند اعتراضی تودههای مردم ایران، با گسترش هرچه بیشتر اعترازات مردمی در همهی ابعاد آن، نباید به جمهوری فرصت و مجال آن را بدهند که با سازش و تمکین احتمالی با آمریکا خود را از تیغ تحریمها خارج سازد و در داخل کشور با ادامه سیاست سرکوب و کشتار آزادیخواهان به حیات ننگین خود ادامه دهد.