برگردان:صارم
میزان فقر وتهیدستی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، هیچگاە بە حدی کە اقشار و طبقات تنگدست اینک با آن دست بگریبان بودە و از آن رنج میبرند، نرسیدە است. بیش از هشتاد درصد مردم ایران در زیر خط فقر قرار دارند و نمیتوانند آنگونە کە لازم است مایحتاج زندگی خود را تأمین نمایند. همچنین بنابە اقرار نمایندگان مجلس و حتی مقامات دولت روحانی، حدود پنج میلیون نفر از مردم ایران زیر “خط گرسنگی” قرار داشتە و قادر بە تأمین وعدە غذای خود و خانوادەیشان نیستند و شبها با شکم گرسنە سر بر بالین میگذارند. این فاجعە در حالیست کە بدلیل سیاستهای ضد خلقی جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج از کشور، یکبار دیگر تحریمهای اقتصادی بە رژیم و اقتصاد از هم پاشیدەی ایران تحمیل شدە و در این میان آنکە هزینەی آنرا پرداخت خواهد کرد تودەهای مردم تنگدست و درماندەی ایران هستند.
فروپاشی اقتصادی، افزایش نرخ مایحتاج اولیەی خانوادە، بیکاری و عدم وجود یک درآمد ثابت و قابل اطمینان و در نتیجە پیوستن میلیونها تن از اقشار و طبقات متوسط بە فقرا و تنگدستان، جامعەی ایران را دستخوش نابسامانی و معضلات اجتماعی بسیار نمودە است، بطوریکە شاید ایران فعلی را بتوان با کشورهای فقیر آفریقا و یمن و افغانستان و بنگلادش مقایسە کرد. این اوضاع ناهنجار موجب افزایش بزهکاریهای اجتماعیای چون دزدی، قتل، فحشا و اعتیاد بە مواد مخدر و گورخوابی و پدیدەی کودکان خیابانی و نیز فروش نوزادان، حتی پیش از بدنیا آمدن آنها و قاچاق آنان بە کشوهای خلیج و پدیدەهای زشت دیگری شدە است کە محصول چهاردهە حاکمیت فاسد جمهوری اسلامی است. جهت درک فاجعەای کە در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی رخ میدهد و میرود تا بسرعت بنیانهای جامعەی ایران را فرسودە نماید، اشارە بە چند نمونەی کوچک میتواند نماینگر عمق فاجعە باشد.
ــ خط فقر افزایش یافتە و در حال حاضر بر اساس کاهش نرخ برابری پول ایران با ارزهای خارجی و نیز افزایش قیمت احتیاجات مردم و حتی کالاهایی کە در داخل تولید میشوند، خط فقر بە پنج میلیون تومان افزایش یافتەاست. یعنی یک خانوادەی چهار پنچ نفری ساکن شهرهای بزرگ ، اگر ماهانە کمتر از این مقدار درآمد داشتە باشد، زیر خط فقر قرار میگیرد. این در حالیست کە دستمزد یک کارگر با یک خانوادەی چهار نفری، البتە اگر شغل دائمی داشتە باشد، چیزی حدود یک یا یک و نیم میلیون تومان در ماە است. این درآمد در شهرهای کوچک کمتر از یک میلیون است. علاوە بر این همانگونە کە شاهدیم بسیاری از کارخانەها و مراکز صنعتی بدلیل بحران اقتصادی، ناکارآمدی بخش خصوصی در ادارە و تثبیت سطح تولید و عوامل و دلائل بسیار دیگر کە سرنخ همەی آنها بە حاکمیت باز میگردد، تعطیل شدە و کارگران یا اخراج میشوند و یا دستمزدی دریافت نمیکنند. همین امر موجب افزایش نارضایتیها و اعتصابات گستردەی کارگران در اکثر شهرها گشتە است.
وضعیت کارمندان دولتی و آنهایی کە دستمزد ماهانەی مشخص دریافت میدارند، بسیار بهتر از کارگران نیست و پابپای گرانی و افزایش نرخ مایحتاج روزمرە، روز بروز بیشتر قدرت خرید خود را از دست میدهند، درحالیکە درآمد ماهانەشان هیچ تغییری نکردە و بندرت در مقایسە با قیمتها و تورم اقتصادی افزایش مییابد. اعتصاب گستردەی اخیر معلمان در بیش از ٥٠ شهر ایران و کردستان در اعتراض بە اوضاع معیشتی خویش، مٶید این واقعیات است.
ــ میزان ناهنجاریهای اجتماعی نظیر دزدی و قتل افراد بخاطر پول و حملە بە منازل مردم و بانکها و مراکز اقتصادی در مقایسە با سالهای گذشتە افزایش بسیار زیادی یافتە و این امر موجب ایجاد ناامنی و ترس و وحشت در میان مردم گشتە است. علاوە بر این بدلیل ورشکستگی بانکها و دیگر موسسات مالی داخلی کە اکثرشان وابستە بە گروهها و دستجات نزدیک بە حاکمیت هستند، مردم اعتمادی بە سپردن سرمایەهایشان ندارند و ناچارند داراییهای خود را بە طلا و دلار و دیگر ارزهای معتبر تبدیل نمایند. لذا بر آمار جرم و جنایت در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی بطور مکرر اضافە میشود و در این میان بر اساس آمار سازمان زندانها تا یکسال پیش، بیش از دویست هزار مجرم در زندانها بسر میبردند کە جرم آنها عمدتأ در رابطە با خرید و فروش مواد مخدر و نیز دزدی و سرقت مسلحانە و قتلعمد بودەاست.
همچنین در روستاها و مناطقی کە از بسیاری لحاظ در مقایسە با مناطق صنعتی در محرومیت بسر بردە و بە حاشیە راند شدند، نظیر استانهای کردستان، بلوچستان و… فقر وتنگدستی مردم در تنگنا قراردادە و اوضاع آنها بسیار بدتر از دیگر مناطق است. در کردستان مردم شهرها و مناطق مرزی ناچارند بمنظور امرار معاش بە کار مخاطرە آمیز و مشقتبار کولبری روی آورند و بدون توجە بە تمامی خطراتی چون، تیراندازی نیروهای مسلح رژیم، گرفتار آمدن در میادین مین، سقوط از ارتفاعات و مخاطرات بسیار دیگر، لقمە نانی برای خانوادەشان فراهم آورند. حتی دراین میان پیرمردان و زنان سالخوردە و دانشجویان و فارغالتحصیلان با مدارک عالی نیز ناچار از روی آوردن بە کولبری شدەاند. این در حالیست کە از اوایل مهرماە تا اواسط آبان حدود سی کولبر کرد در مناطق مرزی بر اثر تیراندازی نیروهای مسلح رژیم و برخورد با مین و سقوط از ارتفاعات کشتە و یا زخمی شدەاند. بعلاوە، بیکاری و تنگدستی موجب کوچ مردم بە شهرهای بزرگ و مراکز صنعتی و کورەهای آجرپزی در دیگر مناطق گشتە کە این امر نیز پدیدههای اجتماعی بسیاری نظیر بیماری و بهخطر افتادن سلامت افراد و پیری زودرس و حتی پرپرشدن کودکان و بیسوادی را بههمراه داشته است.
اکنون در جامعهی بیمار و درعین حال آبستن قیام ایران، امید به زندگی و آینده، بهبود اوضاع و نجات از دوزخ بیکاری، گرسنگی و دهها پدیدهی دیگر، در میان تودههای مردم ایران به صفر رسیده است و همه حتی مقامات رژیم نیز میدانند که خطر “قیام تنگدستان” و خیل دهها میلیونی گرسنگان بسیار جدی است. در صورت بهپاخاستن چنین قیامی، جمهوری اسلامی با تمام نیروهای سرکوبگرش نمیتواند در مقابل آن بایستد، قیامی تودەای کە خیل فقرا و تهیدستان خواهان یک لقمه نان و سیر کردن شکم گرسنهی کودکانشان هستند. سرشت این نارضایتی، تنها اعتراض به سیستم حکومتی و دیکتاتوری و استبداد حاکمان نیست که جمهوری اسلامی انگ ضدانقلاب و وابستگی به باصطلاح خارجی! و… به آن بزند؛ سرشت این نارضایتیها تنها به خواستها و مطالبات سیاسیای نظیر آزادی بیان و آزادی زنان و پوشش و پایمال کردن قوانین از سوی مقامات محدود نیست که با توسل به نیروهای سرکوبگری چون بسیج و سپاه و دستگاههای امنیتی فروکش کند؛ سرشت این نارضایتیها که بهسان آتشفشان در درون خود میجوشد، اقتصاد و نان و شکایت از گرسنگی است که اگر منفجر شود به “قیام تهیدستان” بدل میگردد و قدرت آن را دارد که سرنوشت رژیم را بطور کلی تغییر داده و تکلیف آن را روشن نماید. با اطمینان میتوان اذعان داشت که تودههای مردم تنگدست و گرسنهی ایران، کوچکترین هراسی از چنین قیامی ندارند، زیرا سطح فلاکت و خشم مردم درماندهی ایران از این دوزخ، به مرزی رسیده که حتی اگر بازداشت و شکنجه و کشتهشدن را نیز در پی داشته باشد، بسیار بهتر از مرگ بر اثر گرسنگی و شرمندگی در مقابل افراد گرسنهی خانواده است و بهقول معروف مرگ یکبار و شیون یکبار.
تودههای مردم ایران نیک میدانند که این نظام فاسد چگونه سرمایههای ایران را جهت تداوم سیاستهای خود در داخل و خارج از کشور به هدر میدهد. آنها بهخوبی میدانند که سپاه پاسداران چگونه بر اقتصاد ایران چنگ انداخته و به یک دولت موازی بدل شدهاند و همگام با دستگاهها و نهادهای متعدد و بزرگ وابسته به رهبر رژیم، بهسان زالو مشغول مکیدن خون تودههای مردم ایران و افزایش شمار مردم فقیر و تنگدست هستند.
حال سئوال این استکه آیا جمهوری اسلامی قادر به حل معضل فقر و گرسنگی حدود هشتاد درصد مردم ایران هست؟ آیا این رژیم بهجای دنبالکردن برنامههای موشکیاش، تلاش در راستای دستیابی به سلاحهای کشتارجمعی، دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه و آشوبگری و نیز کمک به گروهها و دستجات تروریستی که سالانه میلیاردها دلار هزینه را بر مردم ایران تحمیل کرده است، توجهی به خیل گرسنگان خوهد داشت؟
برای پاسخ به این سئوال باید نگاهی به کارنامهی جمهوری اسلامی که طی چهار دههی اخیر به ثبت رسانده است، انداخت! این رژیم ضدخلقی و سپاه پاسداران آماده نیستند از سیاستهای خود عدول نمایند و راهی را در پیش گیرند که تودههای مردم ایران بیش از این از فلاکت و مصیبت، رنج نکشند. این رژیم فاسد در کلیت خود بهسوی فروریزی گام بر میدارد و رویدادهای آیندهی منطقه و داخل کشور بهسود آن تمام نخواهد شد. تردیدی نیست که طی چند ماه آینده و بویژه پس از اتمام ذخیرهی ارزی دولت و پایان یافتن و یا کاهش درآمدهای رژیم از طریق فروش نفت و دیگر منابع تأمین درآمد، جمهوری اسلامی با بحران بمراتب عمیقتری از آنچه که تاکنون خلق کرده است، مواجه خواهد شد و در چنین شرایطی، بعید نیست ایران و جهان شاهد “قیام تهیدستان” باشند. دهها میلیون تهیدست و گرسنهای که در هر حالت چیزی برای از دست دادن ندارند غیر از فقر و گرسنگی!