برگردان از کردی: آکو
در حالیکه اخبار و گزارشات سیاسی درخصوص وضعیت ناگوار اقتصادی در ایران بر بسیاری از پدیدهها و حوادث اجتماعی سایه افکنده و آنان را به حاشیه رانده است، آمارهای رسمی میگویند مصرف مواد مخدر در کشور به مرز انفجار رسیده و آنچه در این میان بر اهمیت و عمق این فاجعه میافزاید کاهش سن مصرف کنندگان مواد به زیر10 سال است.
مسئول مرکز درمان اعتیاد وابسته به سازمان بهزیستی کشور میگوید مصرف مواد مخدر در میان کودکان 8 تا 11 سال رو به افزایش نهاده و بیشترین کودکان معتاد در استان سیستان و بلوچستان زندگی میکنند.
فرید براتی با اعلام این آمار، بسان دیگر کارگزاران دولتی که از مسئولیت شانه خالی میکنند، مسئولیت درمان و ترک اعتیاد کودکان بی سرپرست را از وظایف سازمان بهزیستی ندانسته و این امر را به وزارت کشور محول کرده است.
نامبرده میگوید هیچ مرکز پذیرشی در استان سیستان و بلوچستان برای جمعآوری و درمان کودکان معتاد وجود ندارد، زیرا در نشست مشترک میان وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با مواد مخدر تصمیم برآن شده است که راهاندازی مراکز پذیرش و نگهداری کودکان معتاد و بستری کردن آنان لازم نبوده و برای درمان و علاج آنان خود باید مراجعه کنند.
بر اساس توافق طرفین، وزارت بهداشت باید 16 بیمارستان در سطح ایران برای پذیرش و نگهداری و درمان کودکان معتاد به ستاد مبارزه با مواد مخدر و همچنین سازمان بهزیستی معرفی نماید، اما همانگونه که براتی اذعان داشته، تاکنون در این مورد هیچ اقدامی صورت نگرفته و مشخص نیست برنامهی وزارت آموزش و پرورش نیز جهت شناسایی و تفکیک کودکان معتاد چه و چگونه خواهد بود. همچنین وزارت بهداشت هنوز تصمیم نگرفته است که اگر این برنامه به اجرا در آید، آیا کودکان کار، کودکان خیابانی و کودکان مهاجر نیز شامل آن خواهند شد، یا خیر؟
رئیس مرکز درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در بارهی میانگین سن کودکان مبتلا به مواد مخدر گفته است، اعتیاد همهی گروههای سنی کودکان را در بر گرفتە است، نوزادانی که از مادران معتاد متولد شدهاند تا کودکان کمتر و بیشتر از 10 سال؛ با این وصف بیشترین آمار کودکان معتاد مربوط بە ردە سنی 8 تا 11 ساله است.
ایسنا خبرگزاری دانشجویان ایران نیز طی گزارشی دربارهی زنان و کودکان کارتن خواب در تهران نوشته است تنها در نواحی حاشیەنشین شهر تهران هر ماه بطور متوسط 120 کودک معتاد متولد میشوند که بیشتر آنان در همان نخستین روزهای پس از تولد بهدلیل اعتیاد مادرزادی یا میمیمرند، وگرنە به فروش رفتە و یا به سرنوشت مادران معتاد و کارتن خواب خود گرفتار میآیند. ایسنا انکار نمیکند که هیچ برنامه و ارادهای برای مدیریت این بحران و درمان کودکان معتاد و همچنین پیشگیری از بارداری زنان معتاد کارتن خواب در ایران وجود ندارد.
کارشناسان امور اجتماعی میگویند هیچ نهاد مسئول یا برنامهای قابل اجرا در ایران نیست که مانع از بارداری زنانی گردد که معتاد و کارتن خوابند و چند بچه دارند تا دگر بار نوزادی معتاد به دنیا نیاورند.
آنان میگویند دولت هیچ برنامهای برای جلوگیری از تولد نوزادان معتاد ندارد. دولت منتظر است نوزاد معتاد به دنیا بیاید، سپس اگر امکان داشت برای درمان اقدام شود. این در حالی است اگر 10% جمعیت معتادان کشور زن باشند و در سال تنها یک چهارم این زنان باردار شوند، در آیندهای نزدیک و در سایهی عدم مسئولیت دولت و نهادهای مربوطه، آمار تکاندهنده و زیانباری از این پدیده جامعه را به خود مبتلا میگرداند.
آمارهای اورژانس اجتماعی در ایران بیانگر آن است که روزانه بین 20 الی 200 نوزاد معتاد متولد میشوند که باید در بخشهای ویژهی بیمارستانها تحت مراقبت قرار گیرند، لیکن در هیچیک از بیمارستانهای کشور مکانی برای نگهداری و مراقبت از این نوزادان در نظر گرفتە نشده است. گسترش پدیده اعتیاد و صعود آمار کودکان معتاد در شرایطی است که تاکنون مسئولان بە جای تلاش جهت کنترل این آسیب رو بە گسترش اجتماعی، کارشان متهم ساختن همدیگر و محول کردن برنامهها و راهکارهای مقابله با به یکدیگر است.
جمهوری اسلامی ایران در چهار دههی اخیر با بحرانها، آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی متعددی همچون بیکاری، طلاق، اعتیاد، استرس و افسردگی، خودکشی و ازدیاد زنان سرپرست خانواده مواجه گشته که بطور فزایندهای در جامعه در حال گسترش است و به لحاظ کمی و کیفی تأثیر زیانباری برهم دارند.
کارشناسان اجتماعی براین باورند که منشأ و سرچشمهی همهی بحرانها و ناهنجاریهای اجتماعی، بیکاری و فقر است و با توجه به میزان تنگدستی و فقری که جامعه را در بر گرفته، بسیار دشوار و بعید است که بتوان خود را از آسیبهای اجتماعی و تبعات آن دور نگه داشت.
آسیبهای اجتماعی پدیدهای عام و مخصوص همهی جوامع هستند، اما کمیت و کیفیت آنها بر پایهی ماهیت هر جامعهای متفاوت است. البته در هر شرایطی آسیبهای اجتماعی پدیدهای نیستند که نتوان آنها را کنترل کرد، و راه حلی برای آنها یافت و ریشهکن ساخت، لیکن این امر نیز به نوع نظام اداری و مدیریتی کشورها و ترکیب جوامع بستگی دارد. در جوامع باز و دمکراتیک نقش و کارکرد جامعه در سیاست بیشتر است و سیاست اداره جامعه از طریق سیستم آموزش به درون اجتماع راه یافته وحاکمیت کمترین دخالتی در این زمینه دارد؛ ولی در جوامع بسته، ازجمله ایران، این سیاست و قدرت حاکمیت است که تمامی قوانین را بر جامعه تحمیل مینماید و در واقع عامل اصلی تمامی بحرانها، تبعات و آسیبهای اجتماعی است.
بر این اساس در جوامع باز آسیبهای اجتماعی بسیار سریع کنترل میشوند، زیرا این مردم و نهادهای مدنی و غیر دولتی هستند که راهکارهای مواجهه با آسیبهای اجتماعی را تبیین کردە و به مقابله با آنها برمیخیزند؛ اما در جوامع بسته، این نظام سیاسی حاکم بر کشور است که نهتنها در راستای حل مشکلات و معضلات جامعه گامی برنمیدارد، بلکه خود خالق و منشأ آسیبها و ناهنجاریها است و آسیبهای اجتماعی را همانند سلاحی برای بقای خود بکار میگیرد.