برگردان: سروش
احتمال تکرار “منطق” و رفتای کە منجر بە جنایت و فجایع پس از ٢٨مرداد سال ١٣٦٨خورشیدی در کردستان گردید، دور از انتظار نیست. اکنون پس از حدود چهار دهە از حاکمیت سیاهی مذهبی در ایران و کردستان کە آزمایش خود را پس دادە است و در صورت وقوع هرگونە تحول سیاسی، مردم این کشور دیگر سراغ چنین حاکمیتی نخواهند رفت، اما با اینحال نباید تصور کرد کە منطق سیاسی و دولتداری در تهران در هر شکل و ساختار سیاسیای کە باشد از استعداد تکرار چنین رفتاری برخوردار نیست. بعبارت روشنتر اگر تصور کنیم کە در تحولات سیاسی آتی ایران، دین و مذهب یا هر ایدئولوژی دیگری خمیر مایەی قدرت سیاسی این کشور باشد، نمیتوان گسترش افکار عظمتطلبانەی ملی یا همان شونیزم ایرانی را در اندیشە و رفتار اکثریت قریب بە اتفاق نیروهای سراسری انکار کرد.
اکنون مشاهدە میکنیم همان طیف و جریانهای کە درست ٣٩ سال پیش در نتیجەی بدرفتاریهای رژیم خمینی بە کردستان پناە آوردە بودند و کردستان را سنگر آزادی ایران میدانستند وبا حضورشان در کردستان هزینەهای سیاسی و امنیتی بسیاری را بر کردستان و مسألەی سیاسیاش تحمیل کردند، چگونە بە مسألەی کرد و حقوق ملی مردم کردستان مینگرند! حال کە قدرتی ندارند و بدلیل ناکارآمدی سیاسی تشکیلاتی و دور افتادن بطور کامل از جامعەی ایران منزوی گشتەاند و در قالب یک جمع چند نفری در اجتماعات و گردهماییها حضور مییابند، میبینیم کە با یک تفکر عظمتطلبانە بە حقوق و خواستەهای مردم کردستان حملە میکنند و هماهنگ با اطاقهای فکری و سیاسی رژیم جمهوری اسلامی ایران، کرد را تجزیەطلب و خواستەهایش را تهدیدی برای تمامیت ارضی ایران، تلقی مینمایند. بنابر این اگر در فردای آزادی ایران همین افراد اندکی پرو بال بگیرند، ممکن است چە فرمان جهاد دیگری در رابطە با کرد و کردستان و مردم آن صادر کنند؟
٣٩ سال از فرمان جهاد خمینی علیە مردم کردستان میگذرد. در این نوشتار بە تفکراتی کە منجر بە صدور این فرمان گشتە و دلائل یورش بە مردم کردستان نمیپردازیم، بلکە در پرتو این رویداد و باتوجە بە فضای سیاسی کردستان و مجموعە مواضع و عملکردهای احزاب و جریانهای سیاسی طی یکسال گذشتە، بە آیندە و نیز چگونگی برخورد کرد و احزاب در کردستان ایران با احتمال چنین رویدادی خواهیم پرداخت.
از سرنگونی رژیم پادشاهی تا ٢٨ مرداد ١٣٥٨، کردستان فضای ویژەای را تجربە کرد کە در اطلاعیەی مرکز همکاری احزاب کردستان ایران بمناسبت سیونهمین سالروز فرمان جهاد خمینی علیە کردستان بە تفضیل بدان اشارە شدە است. این تجارب در نوع خود کمنظیر و غنی بودند. از وجود یک فضای دمکراتیک برای فعالیت احزاب، آزادی بیان و مطبوعات گرفتە تا کنترل امنیت شهرها و مناطق کردستان و ادارەی آن توسط نیروهای پیشمرگ و احزاب سیاسی. اما آنچە طی این مدت کوتاە و سپس بعدها بندرت احساس شدە و مشاهدە گردید، یک کردستان یکدست بود. یکدست بودن بە مفهوم سیاسی آن کە احزاب نمایندگی اندیشەها و رفتار سیاسی مردم کردستان را بە عهدە داشتە باشند. علیرغم آنکە در دوران کوتاهی در قالب هیأت نمایندگی کرد ” برای مذاکرە با رژیم مجموعە جلسات مشترک و دیدارهای متقابلی انجام پذیرفت، اما متاسفانە این امر نە تنها نتوانست آنان را بە یکدیگر نزدیک ساختە و تداوم داشتە باشند، بلکە در ادامەی روند رویدادها هر چە میگذشت بیشتر از یکدیگر دور میشدند کە متأسفانە بە جنگ داخلی و برادر کشی نیز کشیدە شد. سرعت روند رویدادها کە با یورش ضد خلقی رژیم جمهوری اسلامی ایران بە کردستان و دفاع قهرمانانەی مردم و نیروهای پیشمرگ کردستان درآمیختە بود، سرانجام بە اشتغال شهرها و مناطق کردستان از سوی حاکمیت سیاسی تهران منجر گشت. ازاین مقطع بە بعد و حتی تا حال حاضر، جنبش سیاسی کردستان ایران و احزاب آن با نقصان عمدە و جوهریای دست و پنجە نرم میکنند کە جنبش ملی کرد را بطور کلی دچار شکست، بە حاشیە راندە شدن، انزوا، اختلاف و دودستگی و از دست دادن فرصتها و عدم درک تهدیدات روبرو نمودە است.
پرداختن بە مجموعە جهانبینیها و اندیشەهای غریب و ناهمگون با واقعیات جامعەی کردستان و کشاندن پای یکسری روند ناسالم سیاسی ایرانی بە کردستان از سوی برخی سازمانها و جریانهای کم تجربە و کم ارزش توصیف کردن خواستهای مردم کردستان از سویی و خودمحوربینی برخی جریانات از سوی دیگر، کردستان را بە عرصەی یک رقابت بینتیجە و در عین حال مخاطرە آمیز بدل ساختند. بە درازا کشیدە شدن این شرایط و غیر مسئولانە عمل کردن روزافزون چند سازمان و جریان رادیکال و همطراز دانستن خواستهای ملی مردم کردستان با ارتجاع و حملە بە سیاست مسالمتآمیز حزب دمکرات کردستان و سازشکار توصیف کردن رهبران آن، از سویی زمینەی مناسبی برای ایجاد تفرقە و دودستگی در کردستان فراهم آورد و از سویی دیگر فرصت مناسبی برای رژیم مهیا ساخت کە خود را برای یک حملەی سراسری بە کردستان آمادە نماید.
آنچە کە تا بە امروز نیز جنبش کردستان و احزاب سیاسی آنرا دچار تفرقە و اختلاف نمودە، عدم درک مصالح عمومی و مشترک مردم کردستان یا همان مصالح ملی است. بە این نقطە نیز واقفیم کە این مفاهیم و واژەها محصول پدیدەی دولت- ملت هستند و متأسفانە ما کردها هنوز از یک دولت برخوردار نیستیم کە در روند ملت سازی، شاخصهای مشترک خویش را بعنوان یک ملت درک کردە باشیم. مادامیکە دولتی نداریم کە برروی هویت ملیمان در مفهوم سیاسی آن کار کند، آیا میتوان معتقد بود کە ما کردها در حال حاضر دارای مصالح ملی و مشترک نیستیم و در این زمینە اقدامی صورت ندهیم؟
خوشبختانە جنبش ملی کرد از لحاظ محتوا و فرم آنقدر غنی و دارای اندوختەی ماهوی والایی است کە میتوان با اتکاء بە خواستها و آرزوهای ملی و میهنی آن، بعنوان یک ملت بە مصالح عمومی آن پی برد، عدم درک مصالح عمومی مردم کردستان، موجب گردیدە کە منافع جزئی سازمانها، احزاب و حتی افراد، در صدر هر چیز قرار گرفتە و همین امر هم موجب گسترش نوعی از “تنوع منفی” گردیدە است.
پدیدەی تنوع در جامعەی کە مصالح عمومی و مشترک در آن غایب باشد، غیر از اختلاف، دودستگی، تفرقە وآنارشیزم ثمرەی دیگری نخواهد داشت. بطوریکە همین عدم درک مصالح عمومی کە پدیدەی تنوع منفی را ببار خوهد آورد، میتواند بە خطراتی چون جنگ برادرکشی و خیانت نیز منجر گردد کە متأسفانە کرد در این رابطە تجربەی کمی ندارد. بنابر این و با درس گرفتن از تجارب گذشتە کە متأسفانە در تفرقە، و جنگ داخلی و رویارویی و در خاتمە عدم موفقیت غنی است، باید پیش از هر چیز از سویی در سطح جامعە، مصالح عمومی را دریابیم وازسوی دیگر در سطح احزاب نیز ببینیم مصالح مشترکمان کدامها هستند.
در اینجا کە از کردستان ایران سخن میگوییم و معتقدیم کە بە درک مصالح عمومی جامعەی کردستان ایران نیاز داریم، ابتدا باید درک واقعیای از این جامعە داشتە باشیم. بدین معنا کە با فهم عمیق از پیانسلهای آشکار و پنهانی این جامعە، پیش از هر چیز بە موجودیتهایش از هر لحاظ اعتراف کنیم بدون آنکە دیدگاهها و تعصبات سازمانی و حزبی خود را در آن دخیل نماییم، اگر توانستیم کردستان ایران را آنگونە کە هست درک نماییم، آنگاە خواهیم دانست کە این جامعە را با هویتی کە از آن سراغ داریم، در راستای مسألەی کلان کە عبارتست از مسألەی ملی ومیهنی (و مصالح آنرا نیز درک کردەایم)، در پروسەی مبارزەی ملی چگونە رهبری و مدیریت کنیم.
برای آنکە با شناخت و بهرەگیری از پتانسیل و ظرفیتهای کردستان ایران بتوانیم در راستای تأمین مصالح عمومی گام برداریم، یا بە این امر اعتقاد داشتە باشیم کە هیچ نیرو و جریانی در کردستان ایران بە تنهایی قادر بە انجام این کار نیست و تنها راەحل این پروسە، اتحاد و وحدت میان نیروها و جریانهای سیاسی است. بنابراین احزاب کردستان ایران کە در هر ائتلاف، هم پیمانی و جبهەهای دورهم گرد میآیند، باید بر سر یک کنتراکت سیاسی مشترک با یکدیگر بە توافق برسند.
این کنتراکت باید بدون آنکە در حذف طرف یا روند مشخصی تلاش نماید، بدون آنکە طرفی خود را بر دیگر در ارجحیت بداند، بر پایەی “سازش” – مستند- در خصوص پرنسیپ مختص بە ” مصالح عمومی” بە توافق رسیدە و این موارد بعنوان خط قرمز شناختە شوند.
تردیدی نیست کە در چنین کنتراکت سیاسی کە ” مصالح عمومی و خاک مردم کردستان” اساس و زیر بنای آنرا تشکیل دهد، مصالح کلیەی احزابی کە بە ادارەی مردم کردستان و مبارزە در راە اهداف مردم کردستان اعتقاد دارند را تأمین خواهد کرد و مهمتر از همە در صورت وقوع هرگونە رویداد و تحول احتمالی در ایران آیندە، کردستان جایگاە و پایگاە و وزن واقعی خود را پیدا خواهد کرد.