برگردان: دیاکو
این هفته در خاطره جمعی خلق کرد در ایران هفتهی سیاهی است. 39 سال پیش از این در 28 مردادماه 1358 خورشیدی، یعنی تنها چند ماه پس از رهایی خلقهای ایران از چنگ دیکتاتوری شاهنشاهی، آیتالله خمینی فتوای جهاد علیه خلق کرد را صادر کرد و به نیروهای نظامی رژیم دستور داد با شدیدترین شیوهها مردم آزادیخواه کرد و نیروهای سیاسی کردستان را سرکوب کنند. قبل از آن نیز ارتش ایران، بویژه در سنندج مردم بیدفاع این شهر را بمباران کرد که پیامد آن کشته و زخمی شدن صدها تن از مردم بیدفاع این شهر بود. لیکن صدور فتوای جهاد، اعلام رسمی جنگ و آغاز یورشی به کردستان بود که به لحاظ گستردگی و جنگ افزار بکار گرفته شده از سوی رژیم، دستکمی از نبرد بین دولتها نداشت. ابتدا مریوان و پاوه و سپس مهاباد و کلیه شهرها و روستاهای کردستان هدف قرار گرفتند. در راستای بسیج اشغال کردستان و درهم شکستن مقاومت پیشمرگان کردستان، رژیم ضمن محاصرهی کامل کردستان، به وحشیانهترین و ممنوعترین شیوههای سرکوب دست یازید. آیتالله خلخالی در دادگاههای فرمایشی و سرپایی صدها تن از جوانان کردستان را اعدام کرد، هواپیماها، هلیکوپتر و توپخانهی رژیم، شهرها را بمباران کردند و مردم بیدفاع روستاها را قتلعام نمودند. روستاهای “قارنی، قلاتان، چقل مصطفی و خلیفلیان” در نقده؛ “آگریقاش، سبزی و قرهگول” در مهاباد؛ ” ههلهقوش و گیچه” در ارومیه؛ “صوفیان” در پیرانشهر؛ “بایزیدآباد” در اشنویه؛ و دهها روستای دیگر دچار کشتار دستجمعی شدند. تمامی این اعمال، جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت و حتی جنایت جینوساید و نسل کشی بودند.
فتوای جهاد خمینی علیه خلق کرد در حالی بود که شرایطی در کردستان حاکم بود بسان وضعیت دیگر مناطق ایران؛ بعبارتی دیگر شرایط انقلابی که در آن مردم با عزم و همت خود انقلاب را به پیروزی رسانده بودند و کنترل مراکز دولتی و پادگانها را در دست داشتند. با این تفاوت اساسی که مردم کردستان راضی نبودند ثمره و حاصل پیکار و جانفشانیشان از سوی آخوندها به تاراج برده شود. مردم کردستان از همان آغاز ماهیت رژیم جدید را شناختند و کردستان تنها بخشی از جامعهی ایران بود که رفراندوم تعیین نظام را بایکوت کرد. مسألهی کردستان برای حاکمان جدید تهران تنها این نبود که کردستان خواستار حق خودمختاری بود، بلکه برخلاف فضای بسته و تاریک پرستانهای که آخوندها درصدد استیلای آن بر ایران بودند، در کردستان فضایی آزاد و لائیک حاکم بود که همهی افکار و دیدگاهها با آزادی کامل به تعامل باهم میپرداختند و برابری زنان و مردان عملأ پیاده میشد. البته در تهران نیز جو وحشت حاکم گشت و فضای آزادیخواهی منکوب گردید و در ترکمنصحرا نیز خواست و مطالبات هویتطلبانهی مردم به خون کشاندهشد. اما در هیچ جایی به اندازه کردستان شقاوت، دردندگی و بربریت اعمال نگردید، زیر کردستان بیش از تمامی مناطق ایران در دفاع از آزادی مصمم بود و اساسأ دیدگاه و جهانبینی کردستان از همه لحاظ برخلاف مدل و دیدگاه جمهوری اسلامی بود.
برخلاف تبلیغاتی که جمهوری اسلامی همیشه خواستهاست در افکار عمومی غالب سازد، کردها شیدای جنگ و خشونت نیستند بلکه عاشق همزیستی مسالمتآمیز و آشتی هستند. آنان همیشه پشتیبان گشایش و فضای باز سیاسی بودند و در این رهگذر رهبرانشان بر سر میز مذاکره با جمهوری اسلامی توسط جنایتکاران رژیم ترور شدند. با این وصف آنچه 39 سال پیش در 28 مردادماه خلق گردید، هر سال و بشیوهای بر مردم کردستان تکرار میگردد. طی چهار دههی اخیر کردها همچنان قربانی ستم و تبعیض بودهاند. دهها هزار تن از فعالان سیاسی و مدنی کرد به زندانها گسیل دادهشده، شکنجه و اعدام شدند؛ احزاب و سازمانهای سیاسی و تشکلهای مدنی از هر گونه مجال واقعی برای فعالیت محروم گشتند، تحصیل به زبان در مدارس همچنان ممنوع است، دمگرافی قومی (ترکیب جمعیتی) در مناطق حساس و استراتژیک تغییر دادهشدهاست، مراتع طبیعی و جنگلها بطور عمد به آتش کشیده شدهاند، با ایجاد سدها، منابع آبی کردستان به دیگر مناطق انتقال دادهشدهاند و معادن و ذخایر گرانبهای کردستان، بویژه در مناطق جنوبی کردستان به تاراج رفتهاند، کردستان بیش از سایر مناطق دیگر ایران از پیشرفت و ترقی بازداشته شدهاست و نیروهای امنیتی و مسلح رژیم حتی به کولبران و زحمتکشان کرد نیز رحم نکرده و هر روز جند تن از آنان بر اثر تیراندازی مستقیم مأموران بهقتل میرسند.
39 سال از فتوای جهاد خمینی میگذرد؛ فتوایی که تحت سانسور مسألهی کردستان در کلیت آن و بخاطر بیتفاوتی و عدم تمایل جامعهی سیاسی ایران، بدان اهمیت لازم دادهنشدهاست. اینک که برداست 39 سال پیش از این کردها از ماهیت جمهوری اسلامی بهواقع پیوستهاست، اینک که رژیم در دوراهی تغییر یا سرنگونی قرار دارد، همگان باید بدانند که تحت لوای نقشهی سیاسی ایران، آنچه موجود است تنها خواست آزادی و دمکراسی نیست؛ چندگانگی ملی و هویتخواهی مشروع و مقبول نیز در میان است. آنانی که به آیندهی ایران اهمیت میدهند باید نیک بدانند بدون درس گرفتن از28 مردادماه و نگاهی درست و واقعبینانه به مسألهی کردستان، ایران هرگز آن آیندهای را نخواهد داشت که آنان در ارزویش هستند.