چندین سال است که شاهد آنیم برخی افراد در رسانهها احزاب کردی خصوصا حزب دمکرات را متهم و گاهی محکوم به کم کاری و ضعف میکنند، اما حقیقت چیست؟ چگونه میتوان با معیار صحیح به نتیجهی حقیقی و درست رسید و عادلانه قضاوت کرد؟
سال 1394 هفتادمین سالگرد تاسیس حزب دمکرات است، حزبی که بر اساس مبارزهی ملی – دمکراتیک کرد شکل گرفت و تا امروز برای دستیابی به حقوق ملی کرد تلاش میکند. حزبی که سالش را با اعدام رئیس جمهور کردستان و یارانش شروع میکند و آن را با میتینگ بیش از صدهزار نفری مهاباد به پایان میرساند. طی هفت دههی گذشته همواره ما سالهایی هستیم که سراسر مبارزه، سختی، تبعید، اعدام و اعتراض هستند. نتیجتا اگر به وضعیت امروز شرق کردستان ( کردستان ایران ) نگاه کنیم جنبش و آگاهی وسیع ملی کرد را شاهدیم که بارها تکرار میشود و به احزاب کرد خصوصا حزب دمکرات پیام همبستگی و امید به تغییر و رسیدن به فردایی بهتر را میدهد.
همدلی و حمایت ملت کرد از کوبانی، شنگال، محکوم کردن داعش، برگزاری یادوارههایی برای بمبارانهای شیمیایی حلبچه، سردشت و …، اعتراض و راهپیمایی برای دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، اعلام انزجار از اعدام اعضا و هواداران احزاب کردی، هیجان و تشویق عمومی جامعه وقتی که عوامل جمهوریاسلامی تاوان کارهای خود را پس میدهند و… نمونههای روشنی است از پویایی و زنده بودن جنبش کرد در کردستان ایران. اما باید این سؤال پرسیده شود کە عامل اصلی آگاهیبخشی و حرکت جامعه چیست؟ چه نیرویی ملت کرد را به حرکت درمیآورد به طوری که حتی غیر کردها نیز اعتراف میکنند کردستان فعالترین بخش سیاسی و مدنی ایران است. وقتی دیده میشود جمهوریاسلامی بیشترین امکانات نظامی، اطلاعاتی و امنیتی را برای سرکوب و کنترل کردستان هزینه میکند دلیل محکم و قاطع دیگری است بر اهمیت و شکوفایی مبارزه ملی – دمکراتیک جامعهی کرد که علیرغم تمامی اقدامات دشمنان کرد همچنان به راه خود ادامه میدهد. پس جواب به این سؤال که عامل اصلی به حرکت درآوردن ملت کرد چیست میتواند به بسیاری از سؤالات پاسخ دهد.
رسانه در قرن حاضر بزرگترین و بیشترین نقش را در راستای آگاهیبخشی به جامعه ایفا میکند، اما آیا رسانههای جمهوریاسلامی هیچ اقدامی در جهت تقویت جنبش ملی کرد انجام میدهد؟ و یا حتی اپوزیسیون جمهوریاسلامی به تقویت این جنبش در راستای هویت و منافع ملی کرد کمک میکند و یا علاقه نشان میدهد؟ وقتی مسأله به صورت حق تعیین سرنوشت برای ملت کرد و ادارهی کردستان به وسیلهی نیروها و پتانسیلهای بومیاش است، حتی اپوزیسیون جمهوریاسلامی که به مفهوم چند ملتی بودن ایران معتقد نیستند نیز یا با سیستم حاکم همصدا میشوند و یا لااقل بیصدا و خاموش به نظاره مینشینند. جامعهی کرد نیز به دلیل حاکمیت جمهوریاسلامی عملا امکانی برای آگاهیبخشی و اطلاع رسانی به تمام جامعه در اختیار ندارد. بنابراین کدام عامل حرکت این نقش مهم را ایفا میکند؟ ” احزاب کردی ” تنها جوابی است که به این سؤال اساسی داده میشود. احزاب کردی خصوصا حزب دمکرات که همواره ناسیونالیزم کرد و دفاع از هویت و منافع ملی کرد را تبلیغ میکنند. احزاب کردی با رسانهها و علاوه بر آن با تشکیلات مخفی درون کردستان ایران و کردهایی که در سایر شهرهای ایران زندگی میکنند و همچنین تشکیلات علنی خارج از ایران همواره سعی در زنده نگەداشتن جنبش و آگاهیبخشی و اطلاع رسانی مداوم هستند، به طوری که جامعهی کردی همواره به راحتی میتواند از وضعیت، حوادث و شرایط روز با خبر شود و تا جایی که امکان دارد با کم کردن هزینههای اعتراض به پیشبرد این پروسه کمک کند.
احزاب کردی خصوصا حزب دمکرات علاوه بر رسانهها و تشکیلات همواره در محافل بینالمللی از حقوق ملت کرد صحبت کرده و از آن دفاع مینمایند و چهرهی واقعی این ملت و حقیقت شرایط موجود را در جامعهی جهانی بیان میکنند و از طرفی به عنوان سدی محکم که از پشتوانهی ملت خود برخوردار است در برابر سیستم جمهوریاسلامی اعلام موضع میکند. از طرفی دیگر جریانات سیاسی اپوزیسیون نیز با بودن احزاب کردی به خوبی میدانند که جامعهی کردستان نهادهای مناسب و لازم برای دستیابی به حقوق خود را دارند و خواسته و ناخواسته باید به حقوق ملی کرد اعتراف کنند و به آنها احترام بگذارند و این حقوق را به رسمیت بشناسند، زیرا تا تحقق حقوق انسانی ملت کرد، احزاب کردستانی به هیچ وجه روی گردان از مسئولیت خود نمیشوند و نیستند. تاریخ هفتاد سالهی حزب دمکرات و چند دهه فعالیت سایر احزاب کرد نیز که بارها متحمل سختی و بحرانها شدهاند، اما همچنان به راه و تلاششان ادامه میدهند نیز این حقیقت را به دوست و دشمن نشان میدهد که جامعهی کردستان آگاه و استوار ایستادەاست.
آخرین مطلب و نکتهی مهمی که باید مد نظر دلسوزان و دوستان ملت کرد داخل کردستان ایران و خارج از آن قرار گیرد این است که باید از احزاب کردی به اندازهی معقول و در حد شرایط و نیروها و پتانسیلهایشان انتظار داشت. این پیگیری و انتظار جامعه نباید بیشتر و یا کمتر از حد معقول باشد، زیرا انتظار بیشتر موجب عجلهی غیر منطقی، بالا بردن ریسک در فعالیت و تبدیل جنبش به حبابهای توخالی خواهد شد که مسلما هزینههای سنگینی بر احزاب کردی و ملت کرد تحمیل میکند و همچنین از طرفی دیگر بیتوجهی و یا سرزنش به جای انتقاد سازنده از احزاب کردی نیز به دلسردی و بیاعتمادی و افتراق دامن میزند. بنابراین رمز موفقیت تا رسیدن به هدف همواره ایجاد تعادل و عقلانیت بین روابط دوسویهی احزاب کردی و جامعهی کردستان است، به طوری که هر طرف به نقش و خواستههای طرف دیگر توجه کند و هر دوی آنها بدانند سلامت و شرط تداوم جنبش مانند گذشته با احساس مسئولیت و احترام و پاسخگویی و جوابخواهی از طرف دیگر صورت میپذیرد.
جامعهی کردستان و احزاب کردی از یکدیگر هیچ گاه جدا نبوده و نباید باشند، زیرا تاریخ مدرن و معاصر ملت کرد را این دو طیف که مانند دو روی یک سکه هستند به وجود آوردهاند و بدون تلاش هر کدام طیف دیگر قادر به پیشبرد جنبش ملی – دمکراتیک کرد نبوده و نیست. بنابراین برای پیشبرد و تداوم مبارزه، سال تازه سیاستی تازهتر را از احزاب کردی و جامعهی کردستان میطلبد.
درشمارهی٦٥٣ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است