رژیم جمهوری اسلامی ایران بسوی مرحلەی نوینی از حیات خود پیش میرود و رویدادهای چند ماە اخیر در داخل و خارج از کشور، بیانگر آن است کە این رژیم بیش از همیشە دچار بحرانهای همجانبە شدە و اینبار رهیدن از آنها برای خامنەای و جناح مسلط رژیم اگر از محالات نباشد، بسیار دشوار است. این حقیقت بدان معنا نیست کە جمهوری اسلامی قبل از چند ماە گذشتە و انباشتەشدن بحرانهای داخلی و خارجی دریای آرامی بودە و بقول معروف آب از آب تکان نخوردەاست!اما روند بحرانهای جاری کە بسوی تعمیق و گستردگی بیشتر میروند و سمت و سوی سیاستهای رژیم کە بر محور سالهای گذشتە در حرکت است از سویی و از سوی دیگر نارضایتی تودەهای مردم ایران و درمانگی جمهوری اسلامی در حل و فصل علل آنها و همچنین معضلات گریبانگیر جمهوری اسلامی در عرصەی خارجی، خصوصا در این سطح و گسترە، پدیدەای نوین و سرنوشتسازی هستند و میتوانند نقطە عطفی در این وضعیت و تنگناهای پیش روی ایران باشند و نهایتا سرنوشت مردم و این رژیم را رقم بزنند.
تردیدی نیست جمهوری اسلامی از همان ابتدای بر روی کار آمدنش با بسیاری از بحرانهای گوناگون روبرو شدە کە با توسل بە خشونت و سرکوب ددمنشانە، بازداشت و اعدام و توانستەاست خود را از آنها برهاند و در واقع حاکمیت این رژیم آمیختە و ممزوج با سرکوب، خشونت و خفقان بودە و بطور مستمر سردمداران رژیم برای سرپا نگهداشتن این نظام فاسد بیش از پیش بە کشتار و جنایت دست یازیدە و در این میدان روی رژیم شاهنشاهی را سفید کردەاند.
در سیاست خارجی نیز جمهوری اسلامی بر همان راهبرد درازمدت خود یعنی “صدور انقلاب” پای فشردە و کوشیدەاست از هر طریق ممکن پایگاە و حوزەی نفوذ خود و دستجات و گروەهای گوش بەفرمانش را گستردەتر نماید. این دو سیاست جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور موجب ناامیدی بە آیندە و در همان حال خشم و بیزاری تودەهای ستمدیدەی ایران در داخل و در خارج نیز باعث نگرانی کشورهای منطقە شدە و آنها را ناچار نمودە در برابر آشوبگری و عظمتطلبی این رژیم خودکامە واکنش نشان دهند و از جامعەی جهانی بخواهند حد و مرزی برای دستدرازیهای جمهوری اسلامی قائل شوند.
متعاقب خیزش گستردە تودەهای مردم ایران در دیماە گذشتە علیە خودکامگی و سیاستهای ضد خلقی جمهوری اسلامی و همچنین گسترش بیسابقەی بحرانهای همجانبە، بویژە بحران اقتصادی و ادامەی نارضایتی اقشار و طبقات فرودست جامعە کە کلیەی بخشها را فرا گرفت، رژیم حاکم بجای در پیش گرفتن راهکارهای مناسب برای برونرفت از این وضعیت، بسان پیشەی همیشگی خود، دست بە سرکوب و بازداشت و شکنجەی مردم ناراضی زد و برای انحراف افکار عمومی، انگشت اتهام را بسوی بە ادعای خود دشمنان خارجی نظام اشارە رفت و بدین سان درصدد توجیە جنایات خود برآمد. طی این مدت رفتار و سیاستهای رژیم در سطح منطقە نیز نەتنها ادامەی همان سیاستهای قبلی بودە، بلکە شاهد هستیم رژیم پس از بقدرت رسیدن جمهوریخواهان در آمریکا از لاک دفاعی بەدرآمدە و در منطقەی خاورمیانە در مقابل فشارهای بینالمللی، تواناییهای موشکی خود را بە رخ میکشد و در خارج از مرزهایش آنها را بکار میگیرد. نمونەی بارز این اقدامات، حملەی موشکی بە “قلعەی دمکرات” و شهید و مجروح نمودن دەها مبارز حزب دمکرات کردستان و همچنین موشکباران شرق رود فرات در سوریەبود کە در هر دوی این عملیات فزون بر موشکهای بالستیک دوربرد نقطەزن، از “پهباد” استفادە کردەاست. این اقدامات جمهوری اسلامی بیانگر این واقعیت است کە خامنەیی و سپاە پاسداران حاضر نیستند در برابر ارادە تودەهای مردم ایران و قوانین بینالمللی تمکین کنند و آرزومندانە نیمنگاهی بە سیاستهای تاکنونی خود بیاندازند.
سخنان روز پنجشنبە ١٢ مهرماە علی خامنەای در گردهمایی گستردە ورزشگاە آزادی در تهران برای بسیجیان و حلقە بگوشان رژیم سند آشکاری است برای دیدگاە فوق. خامنەای در این گردهمایی ضمن اعتراف بە کاستیها و مشکلات اقتصادی در داخل کشور، تصریح کرد کە هرچند نظام دارای معایبی زیادی است، اما بە بنبست نرسیدەاست. رهبر این نظام فاسد بار دیگر آمریکا و متحدانش را هدف حملە قرار داد و از اقتدار نظام سخن بە میان آورد و گفت تحریمها نمیتوانند اقتصاد ایران را بە زانو درآورند! هرچند خامنەای بە حساس بودن وضعیت اشارە کرد و کتمان ننمود کە احتمال گفتگو را مردود نمیداند، اما تردیدی نیست استناد بە این سخنان نمیتواند عمر این رژیم را گارانتی و بیمە نماید و عوامل و احتمالات ریزش جمهوری اسلامی بسیار بیشتر از بقای آن در آیندەی نە چندان دور است.
در سطح داخلی:
ــ تودەهای مردم ایران از رژیم جمهوری اسلامی در کلیت آن بریدەاند و بە آن اعتقاد ندارند و حاکمیت این رژیم بە سرکوب و زندان و نیروهای سرکوبگر خود وابستە است و تودەهای مردم ایران، متشکل از ملیتها، زنان، دانشجویان و فعالان مدنی و … این رژیم فاسد را نمیخواهند، از آن بیزارند و وضعیت بە انفجار و خروش تودەای رسیدە و بە دلیل انباشتە شدن و عدم حل و فصل معضلات موجود در تمامی عرصەها، احتمال بسیار است پس از دور دوم تحریمهای اقتصادی آمریکا و در تنگنا قرار گرفتن هر چە بیشتر رژیم، در آستانەی سالگرد خیزش دیماە گذشتە دگربار تودەهای بستوە آمدەی مردم ایران بە خیابانها بیایند و خیزشی گستردەتر گریبانگیر خامنەای و سردمداران جمهوری اسلامی شود.
ــ اقتصاد ایران بشدت دچار رکود و فروپاشی شدە و بە دلیل نبود امنیت اقتصادی کە خود بطور مستقیم بە امنیت سیاسی و اجتماعی وابستە است، تا بستر لازم یعنی دو لازمەی فوق تأمین گردد، اقتصاد کشور بسوی شکوفایی و رونق نخواهد رفت و سرمایەهای داخلی و خارجی در چرخەی اقتصاد تزریق نمیشوند و روند فقر و فرودستی و سقوط بە زیر خط فقر گسترش مییابد.
(بە گفتەی فعالان کارگری قدرت خرید ابتداییترین مایحتاج زندگی از سوی کارگران ٩٠٪ کاهس یافتەاست.)
در سطح خارجی:
جامعەی جهانی حاضر نیست بیش از این در قبال سیاستهای آشوبطلبانە، مداخلەجویانە و اقتدارگرایانەی جمهوری اسلامی(سپاە پاسداران) در خاورمیانە ساکت باشد و درواقع ارادە و اجماع نظر بیمانندی علیە اعمال رژیم، بویژە از طرف آمریکا و همپیمانانش مشاهدە میشود و چنین پیداست این عزم وارادە و اجماع نظر تا بە زانو درآمدن جمهوری اسلامی سست نگردد.
ــ آمریکا و متحدان منطقەایش حاضر نیستند در برابر برنامەهای موشکی جمهوری اسلامی و خطر دستیابی این رژیم خودکامە بە تسلیحات هستەای ساکت باشند و بدون تردید در این زمینە با جمهوری اسلامی سازش نخواهند کرد، لذا بە هر ترتیبی کە شدە در این خصوص سردمداران رژیم را ناچار بە تمکین در برابر ارادەی بینالمللی خواهند کرد. ( مدت زمان این پروسە برای آمریکا و متحدانش محدود نیست و این امر بە میزان مقاومت رژیم وابستەاست).
ــ چنین پیداست بە دلیل هزینەی زیاد اقتصادی و سیاسی، کشورهای اروپایی پافشاری چند ماە گذشتە را برای حفظ توافق هستەای برجام کنار گذاشتەاند. فزون براین رسوایی توطئەی انفجار نشست اپوزسیون ایرانی( گردهمایی سازمان مجاهدین خلق ایران) در فرانسە و بازداشت یک دیپلمات رژیم در این رابطە و همچنین بستن مرکز اسلامی”الزهرا” در این کشور کە در واقع وابستە بە جمهوری اسلامی است و بازداشت ١٢ تن و کشف مقادیری سلاح گرم در این مرکز، تردید و گمان نسبت بە کارگزاران رژیم را در پی داشتە و میتوان اذعان داشت جمهوری اسلامی حمایت کشورهای اروپایی را از دست دادەاست؛ بویژە آنکە در همین مدت از سویی مایک پمپئو وزیر امور خارجەی آمریکا با همتای آلمانیاش هایکو ماس و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل با آنگلا مرکل صدر اعظم این قدرت اروپایی دیدار داشتند و دیدگاەهای آلمان را بە سوی خود( علیە جمهوری اسلامی و “برجام”) جلب کردەاند.
با توجە بە این واقعیات و همچنین بحرانهایی کە جمهوری اسلامی را دربر گرفتەاند، این نظام فاسد و توتالیتر در کلیت خود برای رهایی از آن بر سر یک دوراهی و ناچار از انتخاب دو گزینەی ذیل شدەاست کە نتیجەی آن بە احتمال بسیار در پایان یکی خواهد بود.
ــ ادامەی سیاست و اعمال تاکنونی در داخل و خارج و پافشاری بر سرکوب تودەهای تهیدست و جان بەلب رسیدەی مردم ایران از سویی و از سوی دیگر کشمکش با آمریکا و همپیمامانش بە هر قیمتی کە شدە، حتی شعلەور کردن آتش جنگ منطقەای و پیامدهای آن کە برغم تواناییهای نظامی سپاە پاسداران و ارتش در همەی زمینەها، با اطمینان خاطر بە زیان رژیم خاتمە خواهد یافت.( سپاە پاسداران و چهرەهای بشدت هار جناح مسلط رژیم معتقد بە این مقابلە هستند و میخواهند خامنەای نیز چنین موضعی داشتە باشد.) شاید یکی از پیامدهای چنین سناریویی ریزش ساختاری حاکمیت و نیروهای سرکوبگر( سپاە، بسیج و…) و قیام تودەهای مردم ایران و نهایتأ نابودی جمهوری اسلامی باشد.
ــ سرکشیدن “جام زهر” از سوی خامنەای و عقب نشینی از سیاستهای کنونیاشان در خاورمیانە و گردن نهادن در برابر ارادەی بینالمللی در سطح خارجی و در رابطە با برنامەهای موشکی و در داخل حاکمیت نیز شاید استعفای خامنەای رهبر نظام و محدود کردن سپاە پاسداران و جریان بشدت هار و تندرو وابستە بە جناح مسلط رژیم و سرانجام بازگشت دوبارەی اصلاحطلبان حکومتی همانند محمد خاتمی و آزاد کردن رهبران حصر شدەی جنبش سبز و …بدین سان از سویی بە خیال خود فرونشاندن خشم و نارضایتی تودەهای مردم ایران و از سوی دیگر امیداوار ساختن مردم بە اینکە این رژیم قادر است مشکلات موجود را از این پس حل و فصل نماید. (دقیقا سیاست تحمیر و تحمیق تودەهای مردم ایران؛ زهی خیال باطل).
با اطمینان این سیاست شیادانەی جمهوری اسلامی در حالت دوم غیر محتمل است و تودەهای مردم ایران، شامل تمامی ملیتها و زنان آزادیخواە و بیزار از تبعیض جنسیتی و اقشار و طبقات ستمدەیدی ایران بیش از این بە این نظام باور نخواهند کرد و در صورت عملی شدن هر سناریویی، از مطالبات و خواستهای خود کە در رأس آنها نابودی جمهوری اسلامی است صرفنظر و عقبنشینی نخواهند نمود.