برگردان: دیاکو
٢٦ سال قبل در ١٧ سپتامبر ١٩٩٢ رژیم تاریکپرست جمهوری اسلامی در شهر برلین آلمان و در دل اروپای “مهد آزادی” جنایت سهمناکی علیە حزب دمکرات مرتکب شد. در این روز تروریستهای آدمکش جمهوری اسلامی ایران دکتر صادق شرفکندی، دبیرکل حزب دمکرات¬را همراە با دو تن از یارانش، کاک فتاح عبدلی عضو کمیتەی مرکزی و نمایندە حزب در اروپا و کاک همایون اردلان نمایندە حزب در کشور آلمان و یکی از فعالان سیاسی ایرانی دوست حزب بە نام “نوری دهکردی” بە رگبار بستند و بە شهادت رساندند.
امسال نیز در آستانەی ٢٦مین سالگرد کشتار برلین، رژیم جرم و جنایت جمهوری اسلامی فاجعەی بزرگتری را آفرید. روز شنبە ١٧ شهریورماە، با موشکباران قرارگاە رهبری حزب دمکرات کردستان، دەها تن از کادرها و پیشمرگان دمکرات را شهید و زخمی کرد کە در میان شهدا شش تن از اعضای رهبری حزب دیدە میشوند. جای تأمل است رژیم آدمکشان همچنانکە در سال ١٣٥٨ درست روز ٢٨ مرداد، سالگرد کودتای شوم محمدرضا شاە را برای صدور فرمان کشتار دستجمعی مردم کردستان برگزید، امسال نیز برای انجام این اقدام شرمگین خود ١٧ شهریور سالگرد کشتار میدان ژالەی تهرانتوسط رژیم شاە را مناسب دانست تا کسی فکر نکند رژیم شاهنشاهی بدون مردەریگ ماندە و جهانیان بدانند کە جمهوری اسلامی در جنایت و خونخواری، دست نظام سابق را از پشت بستەاست.
شایان ذکراست کە آدمکشان خونخوار حاکم بر ایران همانروزرا جهت اجرای حکم اعدام رامین حسینپناهی و زانیار و لقمان مرادی، سە زندانی سیاسی کرد مغتنم شمردند تا این سناریوی درندەخویی و انسانستیزی هیچ کم و کاستی نداشتەباشد.
انکار نمیتوان کرد کە جنایت سهمگین ١٧ شهریور امسال نەتنها ضربەای دردناک بر پیکر حزب دمکرات بود، بلکە وجدان جمعی همەی ملت کرد و حتی مردم ایران را بدرد آورد و افکار عمومی جهان را نیز تکان داد؛ اما حزب دمکرات کە در میدان پیکار با خودکامگی و ارتجاع آبدیدە گشتە و فزون براین مردم همیشە قهرمان کردستان، نشان دادند شاخە”بید”ی نیستند کە با این بادها بلرزند و جنایت هرچند سهمناکتر باشد، لهیب خشم و حس انتقام را در دل آنان شعلەورتر خواهد کرد. اگرچە تقاص شهیدان راە رهایی تنها با تحقق آرمانهایشان گرفتە میشود، لیکن آنچە مردم کردستان در روز چهارشنبە ٢١ شهریور امسال از خود نشان دادند، پاسخی درخور و بایستە بە تمامی ابلهان و کجاندیشانی بود کە فکر میکنند با جرم و جنایت میتوانند ملت کرد را از مطالبەی آزادی و حقوق مشروع خود بازدارند.
جنایت ١٧ شهریور امسال علی¬رغم تمامی آثاردردآور و فاجعەآمیز آن، جنایت ١٧ سپتامبر ١٩٩٢ی رستوران میکونوس برلین را از یاد و خاطرە مبارزان دمکرات و تودەهای همیشە سرافراز مردم کردستان نخواهد زدود، چراکە آنان میکوشندهمەی غم و اندوهشان را برای خاکستر کردن تخت و بخت ستمکاران بەگلولەای از آتش و اشکهایشان را بە سیلابی جهت منهدم کردن کاخ زورمداران مبدل سازند.
آری، شهادت دکتر شرفکندی و رفقایش، بویژە بدین خاطر کە هنوز زخم شهادت رهبر برجستەی کرد دکتر قاسملو و یارانش بر پیکر حزب دمکرات و ملت کرد التیام نیافتەبود، فاجعەای جانگداز و ضربەای دردناک بود.( میدانیم کە فاصلەی میان ترور این دو رهبر سە سال و دو ماە و چهار روز بود)، اما ملت قهرمانپرور کرد و رهبر کاریزمای دمکرات، مبارزان راە رهایی ¬را آنگونە پروراندەاند کە تاب تحمل ضربات بسیار سنگینی داشتەباشند و فاجعە هرقدر جانخراش باشد، عزم و ارادەاشان همچنان استوار بماند.
دکتر شرفکندی، این رهبر توانمند دمکرات و اینرهرو راستین دکتر قاسملو با اینکە فقدان قاسملو بیش از همە بر زندگی سیاسی و مبارزاتی وی اثر گذاشت، بگونەای وظایف قاسملو، این رهبر یادماندگار را در دست گرفت و مدیریت کرد کە نە دوستان و نە دشمنان، فقدان دکتر قاسملو را بر حزب دمکرات و جنبش رهاییبخش کردستان ایران کە یکی از دشوارترین مقاطع و مراحل را سپری میکرد ندیدند و احساس نکردند.
در این مختصر یادآوری برخی از ویژگیها و خصوصیات دکتر شرفکندی – یا همانگونە کە رفقایش اورا خطاب میکردند – کاک سعید، بویژە برای آشنایی نسل جوان مبارزان دمکرات خالی از لطف نیست. غرض آن نیست در بارەی اینکە این انسان تا چە اندازە هوشیار و با ذکاوت، توانمند و شایستە بود سخنی بگوییم. سخن از خصایل و سجایایی است کە شایستەاست هر فرد دمکرات و هر مبارز راە آزادی آن را فراگیرند و در زندگی مبارزاتی خود بکار بندند. کاک سعید بسیار مدیر و مدبر و منظم بود. برغم هوشیاری و ذکاوت کممانندش، کارهای خود را تنها بە حافظەاش نمیسپرد، بلکە دفتر یادداشتی داشت کە همەی وظایف و برنامەهای کاری خود را در آن ثبت میکرد و بر حسب ضرورت روزانە یا هفتگی، بدان مراجعە میکرد و تغییرات لازمە را بە آنها میافزود. این امر موجب شدەبود هر مطلب و موضوعی کە مطرح گردد بدون درنگ و کم و کاستی جلوی چشمانش باشد.
وی در زندگی عادی خود بسیار سادە و بی¬تکلف و با همەی رفقا و همکارانش، صمیمی، مهربان و بدون تکبر بود. ولی زمانیکە بە کار و وظایف و مسئولیت حزبی برمیگشت بە قول ما کردها بە “پدرش هم رحم نمیکرد”، مسامحە، سهلانگاری و یا تخطی در امور حزبی را از سوی نزدیکترین دوستانش برنمیتافت.
گرچە دکتر سعید هیچگاەهمانند پیشمرگ” بە معنای خاص آن” مبارزە نکردەبود، ولی در شرایط دشوار و در تنگناها بسیار شجاع و با ارادە بود، بگونەای کە در بسیاری از مواقع شجاعت وی بە مرز بیباکی و تهور میرسید کە البتە زیبندەی هیچ مبارزی، بویژە در موقعیت رهبری نیست، بهمین دلیل گاهی رفقا و همکارانش از وی عارض و گلەمند بودند. بلحاظ سیاسی نیز کاک سعید همچنان شجاع و قاطع بود.البتە همەی اقداماتش را نیک میسنجید، لیکن از اتخاذ تصمیمات انقلابی و بعضأ سرنوشت ساز واهمەای نداشت و از مقابلە با موانع سر راە نمی¬هراسید.
کاک سعید بە معنای واقعی کلمە ملیگرا بود، کرد را بسان یک ملت تقسیم شدە مینگریست و ضمن درنظرداشتن همەی ویژگیهای شرایط داخلی، منطقەای و بینالمللی آن اوان، منافع حزبی را اگر لازم میبود، حاضر بود بدون درنگ و بیپروا فدای مصالح کلی ملتش نماید. نمونەهای بارز این اقدامات زیادند کە متأسفانە رعایت ملاحظات سیاسی مانع از اشارەی صریح بە آنهاست.
بجاست در این یادمان یاد و خاطرە رفقایی کە سرنوشتشان با کاک سعید گرە خوردە را گرامی بداریم. کاک فتاح عبدلی عضو کمیتەی مرکزی و نمایندەی حزب دمکرات در اروپا از کادرهای بسیار شایستە و کارآمد حزب بود و یکی از امیدهای حزب بشمار میآمد. او کە متأسفانە در شرایطی بس بیموقع دست ترور وی را از آغوش حزب و ملتش ربود، تا زمانیکە در کردستان بود در همەی زمینەها وظایف حزبی را بە انجام میرساند و هموارە در انجام وظایفش موفق بود. زمانی هم کە برای نمایندگی حزب بە دفتر پاریس فرستادە شد، برغم آنکە تجربەای در کار دیپلماسی نداشت، خیلی زود تواناییهای خود را بروز داد و طی مدتی کوتاە هم زبان فرانسوی را فرا گرفت و هم پیوندهای گستردەای با محافل، مجامع و شخصیتهای نامدار این کشور برقرار نمود.
کاک همایون اردلان هم کادری شایستە، مبارز، مسئول، شجاع بود کە در سطح بالایی از هوشیاری و بصیرت سیاسی قرار داشت و قادر بود در پیکار حزب دمکرات کردستان برای آزادی و نیل بە اهداف خلق کرد در آیندە نقش بسزایی داشتەباشد.وی نیز تا زمانیکە در کردستان بود در تمامی زمینەها در انجام مسئولیتی کە بە وی محول میگشت، موفق و سربلند از آن بیرون میآمد و در کشور آلمان نیز در فرصت کوتاهی کە برای فعالیت حزبی داشت، از جایگاە شایان توجهی برخوردار بود. کاک نوری دهکردی از مبارزان ایرانی دوست حزب دمکرات بود. مدت زمان زیادی در قرارگاە دفتر سیاسی حزب بسر برد و بگونەای با جمع رفقای حزبی درآمیختە بود کە اگر کسی وی را نمیشناخت، فکر میکرد عضو حزب است. وی نویسندەای چیرەدست بود کە مدت زیادی با روزنامەی”کوردستان” و رادیو صدای کردستان همکاری داشت. افکار و دیدگاەهایش بحدی بە سیاستهای حزب نزدیک بود کە هیچگاە مقالاتش بلحاظ سیاسی احتیاج بە تصحیح نداشت. زمانی نیز کە بە کشور آلمان رفت همیشە با حزب دمکرات همکاری میکرد و طوری با حزب عجین شدەبود کە سرانجام همراە با رهبران حزب بشهادت رسید.
روح همەی عزیزانمان شاد و راهشان تا نیل بە اهدافشان مستدام باد، نفرت بر رژیم تروریست و تروریستپرور جمهوری اسلامی ایران و پیروزی برای پیکار رهاییبخش خلق کرد و همەی خلقهای ایران علیە رژیم جهل و جنایت.
بدین مناسبت بجاست از آندستە از مبارزان ایرانی تقدیر کنیم کە طی سە سال دادگاهی مجرمان ترور میکونوس، هموارە در تعقیب این رویداد بودند؛ هم بە آشکارکردن حقایق کمک رساندند و هم روند دادگاە را بطور کامل تعقیب و مستند ساختند. از جملەی این دوستان برای نمونە میتوان بە آقایان پرویز دسمالچی و ابوالحسن بنیصدر اشارە کرد. در این میان بیانصافی است اگر از دستگاە قضایی آلمان قدردانی نشود کە در برابر فشار و تهدیدات فزایندەی ایران و حتی دولت آلمان ایستادگی کرد تا حقیقت ترور میکونوس برملا گردد و دست آخر جمهوری اسلامی را در کلیت آن رسوا نمود.