برگردان: ههردی سلیمی
وضعیت کنونی جمهوری اسلامی بسیار وخیم است و شاید پرطرفدارترین کسان پیرامون جمهوری اسلامی نیز در خوشبینانەترین حالت پیشبینی چنین وضعیتی را نمیکردند که رژیم بدان گرفتار آمده است.
در سطح بینالمللی بار دیگر عدم اطمینان از ثبات و امنیت سیاسی منجر به خروج کمپانیهای بزرگ تولیدی از ایران و انصراف بانکها و مراکز مالی از معامله با رژیم شده و در عین حال فشارهای فراگیر آمریکا به جمهوری اسلامی به اندازهای بوده که رژیم بناچار دست به دامان دادگاه لاهه شده تا از این طریق خود را از دم تیغ تحریمهای کمرشکن آمریکا برهاند. فساد و رانتخواری ارکان رژیم را در بر گرفته و اختلافات و کشمکشهای درون حکومتی به حد انفجار رسیده و ناکارآمدی حاکمیت و سردمداران رژیم بگونهای آشکار گشته که در نشست مجلس از همهپرسی برای تبیین سیاست خارجی حاکمیت، نظارت استصوابی شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری و کارکرد برخی از نهادهای زیر مجموعهی رهبری سخن به میان آمدهاست.
افرادی هم که در این نظام سیاسی هنوز هم در پی نجات آن هستند، بەحق بر این باورند که تنها بازگشت به آرا و ارادهی مردم میتواند این کشتی درهم شکسته و گرفتار در تلاطم امواج خشم و بیزاری تودههای بستوه آمدهی مردم ایران را به کرانههای ساحل هدایت نماید. اما آیا مردم در نظامی که هیچ اثر و نشانهای از مردمسالاری در آن نمیبینند، و بار طاقتفرسای تمامی مصائب زمامداری این نظام را به ارث بردهاند؛ مردمی که در نتیجهی سیاستهای ویرانگر این رژیم، جان بهلب شده و به خفقان رسیده و ناچار به پرداخت باج و هزینههای خودکامگی صاحبان قدرت و بحرانآفرینیهایش گشتهاند؛ مردمی کە در نتیجەی سلطەی این رژیم از تمامی حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی خود محروم شدهاند، مردمی که نیمی از جمعیت آن (زنان) تحت شدیدترین ستمهای جنسیتی قرار گرفته و حتی اجازهی حضور در ورزشگاهها را ندارند؛ آیا به داد این رژیم خواهند رسید و اساسأ باید به میدان آمدە و این رژیم را از منجلاب تباهی برهانند.
مردم ایران چهار دهه است هر آنچه میکشند از دست این رژیم و پیامد سیاستها و اعمال سردمداران آن است. یکی از این مصائب هشت سال جنگ با عراق بود که در همان ماههای آغازین میتوانست خاتمه یابد؛ اما به دلیل لجاجت و پافشاری رهبران این رژیم هشت سال بطول کشید و هزینهی جانی و مادی آن را خلقهای ایران پرداختند. فزون بر این جاهطلبیهای ایدئولوژیک ریژیم در راستای ایجاد “هلال شیعی” و دسترسی به سلاحهای هستهای که موجب بیثباتی منطقه شده و لذا ایران را تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی آمریکا و متحدان اروپاییش (قبل از توافق برجام) قرار داد نیز این مردم بودند که تاوان سنگین آن را با فقر و درماندگی خود پرداختند. هرگاه در سطح بینالمللی این رژیم به تنگنا افتاده است _به طور مثال انزواسی سیاسی ایران بدنبال حکم دادگاه میکونوس_ بار دیگر این مردم بودند با شرکت در انتخابات و برسرکارآوردن جبههی موسوم به اصلاحات مجال قد علم کردن و گذار از بحران را به حاکمیت دادند. اما آیا حال یک بار دیگر ممکن است مردم به فریاد حکومت برسند؟ کدام حکومت و کدام مردم؟ حکومتی که طی چهار دهه حاکمیت مافیایی خود بغیر از فقر و بدبختی چیز دیگری برای مردم به ارمغان نیاورده است، حکومتی که در سطح بینالمللی هویت آن ترور، اعدام، عامل ناآرامی سیاسی منطقه و؛در داخل کشور نیز فقر، بیکاری و گرانی افسارگسیخته، انفجار بحرانهای اجتماعی همچون اعتیاد به مواد مخدر، تنفروشی، خودکشی و عدم امید به زندگی؛ تنها قسمت بالایی و پیدای آن کوه یخیست. این حکومت ناپایبند در حال یک احتضار دیگر دوباره چشم امیدش بسوی مردم است، همان مردمی که طی چهار دههی پیش با تحمل بحرانها و با هواداری از اصلاحطلبان به سپر بلای این رژیم تبدیل شدند. اما این بار، دیگر مردم جان به لبشان رسیده است. مردم میدانند دیگر کار از کار گذشته است و خاتمیهای تدارکاتچی دیگر نمیتوانند با بزک کردن رژیم، بیمهی عمرش را طویل کنند. مردم دیگر میدانند این رژیم نه اصلاح میشود و نه هیچ اصلاحطلبی را هم در چهارچوب این سیستم میتوان یافت. این ویژگی تمامی رژیمهای خودکامه است که از اصلاح گریزانند، زیراکه میدانند یک قدم پاپس کشیدن موجب بالارفتن اعتماد بنفس مردم میشود و سرانجام پیامد آن فشار بیشتر و متعاقبأ عقبنشینی بیشتر رژیم خواهد بود. این رژیم راه و افق خود را تعیین کرده و آنرا میپیماید و آنچه که برایش اهمیت ندارد رسیدن تنها یک دلار به 15 هزار تومان و همچنین توقف چرخ کارخانههای این کشور است. مردم در فقر و تهیدستی گرفتار آیند و تحریمهای اقتصادی کشور را بە فلاکت نکشاند و تودههای مردم از این منظر زندگیشان به فنا برود، برای سردمداران رژیم چندان حائز اهمیت نیست و آنها با اتکا به نیروهای سرکوبگر خود و اعمال شدیدترین نوع خشونت تا آنجایی که امکان آن فراهم باشد خود را سر پا نگه میدارند. آنچه این رژیم را تا به این اندازه یاغی و طاغی کرده است همانا خود مردم بودند، مردمی که به رژیم این فرصت را دادند پایەهای قدرت استندادی خود را با استفادە از فرصتهای پیشآمدە همچون جنگ هشت سالە با عراق تقویت کند و این قدرت را علیه خود مردم بکار ببرد. حال که بحران اقتصادی بصورت همهجانبه و فراگیرتر از قبل مردم ایران، بویژە زحمتکشان و تودەهای فرودست جامعە را تحت فشار قرار دادە و مردم میدانند که تحریمهای آمریکا و سایر مجازات اقتصادی به سبب پشتیبانی رژیم از تروریسم جهانی، بخاطر دخالت در امور داخلی دیگرکشورها، بدلیل ایجاد بیثباتی در منطقه و جهان است؛ تردیدی نیست همانگونە کە از قرائن پیداست بە مقابلە با این رژیم برخواهند خاست. برای مردم ایران آشکار است که آنچه آنها را در تنگنا قرار داده است، بزعم سردمداران جمهوری اسلامی سیاستهای خصمانەی آمریکا در قبال ایران نسبت “، بلکه چهار دهه سیاست ناکارآمد اقتصادی جمهوری اسلامی و مدیریت شکستخوردهی کشور بدلیل سیاست ایدئولوژیکی و پافشاری بر صدور انقلاب از سوی رژیم است. تودههای مردم با گوشت و پوست خود این واقعیات را لمس کردەاند و میدانند آنچه زندگی آنها را تباه کرده است، فساد سیستماتیکی است که تمامیت نظام حاکم را دربر گرفتە و رژیم حاکم مولد آن است. طی چهار دهەی اخیر سردمداران رژیم ثروتهای عمومی و درآمدهای هزاران میلیارد دلاری حاصل از فروش نفت و دیگر منابع درآمد کشور را به یغما برده و بخش بزرگی از آن را در راستای ایجاد بحرانهای منطقەای و دخالت در امور سایر کشورهای خاورمیانە و کمک بە گروەهای تروریستی و بنیادگرای اسلامی هزینە کردەاند. در این میان فساد و تاراج ثروت و سامان تودههای مردم توسط مافیای قدرت و سپاهپاسداران صورت میگیرد. مردم براین واقعیت واقفند نه آمریکا بلکه جمهوری اسلامی و حاکمیت تحمیلی در این کشور است کە تودەهای مردم ایران را بە خاک سیاە نشاندەاست. مردم همچنین میدانند که هدف از تحریمهای آمریکا و تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و بازگرداندنش برسر میز مذاکره است، هر چند دود تحریمهای آمریکا بە چشم مردم ایران، بویژە تودەهای زحمتکش و فرودست جامعە میرود. با این وصف این رژیم است که در برابر آن مسئولاست و باید تقاص آن را بپردازد. بدون شک در صورت استمرار این فشارها جمهوری اسلامی چارەای جز تسلیم در برابر خواست جهانی و تودەهای مردم ایران ندارد در غیر این صورت تودههای مردم دوباره به میدان میآیند و اینبار، دیگر نباید اجازهی قد راست کردن به رژیم بدهند.