هر چند می دانم آن حضرت مورد پرسش قرار گرفتن را دوست نمی دارند و در زمان سلطنت حدودا 30 ساله خود به سیاق سلطان پیشین، حتی یک بار مصاحبه ای نه با اصحاب جراید بلکه با خواص و نزدیکان و معتمدین خویش را نیز نداشتەاند و همواره علاقمند بودەاند که به صورت پدرگونه؛ آحاد جامعه را از نظرات ملوکانه خود مستفیض نمایند ولی اینجانب جسارت کرده ضمن یادآوری این نکته که حتی خودکامەترین دیکتاتور های جهان در قرن 20و 21 در چهار گوشه جهان نیز گاها؛ حتی شده به صورت نمایشی اقدام به برگزاری جلسات پرسش و پاسخ و مصاحبه می نمایند ولی با احترام به نظر آن جناب ، نه بر سبیل پرسش نقادانه بلکه از آن رو که آن حضرت خود را ولی امر مسلمین جهان می دادند و مرجع تقلید بسیاری از مسلمانان خاصه شیعیان ایران می دانند ؛ بر سبیل مرسوم در علوم فقاهتی از آن جناب طلب فتوای دارم که امیدوارم با عنایت به اصول عدالت و تقوی و شجاعت و مدبر بودند و…. که از شاخصه های برگزیده بودن آن مقام می باشد؛ جواب این بنده کمترین را مرحمت نماید که به گمان خود این سوال؛ حداقل سوال اقلیت قابل توجه ای از گمراهانی چون من می باشد که امید است پاسخ روشنگرانه شما ، چراغ راهی باشد برای برگشت ما به صراط مستقیم و فیض بردن از برکات وجود مبارک آن حضرت. متاسفانه چند صباحی -یعنی نزدیک به چهل سال است – که عدەای گمراه فکر می کنند ساختار حاکمیت موجود، فاقد کارایی است و دیانت و جمهوریت در آن به سخره گرفته شده است و خبر بد این که به نظر این حقیر تعداد این افراد روز به روز در حال اضافه شدن است و بسیاری صرفا با اتکا به اخبار و آمار های ارگان های زیر سلطه جناب سلطان به این نتیجه رسیده اند که شاخصه های فساد – خصوصا در بخش های انتصابی – از انواع و اقسام آن یعنی از اختلاس و دزدی گرفته تا فساد اخلاقی و فاصله گرفتن از معیار های مذهبی و رواج دروغ و ریا در جامعه و حتی ایجاد خدشه به بنیاد خانواده و … روز به روز درحال افزایش است و از طرفی تقریبا هیچ دست آورد مثبتی مانند توسعه نیرو انسانی ، اقتصاد ، امنیت و … در این بازه زمانی به وقوع نپیوسته است و همواره به ما گفته شده است که در لحظه حساس کنونی به سر برده ایم که این خود ، توسط رسانه ها و سایت ها وشبکه های … معاند به عنوان دست آویزی برای به مسخره گرفته نظام و به نوعی سرکوفت بر ما بدل گردیده است و در کل برآیند کلی نظام شدیدا منفی به نظر می رسد و نه تنها مغایر با اهداف اولیه تشکیل آن است بلکه با هیچ ملاک و معیاری قابل دفاع نیست و گمراهانی چون من هیچ راهی برای اثبات خلاف بودن چنین ادعایی را ندارند. از این رو با توجه به حدود اختیارات آن سلطان بزرگوار در قانون اساسی کشور به عرض می رساند در نصح صریح قانون اساسی کشور – اصل 177 قانون اساسی – مسئولیت بازنگری قانون اساسی کشور با حضرتعالیست. هم چنین در اصل 110 قانون اساسی که حدود اختیارات خدایی گونه آن جناب را مشخص نموده ؛ موارد چون عزل و نصب بخش عمده ای از پیکره نظام تحت حاکمیت جناب سلطان و همچنین فرمان همه پرسی به شما واگذار گردیده است. هر چند بسیاری از نسل حاضر یا در زمان سلطان قبلی که در ساختار موجود نقش موسس سلسله حاضر را دارند و به نوعی پدر معنوی این سلسله نیز هستند ، یا هنوز متولد نشده بودند و یا در سنی نبودند که ادراک صحیحی از فرمایشات آن جناب را داشته باشند. ولی شنیده ایم و دیده ایم و خوانده ایم که آن سلطان عظیم الشان پس از ورود به ایران و در اولین سخنراینشان در بهشت الزهرا فرمودند : “ما فرض میکنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که – بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادراک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟و…..” ( بابت نثر تقیل و ناموزون فوق پوزش می طلب ولی از آنجا که هدف ارجاع به فرمایشات امام رحمت الله علیه بود مجبور به استفاده از عین جمله گردیم ) حال سوال اینجاست با توجه به ابهامی که برای کوردلان و گمراهی چون من رخ داده و به ادعا شبکه تبلیغاتی حاکمیت در اقلیت محض به سر می بریم تکلیف آن جناب چیست ؟ آیا با توجه به اغتشاشات اجتماعی و اقتصادی موجود و دل نگرانی مردم از وضعیت حاکمیت آن جناب؛ خصوصا آن که نظر سلطان پیشین به صراحت بر این بوده که هیچ نسلی مجاز نیست برای نسل بعدی تعیین تکلیف نماید ، لازم نمی دانند که برای بازنگری قانون اساسی و برگزاری همه پرسی اقدامی نمایند ؟ آیا انجام این کار با فرض کم تعداد بودن گمراهان باعث نمیشود مردم با اعتماد بیشتر و تجدید بیعت مجدد علاقه و وفاداری خود را به حکومت سلطان نشان دهندند و حتی آن دسته از گمراهانی چون من نیز متوجه خبط فکری خود شوند و با علاقه بیشتر به جمهوری اسلامی عشق بورزند؟ احتمالا این گمان به شما انتقال داده میشود یا خود چنین برداشت می کنید که تعداد این گروه بسیار قلیل اند و ارزش ندارد که آن جناب وقت گرانبارشان را صرف قانع کردن این افراد نمایند و همچنین انجام این عمل نیاز به صرف هزینه و انرژی زیاد دارد و یا ایده های از این دست. ولی به عرض می رساند در خصوص وقت و هزینه با توجه به اختلاس های متعدد رخ داده در کشور و به باد فنا رفتن دارایی ملت به اشکال مختلف منجمله کارناوال های سیاسی ، مذهبی و همچنین اشتیاق جنابعالی در حضور در بین مردم که آخرین مورد آن کارناوال اجرا شده در استادیوم ورزشی 100 هزار نفری که توسط شاه مخلوع پیشین ساخته شد و توسط شما آزاد شد و مزین به نام آزادی گردید! بود، فکر نکنم این دو مورد عوامل چندان مهمی باشد. و در مقابل ثمرات مثبته آن بسیار ناچیز خواهد بود. چرا که متاسفانه باید عرض کنم به گواه آمار های رسانه ملی و نشریات داخلی مجاز ( نه رسانه های بیگانه و دژمن ) تعداد این گمراهان ظاهرا چندان هم کم نیست و حضور میلیونی مردم در به قول شما فتنه 88 ، آشوب و اغتشاشات خیابانی 96 ، اعتراضات به مزاحمت برای دراویش ، حمایت از فعالان محیط زیست و اکنون اعتصابات بازاریان و اصناف مختلف و… نشان می دهد تعداد ما گمراهان کم نیست و بیم آن می رود که تعدادمان هر روز بیشتر شود. لذا انتظار می رود آن جناب با عنایت به شروط و الزامات برگزیده بودنتان ، در این خصوص فتوا مناسب صادر کنید و تا پیش از این که تعداد گمراهان به حدی زیاد نشود که آن جناب از سر اجبار ، مجبور به نرمش قهرمانانه آنچنان شدیدی گردند که برای سن و سالشان مناسب نباشد و یا پیش از انجام تکلیف سیاسیشان ، خدای نکرده ارتحال نمایند و فرصت لازم برای هدایت خلق را از دست دهند و مجبور گردند در عالم باقی ، جواب گو باشند و بازماندگان و ملت ایران دعا خیرشان را پس از وفات ، از شما دریغ نمایند! در انتها مجدد و به اختصار سوال خود را مطرح می کنم: به چه روشی می توان ثابت کرد که سلطانت شما سلطنت ظالمانه نیست و مورد قبول اکثریت مردم ایران است؟ راهی بهتر از برگزاری همه پرسی سراغ دارید ؟ پس شجاع باشید و تا دیر نشده است دستور برگزاری رفراندوم را صادر نمایید.