برگردان: ههردی سلیمی
وضعیت کنونی مبارزهی ملت کرد بسیار حساس است و این ملت، هم به عنوان ملتی متفاوت از سایر ملل ایران که دهها سال است در راه دستیابی به حقوق و آزادیهایش در تلاش است، و هم به مانند تمامی مردم جان به لب رسیدهی ایران لازم است که در مبارزه علیه رژیم فاسد جمهوری اسلامی و تغییر شرایط کنونی به نفع خود و دیگر تودههای این کشور مشارکت داشته باشد. این مبارزه طی یک سال گذشته وارد مرحلهی جدیدی شده است و میتوان گفت به مبارزهای همگانی و گسترده مبدل گشته و حاکمیت جمهوری اسلامی را در آستانهی فروریزی و لبهی پرتگاه قرار داده است.
هم اکنون در شهرهای مختلف کشور هر روز شاهد به راه افتادن موجی از اعتراضات مردم جان به لب رسیده هستیم، کارگران کارگاهها و مراکز تولیدی بمنظور تأمین حقوق کاریشان دست به اعتصاب میزنند، کامیونداران در مدت یکسال چهار بار اعتصاب کرده و نیز معلمان در حرکتی سراسری و دو روزه در بیشتر از 50 شهر ایران که در این میان شهرهای کردستان نیز مستثنی نبود، بر سر کلاس درس نرفته و خواهان حقوق و مطالبات خود بودند. دانشجویان، فعالان مدنی نیز فعالان حقوق زنان و به طور کلی تمامی آحاد و طبقات جامعه، بجز آن دسته از افراد وابسته به رژیم که وجود خود را در گرو وجود و ماندگاری دستگاه حاکم میبینند، همه و همه از شرایط فعلی ناراضی هستند و به قول معروف کارد به استخوانشان رسیده است. روند تغییر و تحولات به قدری سریع است که پیشبینی آن دشوار است و نمیتوان اکنون با صراحت گفت که به کدام سوی پیش میرود و سرنوشت ایران و تودههای این کشور به کجا ختم خواهد شد! اما آنچه حائز اهمیت است، از یک سو درهم شکسته شدن تابوی ترس و وحشت از جمهوری اسلامی است و سرکوب، زندان، شکنجه و کشتن دیگر قادر نخواهد بود تودههای ایران را از مطالباتشان رویگردان نماید و از دیگر سو با در نظر گرفتن سیاست و خط مشی داخلی و خارجی رژیم، نمیتوان انتظار داشت که این حکومت به خواستههای مردم وقعی نهد و آتشی که خود برافروخته است را خاموش کند.
در این میان ما به عنوان ملت کرد و همچنین به عنوان بخشی از جامعهی مردمی ایران که خصوصیات منحصر به خود در تمامی زمینهها را دارا هستیم، و نیز احزاب و سازمانهای سیاسی به طور کلی بایستی آمادگی لازم را برای هرگونه سناریو و احتمالات آتی داشته باشیم.
ملت کرد در کردستان ایران به لحاظ مبارزه علیه جمهوری اسلامی فاکتور مهمی محسوب میشود و در طول چهار دههی گذشته، تمامی متدهای مبارزه علیه این رژیم را به کار گرفته است. جمهوری اسلامی نیک آگاه است که ملت کرد از همان ابتدای بر سر کار آمدن این رژیم، نه فقط مشروعیتش را زیر سؤال برده است بلکه با جمهوری اسلامی بە مقابله برخاستە و در مبارزە با خودکامگی و دیکتاتوری زورمندان همواره پیشتاز بوده است.
به همین دلیل سرکوب ملت کرد و جنبش کردستان نزد رژیم جمهوری اسلامی از اهمیت فراوانی برخوردار است و رژیم بر این امر واقف است که ملت کرد با داشتن چنین اندوختهی پرباری از مبارزات فراگیر و با داشتن آن تفکر و فهم والای سیاسی و وجود احزاب و سازمانهای سیاسی که بر جامعهی مردم کردستان تأثیرگذار هستند، میتواند سرمشق سایر ملل ایران باشد و قادر است آتش خشم و مبارزه علیه رژیم را در میان تودههای مردم ایران بیس از پیش شعلهورتر سازد.
مبارزهی تودەهای مردم کردستان صرفأ به سالهای اخیر و بویژە دیماه سال 96 که در آن تودەهای مردم یاران بپا خاستند محدود نمیشود، بلکه این مبارزە از ابتدای به قدرت رسیدن رژیم ضدمردمی و جنایت پیشهی جمهوری اسلامی وجود داشته و با استفاده از تمامی متدها، ابزارها و بسترهای مبارزاتی با توجه به شرایط و امکانات موجود، تاکنون ادامە داشتە است.
مبارزە مسلحانه، تشکیلاتی، فعالیتهای فرهنگی، مدنی و محیط زیستی و اعتصابات در جهت محکوم کردن کشتار مداوم کولبران و کاسبکاران مرزی و … و نیز اخیرأ اعتصاب شکوهمند 21م شهریورماه مردم کردستان در محکومیت موشکباران سپاه پاسداران به قلعهی دمکرات و همچنین اعدام زندانیان سیاسی کرد در زندانهای رژیم، تنها نمونههایی هستند که در مقابله با سیاستهای ضدبشری جمهوری اسلامی در کردستان ایران صورت گرفته است و صفحات ماندگار و زرین تاریخ مبارزاتی ملت کرد محسوب میشوند و هیچگاه فراموش نخواهند شد.
با در نظر گرفتن این واقعیت که جمهوری اسلامی در جهت بقای خود از هیچگونه سرکوب و جنایاتی رویگردان نیست، مردم ایران و خصوصأ کردستان لازم است آگاه باشند که در شرایط فعلی و به منظور عقب راندن رژیم و دستگاههای سرکوبگرش، مبارزە مدنی در ابعاد مختلف آن بهترین راهکار مبارزاتی است. در پیشگرفتن این متد از مبارزه در کردستان از دو جهت حائز اهمیت فراوان است و میتواند به سایر مناطق ایران نیز گسترش یابد، علیالخصوص با وجود شبکههای اجتماعی که رژیم علیرغم میل وافرش، از کنترلکردن آنها عاجز است.
از یکسو جمهوری اسلامی با شک و تردید به کردستان مینگرد و همانطور که نشان داده است نسبت به ملت کرد کینه به دل دارد و در جهت سرکوب و فشار بر این ملت، مرزی برای خود متصور نیست؛ همچنانکه شاهد موشک باران کردن قلعهی دمکرات و به شهادت رساندن و زخمی کردن دهها مبارز حزب دمکرات و یا اعدام جوانان کرد در زندانها بودهایم. با توجه به نمونههای فوقالذکر و ماهیت و خصوصیات جنایتکارانهی جمهوری اسلامی، این رژیم پتانسیل خلق جنایات بزرگتری را نیز داراست. به همین سبب مردم کردستان و تمام احزاب و سازمانهای سیاسی دلسوزان مسئلهی کرد و خصوصأ فعالان مدنی باید با هوشیاری به این مسئله نگاه کنند و بهانهی خونریزی به سرکوبگران جمهوری اسلامی ندهند. این بدین معنا نیست که ما به عنوان ملت کرد، از صحنهی مبارزه کنار بکشیم و بیم قربانی دادن مار منفعل گرداند! ملت کرد چه در دوران پهلوی و چه در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داده که هیچگاه در میدان مبارزه نهراسیده و گواه این مدعا هزاران مبارز شهید کرد هستند که در میان آنها رهبران ملتمان نیز دیده میشوند.
از دیگرسو با در نظر گرفتن این حجم از مشکلات و گرفتاریهای مشقتبار کەرژیم بر مردم کردستان روا داشتە و جنایاتی کە طی چهل سال اخیر خلق کردە همچون اعدام جوانان، کشتن کولبران و کاسبکاران مرزی، سوزاندن طبیعت و به توپ بستن کوهستانها، ممانعت از آموزش رسمی زبان کردی و حتی عملی نکردن مادهی 15 قانون اساسی و بسیاری دیگر از معضلات ملت کرد، میتوان از آنها به مثابهی محرک و دینامیزم جنبش سیاسی و مدنی استفاده کرد. همچنین کردستان دارای پتانسیل پیشاهنگی این شیوه از مبارزهی مدنی در ایران است و میتواند با پرهیز از خشونت غیر ضروری جمهوری اسلامی را وادار به عقب نشینی هر چه بیشترکند. این مدل از مبارزه در شرایط کنونی هم هزینهی جانی کمتری دارد و هم اینکه میتواند بیشترین بخش از جامعهی کردستان را به دور خود گرد آورد.
احزاب و سازمانهای سیاسی نیز در این مرحله وظایف خطیری بر دوششان است که میتوان مهمترین آنها را در دو بخش دستهبندی کرد.
نخست خودداری تنگ نظری و مصالح و منافع حزبی و رقابت بی اساس؛ پذیرفتن یکدیگر، تلاش در راستای تشکیل جبههی کردستانی، ارگانیزهکردن فعالیتها در همهی زمینهها و آمادهسازی خود بمنظور رویارویی با هر امکان و احتمالی که در آیندهی ملت کرد نقش تعیین کننده داشته باشد. در چنین شرایطی است که احتمال رخداد هرگونه خطری تقلیل مییابد و خلق کردستان امیدشان به احزاب و آیندهی کردستان بیشتر میشود.
دوم؛ تقویت تشکیلات و سازماندهی احزاب در داخل کشور و گسترش پیوند با فعالان اجتماعی در زمینههای مختلف، همچنین اتخاذ مواضع مشترک احزاب کردی در مقابل سایر احزاب و سازمانهای سراسری سیاسی کشور، پرهیز از تشتت و تفرقە و پافشاری بر سر حقوق ملی ملت کرد در هر گونە توافقی با اپوزسیون سراسری. تأمین حقوق ملت کرد در ایران آینده باید مهمترین و اساسیترین شرط مشارکت احزاب و سازمانهای سیاسی کردستانی در جبههی سراسری احزاب و سازمانهای ایرانی باشد.
جدای از اینها، مشکلات و تهدیدهای دیگری نیز وجود دارد که در آینده گریبانگیر ملت کرد و احزاب کردستانی خواهند شد که شاید اساسیترین آن، خصومت دستجات و گروههای پانترکیستی در کردستان در مناطقی با بافت مشترک جمعیتی کرد و ترک باشد. با اطمینان میتوان گفت که با توجه به سیاست نفاق و اختلافافکنی جمهوری اسلامی میان دو ملت کرد و آذری که از همان ابتدای بر سر کار آمدن این رژیم در پیش گرفته است، این تهدید همچنان پابرجاست که اختلافات بر سر مناطق و مرزهای جغرافیایی، کماکان میان این دو ملت سر برآورد.
از این روی وظیفهی تمامی احزاب و سازمانهای کردستانی و همچنین فعالان مدنی و افراد شناختهشده است که در جهت خنثی نمودن اینگونه دسیسههای دشمنان ملت کرد تلاش کنند.