برگردان: سروش
پس از بیش از هشت روز مذاکرهی طاقتفرسا و طولانی میان هیأت ایرانی و وزرای امور خارجهی شش قدرت جهانی در آخرین دور نشستهای فیمابین در لوزان سویس، طرفین با انتشار بیانیهی مشترکی، چارچوب توافق نهایی را اعلام کردند. چکیدهی این تفاهمنامه که در بیانیهای از سوی خانم فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیهی اروپا و آقای ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی به دو زبان انگلیسی و فارسی قرائت گردید، این بود که ایران غنی سازی اورانیوم خود را تا میزان چشمگیری کاهش خواهد داد، تنها مرکزی که برای غنی سازی اورانیوم باقی خواهدماند، نطنز خواهدبود. مرکز فردو به یک مرکز فیزیکی و تحقیقاتی و علمی تغییر خواهدیافت. جمهوری اسلامی اورانیوم غنی شده با غلظت بالای خود را به خارج از کشور منتقل خواهدکرد. ایران مرکز اتمی اراک و رآکتور آب سنگین خود را به شیوهای تغییر خواهد داد که نتواند در حد ساخت و تولید سلاح هستهای، پلوتونیوم تولید کند. جمهوری اسلامی ملزم به قبول و رعایت پروتکلهای الحاقی و همکاری کامل به آژانس بینالمللی انرژی خواهد شد و برای مدت 10 سال تحت نظارت کامل خواهد بود و برای مدت 15 سال نیز حق تأسیس راکتور جدید را نخواهد داشت.
در مقابل، تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا علیه ایران لغو خواهد شد، مشروط بر آنکه جمهوری اسلامی به کلیهی توافقاتی که در چارچوب این تفاهم نامه حاصل خواهند شد، پایبند باقی بماند.
بدیهی است آنچه که تا کنون حاصل شده، توافق نیست، بلکه تنها، تعیین چارچوبی است برای یک توافق کلی که باید تا سه ماه دیگر یعنی آخرین روزهای ژوئن 2015 با ذکر جزئیات کامل تدوین گردیده و به امضای هر دو طرف برسد تا هر دو، به عمل کردن به آن ملزم گردند. بنابراین تا اینجا طرفین تنها با الزامات اخلاقی مواجه هستند و نه قوانین بینالمللی.
نکته جالب توجه آنستکه از هم اکنون در خصوص تفسیر این تفاهمنامه، میان جمهوری اسلامی و آمریکا و اروپا تفاوتهایی به چشم میخورد. جمهوری اسلامی بیشتر از لغو سریع همهی تحریمها سخن میگوید و آمریکا و اروپا نیز عمدتا از الزاماتی صحبت میکنند که به جمهوری اسلامی انجام خواهد پذیرفت. بدیهی است نکات مورد اشاره در بیانیهی مزبور، همهی مباحث و توافقاتی که در این نشستها بعمل آمدهاست را در برنمیگیرد. این بیانیه به شیوهای تنظیم شده که به قبول این توافقات از سوی مخالفان داخلی هر دو طرف یاری رساندند، زیرا در واقع طولانی شدن مذاکرات نشان داد که هردو طرف در داخل خود مخالفان نیرومندی دارند که باید بدانها نیز توجه داشتهباشند. هرچند مؤید این امر نیز بود که دو طرف مذاکره، بویژه دولتهای روحانی و اوباما بسیار مشتاق دستیابی به یک توافق هستند، چرا که بخش اعظم استراتژی و پرستیژ خود را صرف این موضوع کردهبودند.
بهرحال اکنون که توافق کوچکی حاصل شدهاست، هرکدام از دو طرف میکوشند این تفاهم را بعنوان پیروزی خود، به کشور خویش و مخالفانشان معرفی نماید. البته افراد بی طرف نیز در این میان، عمدتا به مفاد توافق توجه میکنند و از این طریق برنده یا بازندهای این مذاکرات طولانی و چند ساله را مورد ارزیابی قرار میدهند. اگر از این دیدگاه به موضوع بنگریم درمییابیم که بازنده در این میان، سیاست و استراتژی نظام جمهوری اسلامی و شخص خامنهای است. البته باید استراتژی نظام و احتیاجات مردم ایران و دولت روحانی را بطور جداگانه مورد ارزیابی قرار دهیم. تا آنجا که به نظام جمهوریاسلامی مربوط میشود، در این خصوص بازنده بودهاست که این همه مدت تحریم اقتصادی و ایزوله شدن خود را تحمل کردهاست، بخاطر آنکه گویا خود را بعنوان یک ابرقدرت به جامعهی جهانی تحمیل نماید تا به میل خود رفتار کند و پاسخگوی هیچکس نیز نباشد. به شیوهی مخفیانه مشغول ساختن سلاح اتمی باشد و مانع بازرسی آژانس بین المللی انرژی اتمی گردد و آنرا به اندازهای محدود نماید که قادر به پیشگیری از اقدامات زیرزمینی و مخفیانهی رژیم نگردد و در همان حال در ظاهر چنین بنمایاند که برنامههای اتمیاش صلح جویانه بوده است و هیچ قصدی برای تولید بمب اتمی ندارد. اما علیرغم همەی اینها بنابە تخمین برخی از صاحبنظران، پس از این همه مدت بیش از 300 میلیارد دلار به اقتصاد ایران زیان رسانده است و پس از این همه بحث و مناقشه، تازه ناچار به تن دادن به چیزی شده که اگر ده سال پیش آنرا قبول میکرد، نە تنها متحمل هیچ خسارتی نمیشد، بلکە زمینەهای بسیاری برای پیشرفت را دارا میبود. در حال حاضر، اگر تمامی تحریمها نیز لغو شوند، در واقع ایران به نقطهی صفر بازگشته است. زیرا اگر از همان ابتدا با جامعهی جهانی به چنین تفاهمی دست مییافت، این تحریمها اصلا اعمال نمیشدند.
اما در رابطه با مردم ایران میتوان گفت که جلو ضرر از هر کجا که گرفته شود منفعت است. پس از این همه رنج و مشقتی که در نتیجهی سیاستهای نادرست و استراتژی غیرمنطقی ولی فقیه متحمل شدهاند، اکنون انتظار میرود که تحریمها لغو گردند، اقتصاد ایران جان تازهای بگیرد، دستکم تورم کمرشکن کاهش یابد و ایران تا حدودی به جامعهی جهانی باز میگردد. برای دولت روحانی نیز از این لحاظ که این موضوع یکی از مهمترین برنامههای دولت وی بود، موفقیت بشمار میآید. پس از مدت کوتاهی میتواند فروش نفت ذخیرهشدهی خود را آغاز نموده و ارز خوبی بدست آورد و از زیر سنگین کسری بودجه خلاصی یابد، هرچند اکنون این نفت به نصف قیمت آنزمانی که استخراج شدهاست، بفروش میرسد. علاوه بر این، امید تازهای برای زندگی به مردم ایران میبخشد و بدون تردید در انتخابات آینده نیز به روحانی کمک خواهد کرد. بنابراین میتوان گفت که نظام بازنده و دولت نیز برنده است.
طرف اروپایی و آمریکا نیز در هر حال، برنده بشمار میروند. اگر این توافق از طریق مذاکره حاصل گردد، مسألهای را حل کردهاند که حتی حاضر بودند صدها میلیارد دلار را برای آن هزینە کردە و در صورت لزوم حتی برای آن بجنگند. هیچ هزینە ای هم برای آنان در بر ندارد. اگر کلیە تحریم هارا نیز لغو نمایند چیزی را از دست نمیدهند و تنها، تحریمی را لغو کردەاند کە خود، آن را اعمال نمودەاند. بە علاوە انتظار میرود با بە بازار آمدن نفت ایران، نرخ نفت کاهش بیشتری یابد. همچنین دیری است کە کارخانە ها و کمپانیهای آنان چشم انتظار حضور دوبارە در بازار ایران هستند. بنابراین، طبق کلیە ارزیابی ها، در این مسألە، غرب سود بردەاست.
البتە جنبەی دیگر این مسألە شاید آن باشد کە از این پس، دست رژیم جمهوری اسلامی برای دخالت در کشورهای خاورمیانە و اسلامی و نیز سرکوب بیشتر در داخل ایران بازتر گردد. هرچند گمان میرود کە در این رابطە نیز تفاوت چندانی مشاهدە نشود. کشورهای اروپایی و آمریکا بە صراحت اعلام کردند کە اختلافاتشان با جمهوری اسلامی، بە همین مورد محدود نمیشود. کلیەی مقامات و دستاندرکاران آنها اظهار داشتەاند کە مسألەی حقوق بشر و جانبداری از ترور و دخالتهای جمهوری اسلامی، بە جای خود باقی هستند و مسائل یادشدە از جملە مشکلات دیگر آنها در رابطە با جمهوری اسلامی میباشد.
درست است کە با حل و فصل پروندەی اتمی، خطر گزینەی نظامی علیە جمهوری اسلامی بسیار کاهش یافتەاست، اما در جریان مشکل اتمی نیز این گزینە چندان موضوعیتی نداشت، بلکە هموارە بە اعمال تحریمهای اقتصادی بیشتر توجە میشد، کە این امر نیز کمر مردم ایران را بیشتر خم میکرد تا رژیم جمهوری اسلامی. از طرف دیگر مردم حتی بخشی از نیروهای سیاسی نیز انتظار داشتند کە غرب بە دخالت نظامی در ایران اقدام نماید و با این امید دست روی دست گذاشتەبودند.
مردم ایران و نیروهای سیاسی و در میان آنها نیز خلق کرد و نیروهای سیاسی آن باید این واقعیت را قبول کنند کە آزادی تنها در نتیجەی مبارزەی خود آنان تحقق خواهدیافت و نمیتوان چشم انتظار دخالت نیروهای خارجی بود. فرصت آزادی، تنها با نیروهای آنها خلق خواهدشد. اگر خودشان در میدان حضور داشتە باشند، بدون تردید نیروی خارجی نیز از آنها حمایت خواهد کرد. در صورت تحقق توافق اتمی نیز، رژیم ایران در میان جامعەی جهانی رژیم ناخواستەای است. بعلاوە، با کنار رفتن مشکل اتمی، احتمالا عرصە برای مطرح شدن مسألەی حقوق بشر بازتر گردد. همچنین امکان دارد کە با کاهش مشکلات اقتصادی، تودەهای مردم بیش از گذشتە بە آزادی بیاندیشند و وقت بیشتری داشتەباشند کە بە حقوق خویش فکر کنند. در واقع حل و فصل مسألەی اتمی، میتواند بە فرصتی بدل گردد کە رژیم برای رعایت حقوق بشر و حقوق ملیتهای تحت ستم، تحت فشار فزونتر قرار دادەشود. پیروزی نیروی آزادیخواە نیز آنقدر کە در گرو اتحاد و انسجام و آمادگی آنها است، بە توافق یا عدم توافق غرب و ایران بر سر سلاح هستەای بستگی ندارد.
درشمارهی٦٥٣ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است