برگردان به فارسی:سروش
دیر زمانی است که جمهوری اسلامی مترصد بیرونراندن اپوزیسیون کرد کردستان ایران از خاک کردستان عراق است. طی سالهای گذشته برنامههای بسیاری را به پیش برده و کوشیده است برحسب نفوذ احزاب در داخل کشور، به آنها ضربه بزند. بههمین جهت احزابی که در داخل کردستان ایران از نفوذ و پایگاه فزونتری برخوردارند بیشتر هدف حملهی جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند و رژیم چه به شیوهی ترور و چه در قالب پلان نظامی آشکارا کوشیده است به آنان ضربات کارگری وارد آورد.
جهت اثبات این مدعا نمونه بسیار است که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره میکنیم: رژیم بیش از هر چیز به ترور رهبران احزاب دمکرات کردستان اقدام ورزید و در این راستا دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی را ترور کرد. سپس حزب دمکرات کردستان و حکومت اقلیم کردستان را تحت فشار قرار داد تا حزب را از ارتفاعات قندیل و دامنهی آن دور ساخته و آنرا ناچار از استقرار در منطقهای نماید که به آسانی به کردستان ایران دسترسی نداشته باشد، که متأسفانه به این هدف نیز رسید.
رژیم که مشاهده کرد جنبش کرد و حزب دمکرات کردستان همچنان پایدار مانده و از فعالیت باز نایستاده است، به ترور گسترده توسل جست و صدها کادر و پیشمرگ احزاب کردستانی را ترور نمود که در این خصوص نیز حزب دمکرات کردستان سهم بیشتری برد و صدها تن از کادرها و پیشمرگان و حتی کادر رهبری آن ترور شدند. با این کار نیز جنبش کرد از پای نیفتاد و بدلیل آنکه در میان تودههای مردم کردستان ریشه دوانیده بود، دوباره به شیوهی گوناگون به مبارزه ادامه داد.
جمهوری اسلامی، دشمن کینهتوز که خود را کاملأ مستأصل میدید یورش نظامی مستقیمی را برنامهریزی کرد و بیش از 200 کیلومتر وارد خاک کردستان عراق شد و با یک نیروی چندهزار نفری مجهز بە انواع سلاحهای پیشرفتە به حزب دمکرات کردستان یورش آورد. اما در این یورش آشکار نیز نتوانست به اهداف خود دست یابد و با سرافکندگی ناچار از عقبنشینی شد. هنگامیکه حزب دمکرات دچار انشقاق گردید، جمهوری اسلامی به این امید بودکه این دو دمکرات به جان یکدیگر بیافتند و رژیم به نظاره بنشیند. بههمین دلیل کوشید از طریق عوامل خود شکاف میان دو دمکرات را گستردهتر نماید و از آب گلآلود ماهی بگیرد. البته همین سیاست در رابطه با احزاب دیگری که دچار انشقاق شدهبودند نیز در پیش گرفته شد. اما علیرغم همهی اینها حزب دمکرات و دیگر احزاب با در پیش گرفتن سیاست حکیمانه اجازه ندادند این انشقاق و دو دستگی بهدرگیری و خشونت کشیده شود و در اینجا نیز خیال خام رژیم به تحقق نپیوست و انشقاقها مهار شدند و باید شهادت داد که رهبری و بدنهی حزب دمکرات کردستان به شیوهای خردمندانە کنترل اوضاع را بدست گرفتند و این شرایط بسیار دشوار را تحمل کردند تا سرانجام تشنجات و منازعات از این مرحله به مرحلهی مذاکره در راستای اتحاد کشیده شد. در اینجا نیز تلاشهای جمهوری اسلامی نقش برآب شد. اما رژیم بویژه در رابطه با حزب دمکرات کردستان که با ملایمت و درپیش گرفتن سیاست عقلانی توانست نقش عمدهای در آرام کردن فضای احزاب کردستانی و نیز ایجاد پل ارتباطی جدیدی با تودههای مردم کردستان ایران و بویژه روشنفکران و فعالان فرهنگی، مدنی و سیاسی ایفا نماید، نفرت و کینەی تازه و عمیقتری بەدل گرفت. حزب دمکرات کردستان به اقدامات مهم دیگری هم دست زد: در سطح بینالمللی، کردستان و ایران نیز گامهای بزرگی برداشت و جایگاه و پایگاه درخوری را برای خویش کسب نمود، که میتوان به مناسبات گسترده با احزاب و سازمانهای جهانی و عضویت در انترناسیونالسوسیالیست و ایجاد اتحاد با دهها حزب و سازمان سراسری و دیگر ملیتهای ایرانی و رابطهی گسترده با اکثریت قریب به اتفاق احزاب و سازمانهای کردستانی هر چهار بخش کردستان اشاره کرد. به کلیهی این اقدامات باید سازماندادن و گسترش تشکیلات در داخل و خارج از کردستان و تقویت نیروی پیشمرگ و استقرار آنها در مناطق مرزی را نیز افزود.
به همین دلیل جمهوری اسلامی از دیوانگی به هاری رسید و به شیوهی گستردهای به توطئه چینی علیه حزب دمکرات کردستان و دیگر احزاب دست زد که البته ضربهزدن و تضعیف حزب دمکرات کردستان را در صدر کلیهی برنامههای خود قرار داد و بدین ترتیب برای ضربە زدن بە رهبری حزب دمکرات کردستان انفجار سهمناکی را در قلعهی دمکرات سازماندهی کرد.
در مراسم شب یلدا که سالروز میلاد دکتر قاسملو بود، دشمن با اطلاع از این امر که اکثریت رهبری حزب در این مراسم شرکت خواهند داشت، دو بمب را منفجر کرد، که البته علیرغم شهادت 5 کادر و پیشمرگ حزب و 2 تن از نیروهای امنیتی حکومت اقلیم کردستان، رژیم اینبار نیز به هدف اصلی خویش که واردآوردن ضربهی کشنده به حزب دمکرات کردستان بود نرسید. بدین ترتیب ترور و توطئهچینی چه علیه حزب دمکرات کردستان چه علیه دیگر احزاب کماکان ادامه داشت.
اما همهی اینها نهتنها جنبش کردستان ایران را به زانو درنیاورد، بلکه سلسله فعالیتهای سیاسی، دیپلماتیک و مدنیای در میان تودههای مردم و خارج از کشور آغاز شد که طی آن احزاب اپوزیسیون کردستان ایران رقابت دمکراتیک سالمی را به پیش بردند و هرکدام از آنها تلاش کردند که میداندار اصلی این عرصه باشند؛ که البته در این عرصه نیز حزب دمکرات کردستان سر و گردنی از دیگران بالاتر بود.
بدیهیاست در این میان هرچند از بین بردن کلیهی احزاب کردستان ایران در دستور کار رژیم جمهوری اسلامی قرار دارد، اما حزب دمکرات کردستان در ردیف نخست لیست رژیم قرار گرفتەاست. لذا اینبار بدلیل استیصال، اسلحهای را علیه حزب دمکرات آزمایش کرد که در واقع میان دولتها نیز نخستین گزینه نیست، زیرا طبق قراردادهای بینالمللی حتی در جنگ میان کشورها نیز نباید بکار گرفته شود و تنها در صورت مقابله بهمثل میتوان از آن استفاده کرد.
اما جمهوری اسلامی از این سلاح علیه نشست سیاسی کمیتهی مرکزی حزب دمکرات کردستان استفاده کرد و در نتیجهی آن 14 تن از جمله شش عضو رهبری و چند کادر و پیشمرگ شایسته حزب دمکرات و دو تن از اعضای حدکا بشهادت رسیدند و بیش از چهل تن نیز مجروح شدند. بامداد همان روز هم سه زندانی سیاسی کرد در زندانهای رژیم اعدام شدند.
اما این جنایت نیز حزب دمکرات کردستان را بزانو درنیاورد و روز بعد پنج حزب عضو مرکز همکاری احزاب کردستان ایران به همراه فعالان داخلی مردم را به اعتصاب علیه یورش موشکی به قلعهی دمکرات و بدار آویختن جوانان کرد فراخواندند. آنها از مردم خواستند که بازار و مغازههای خود را تعطیل نمایند که با پاسخ مثبت و گستردهی سراسر کردستان مواجه گشت و خلق کرد در کردستان ایران یکبار دیگر به رژیم و افکار عمومی جهان فهماند که محکم و استوار از احزاب و فرزندان مبارز خود حمایت میکند، جمهوری اسلامی را قبول ندارند و اقدامات جنایتکارانەی آنرا محکوم مینماید.
بعدها مشاهده کردیم رژیم که در این مورد نیز شکست خورد، به توطئهی دیگری توسل جست و از دولت عراق و اقلیم کردستان خواست تا نیروهای کرد را از این کشور اخراج کنند که البته تاکنون در این مورد نیز به موفقیت دست نیافته است و بعید هم بنظر میرسد که در این خصوص توفیقی کسب کند. در چنین اوضاع و احوالی پاسخ احزاب کرد کردستان ایران باید اتحاد در چارچوب یک جبهه باشد.
احزاب دوپاره شده باید هرچه زودتر متحد شده و یک جبههی کردستانی نیز میان کلیهی احزاب تشکیل گردد. این اقدام بهترین تضمین برای عدم موفقیت توطئههای جمهوری اسلامی است. تنها از این طریق است که احزاب کردستان ایران از سویی میتوانند لابی خوبی در اروپا و آمریکا برای مسئلهی کرد در کردستان ایران فراهم آورند و از سوی دیگر به نیرویی بدل گردند که همه بر روی آن حساب کنند.