آیندهی کشور جنگزده و ویرانشدهی سوریه همچنان مبهم است و برغم گذشت بیش از 7 سال جنگ و خونریزی که طی آن میلیونها تن از مردم بیدفاع کشته، زخمی و آواره شدند، تاکنون هیچ دورنمای روشنی در خصوص صلح و امنیت و خاتمه یافتن این تراژدی انسانی مشهود نیست. طی این مدت رژیم بشار اسد که توانسته است با همکاری و حمایت همجانبهی روسیه و رژیم حاکم بر ایران و خلق دهها جنایت و کشتار دستجمعی، بیشتر مناطق تحت کنترل مخالفان را به تصرف خود درآورد، خود را برای یورش به آخرین پایگاه مخالفان در استان ادلب آماده میکند که قریب به 5 میلیون نفر از مردم این استان و آوارگان متواری دیگر مناطق جنگزده را دربر میگیرد. البته آمریکا و متحدانش و همچنین سازمان ملل متحد بطور مداوم نگرانی خود از حمله به این استان را ابراز داشته و گفتهاند در صورت هر حملهای به ادلب، علاوه بر کشتار مردم بیتاوان، صدها هزار تن نیز به خیل آوارگان افزوده میشوند و بار دیگر منطقه و جهان با یک بحران انسانی دیگر مهواجه خواهد شد. همچنین آمریکا و فرانسه بشدت بشار اسد را از عواقب یورش و کشتار دستجمعی آگاه ساخته و اعلام داشتهاند در صورت استفاده از سلاح شیمیایی از سوی نیروهای مهاجم، آنان ساکت نخواهند نشست و پاسخ نظامی خواهند داد.
فزون بر این در آستانهی یورش به استان ادلب، آمریکا و روسیه که بطور مستقیم نیروهایشان در سوریه مستقر است، ناوگان دریایی خود در دریای مدیترانه تقویت کردهاند و روسها رزمایش دریایی گستردهای را جهت آمادگی هرچه بیشتر در برابر هرگونه رویارویی احتمالی به اجرا گذاشته و طرفین کرارأ اظهارات تندی در خصوص تحرکات نظامی یکدیگر بیان داشتهاند. این در حالی است که مناسبات آمریکا و روسیه با توجه به اختلافات منطقهای و جهانی در همهی زمینهها در نازلترین سطع خود قرار دارد و میتواند نگرانیهای جامعهی جهانی را تشدید سازد، بویژه آنکه روسیه بزرگترین رزمایش نظامی خود را با شرکت صدها هزار سرباز و هزاران هواپیما، هلیکوپتر، موشک و تانک و دیگر وسائل جنگی در عمق خاک این کشور آغاز کرده که در آن کشور مغولستان بعنوان دنبالهرو همیشگی روسیه و چین بسان متحد این ابرقدرت، حداقل در این شرایط و در قبال سیاستهای آمریکا، در این مانور بزرگ شرکت دارند.
آمادهسازی نیروهای دولت بشار اسد برای یورش به آخرین مواضع اپوزسیون سوریه در حالی است که طی چند روز گذشته دو هیأت جمهوری اسلامی ایران از این کشور دیدار کردند و با مسئولان سوری پیرامون آیندهی سوریه و نقش جمهوری اسلامی در پیریزی ساختار سیاسی و نظامی و… این کشور پس از خاتمهی جنگ به بحث و تبادل نظر پرداختند. در دیدار روز یکشنبه چهارم شهریورماه “امیر حاتمی” وزیر دفاع رژیم با بشار اسد و دیگر دستاندرکاران سیاسی و نظامی سوریه، نامبرده ضمن تأکید مجدد بر سیاست همیشگی جمهوری اسلامی در حمایت از رژیم بشار اسد، و آمادگی رژیم در امر بازسازی و سازماندهی ارتش این کشور، اعلام داشت هیچ طرف خارجی قادر نیست موقعیت و جای پای جمهوری اسلامی در سوریه را متزلزل سازد. اظهارات وزیر دفاع رژیم که میتواند پاسخی به روسیه و آمریکا باشد چرا که از سویی روسیه بطور غیر مستقیم چند بار تصریح کردهاست که هیچ کشوری اجازه ندارد سوریه را به انحصار خود درآورد و آنان حاضر نیستند بغیر از خود و مصالح بلند مدتشان هژمونی و سلطهی هیچ ترف دیگری را بر آیندهی این کشور بپذیرند؛ از سوی دیگر آمریکا و متحدانش طی چند سال اخیر و خصوصأ پس از بر روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ، وجود نیروهای رنگارنگ وابسته به جمهوری اسلامی در سوریه را بسان خطری برای خود و همپیمانان منطقهایشان نگریستهاند و بطور آشکارا گفتهاند که دخالتهای جمهوری اسلامی در سوریه و دیگر مناطق جنگزده و بحرانی خاورمیانه را به هیچ وجه برنمیتابند. به همین دلیل است له در چند ماه گذشته و پس از فشار آمریکا و حملات نظامی اسرائیل به پایگاههای سپاه پاسداران در سوریه و همچنین دیدار مقامات اسرائیلی از مسکو و پافشاری آنان در محدود ساختن دست سپاه پاسداران در این کشور، تحرکات و تحریکات جمهوری اسلامی نسبت به گذشته کمتر گشته و رژیم ناچار شدهاست اگر نه بطور قطع، از به اصطلاح “عمق استراتژی دفاعی” خود، “سوریه” که به گفتهی فرماندهان سپاه پاسداران از استان عمدتا عرب نشین خوزستان مهمتر است، عقب نشینی نماید.
از سوی دیگر در چارچوب تداوم سیاست به اصطلاح “عمق استراتژی دفاعی” جمهوری اسلامی در سوریه و در آستانهی یورش به منتقهی ادلب، روز دوشنبه 12 شهریورماه، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجهی رژیم طی دیداری غیر منتظره از سوریه با بشار اسد و همتای سوری خود ولیدالمعلم به گفتگو نشست و بار دیگر بر حمایت همجانبه جمهوری اسلامی از دولت سوریه و بازسازی زیربنای اقتصادی و نظامی این کشور تأکید نهاد. بدیهیاست اگر وعدههای جمهوری اسلامی به سوریه یک روی نیت واقعی این رژیم در دیدارهای اخیر از سوریه باشد،( برداشت آنچه که طی 7 سال در سوریه کاشتهاست)، بدون تردید روی دیگر این دیدار و ملاقاتها یادآوری نقش جمهوری اسلامی در حفظ دولت سوریه و سرپا نگهداشتن بشار اسد به این رژیم است و میتواند بگونهای بیانگر بیم و هراس سردمداران جمهوری اسلامی از نقش روسیه در آیندهی سوریه و منزوی ساختن آنان در این بازی و تبعات آن باشد. همچنین دیدار ظریف از سوریه در شرایطی است که روز 16 شهریورماه جاری روسای جمهور ایران، روسیه و ترکیه در تهران گردهم میآیند و چگونگی حل بحران سوریه از منظر منافع و مصالح خود را مورد تبادل نظه قرار میدهند. البته وزیر امور خارجه رژیم کتمان نمینماید که سیدار غیرمنتظرهی وی به سوریه برای هماهنگی و هماوایی بیشتر جمهوری اسلامی و بشار اسد در نشست سه جانبهی تهران است. اهمیت این موضوع در این است که نیروها و طرفهای بحران سوریه چه در داخل این کشور همانند دولت بشار اسد، گروههای موسوم به “سپاه آزاد سوریه” که از سوی دولت ترکیه حمایت و تجهیز میشوند و همچنین نیروهای سوریه دمکراتیک”ههسهده” که کردها در آن نقس محوری دارند و چه در خارج از این کشور و از سوی آمریکا در جنگ با “داعش” حمایت میشوند و چه در خارج از سوریه، یعنی آمریکا، ترکیه، روسیه و رژیم جمهوری اسلامی آنچنان در مواضع و دیدگاههای خود در بسیاری از زمینهها باهم اختلاف دارند که انتظار نمیرود این “گره کور” با این نشست و حتی چندین نشست و گردهمایی دیگر بازگردد. البته پر واضح است هیچ راه حلی برای برونرفت از این بحران عملی نمیگردد بدون سازش و توافق آمریکا و روسیه. این آمریکا و روسیه هستند که بسان دو ابرقدرت جهانی که در منطقه و سوریه نقش تعیینکننده دارند، میتوانند گذرگاه برونرفت از بحران سوریه را رقم بزنند. سوریه کارت فشاری است در دست روسیه و این ابرقدرت نیک میداند با وجود اهمیت جمهوری اسلامی بسان تهدید جدی برای ثبات و امنیت منطقه و دوستان و متحدان آمریکا از این کارت چگونه بهره ببرند. همچنین بحران سوریه کارت بازی ناخواستهای است در دست آمریکا و متحدانش با تمامی تبعات ناخوشایند آن. این بازی اگر با واقعبینی و از منظر دلسوزی و حسن نیت برای سوریه، منطقهی خاورمیانه و حتی صلح و امنیت جهانی نگریسته شود، میتواند بسود مردم درمانده این کشور و انسانیت خاتمه یابد. اما اگر بازی خطرآفرین با منازعات منطقوای و رقابت دیرینهی دو ابرقدرت درآمیزد، میتواند فجایع بسیار بزرگتری از آنظه که طی 7 سال اخیر در سوریه دیدهایم در پی داشته باشد. با این حال برغم اختلافات عمیق آمریکا و روسیه، هر دو ابرقدرت ید طولایی در عرصهی معامله وسازش دارند و نیک میدانند برای همگان بهتر است معضلات و اختلافات از طریق گفتگو و بر سهر میز مذاکره عل و فصل گردد.
آنچه مربوط به جمهوری اسلامی و ترکیه است این است که این دو رژیم در همهی زمینهها، بغیر از ضدیت با مسألهی کرد در سوریه و در تمامی بخشهای کردستان دارند، در رابطه با بحران سوریه و راهکارهای برونرفت از آن هیچ اتفاق نظری ندارند. بنابراین اگر روسیه و آمریکا و متحدانش در مورد آیندهی سوریه به توافق برسند، از سویی ترکیه و سوریه نمیتوانند به حضور خود در این کشور ادامه دهند و بهناچار سوریه را ترک خواهند کرد؛ از سوی دیگر و به دنبال چنین توافقی در ابتدا قدرت بشار اسد و حزب بعث حاکم تضعیف خواهد گردید و سپس بر اساس طرح صلح سازمان ملل متحد، در یک انتخابات آزاد و تحت نظارت بینالمللی، نظام سیاسی و حاکمیت بر پایهی آرأ مردم از اساس تغییر خواهد کرد.
تردیدی نیست این راهکار مورد رضایت ترکیه و جمهوری اسلامی نیست و نخواهد بود؛ چرا که در صورت عملی شدن چنین سناریویی، از سویی خلق کرد در این بخش از کردستان با اتکا نیروی خود و پیشینهی درخشان نبرد با داعش بسان هارترین سازمان شبهه دولتی تروریستی و … به بخشی از حقوق خود خواهد رسید و این خود در واقع شکست بزرگی برای دشمنان ملت کرد خواهد بود که همواره درصدد خاموش ساختن ندای حقطلبانهی این ملت بودهاند و در این میان ترکیه با توجه به لشکر کشی به کردستان سوریه، حمایت از به اصطلاح ارتش آزاد سوریه(گروههای سلفی، ترکمنهای وابسته به ترکیه… ) در اتن میان بازندهی اصلی خواهد بود؛ و از دگر سو جمهوری اسلامی ایران است که پاکباختهی اصلی خواهد بود. این رژیم هم به دلیل فوق (کردها) و هم به خاطر فروپاشی رژیم بشار اسد که طی 7 سال گذشته تا کنون دهها میلیارد دلار از درآمد مردم ایران را برای سرپا نگهداشتنش برباد داده و هزاران تن را بهکام مرگ فرستادهاست، نهتنها بازنده خواهد بود، بلکه تبعات شکست در سیاست خارجی توأم با دو فشار خارجی و خیزش تودههای مردم ایران قادر خواهند بود طومار این رژیم ضد خلقی را درهم پیچند.
فشار فزاینده و طاقت فرسا از سوی آمریکا و همپیمانانش که در همهی عرصهها رژیم را دچار بحران و درماندگی کردهاست و در داخل کشور نیز موج خشم و بیزاری فروخوردهی تودههای جان بهلب رسیدهی مردم ایران که دارای چنان پتانسیلی است که طی چند ماه آینده بار دیگر سربرکشد، میتواند موجودیت این رژیم و سرکردگانش به ورطی نابودی بکشاند. از اعتراضات بهمنماه گذشته بدین سو صدها بار شاهد بودیم تودههای ناراضی مردم فریاد سر میدادند ” سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن”. واقعیت این است تودههای مردم ایران باید بدانند خامنهای و مافیای سپاه پاسداران و بطور کلی نظام حاکم بر ایران نمیتوانند و نمیخواهند به دلخواه خود دست بردار سوریه و سیاستهای تاکنونی خود باشند و این مردم ایران هستند که باید با اتحاد و همبستگی تا سرنگونی رژیم ضد خلقی و خودکامه جمهوری اسلامی به اعتراضات و اعتصابات خود تداوم بخشند و به آزادی و عدالت اجتماعی و دیگر حقوق مشروع خودنائل گردند.