میتوان با اطمینان گفت که تا به امروز در هیچ حکومت و حزب و سازمانی نظیر جمهوری اسلامی از دروغ پردازی و دروغ درمانی برای سرپوش گذاشتن روی بحرانها و مشکلات بهره گرفته نشده است. و تنها یک دلیل میتواند داشته باشد و آن هم شکست کامل نظام در اعمال سیاستهایش. برای همین مدام دولت مردان نظام ولایی مجبور هستند با همان دروغ پردازیها که از چهل سال پیش پایههای نظامشان را بر روی آن بنا نهادند، تجدید میثاق کنند.
برای نمونه سفر روز دوشنبە 28 آبانماه جناب روحانی به استان ارومیە و شهرستان خوی؛ که سراسر سناریویی مسخره و مضحک بود. از آن دست استقبالهای همیشگی و پوشالی تا تمامی سخنانی که ایراد کردند، دریغ از یک جمله و یا حتی یک حرف درست.
البته قبلش باید به این نکته هم اشاره کرد که استقبال از ریاست جمهوری که رسانەهای وابسته به نظام با آب و تاب خبر آن را پوشش دادند، در واقع چیزی بیش از یک آبروریزی نبود. طبق معمول از سایر شهرها، بسیجیها و عناصر ارزشی! را آورده بودند و تصاویر قطار اتوبوسهای آنها به وفور در فضای مجازی هست. طبق معمول دانشآموزان و اداریها را نیز بهاجبار به پیشواز روحانی برده بودند، اما مردم عادی با سردادن شعار علیه روحانی و سنگ پراکنی بە این کارناوال پوشالی معنای خاص دیگری از این نمایش را بە تصویر کشیدند. اما سوای این حاشیهها چند نکته در سخنرانی روحانی حائز اهمیت بود که لازم است کمی در موردش شفاف سازی کنیم تا گامی برداشته باشیم در راستای تبیین اهداف خاصی که دولت از این سفر دنبال میکند.
روحانی در همان آغاز خطابهاش محوریت سخنانش حمله به غرب و تحریک مردم برای حضور پر شورشان در تظاهرات ۲۲م بهمن بود. او گفت ملت ایران در روز ۲۲ بهمن پاسخ آمریکا را خواهد داد…
خوب مسلما که هدف محوری در این سناریو که مابین ۱۳ آبان و ۲۲ بهمن به راه انداختند، زمینه سازی برای کشاندن مردم به خیابانها در سالگرد پیروزی انقلاب و شعار علیه آمریکا و غرب است که هم از حضور مردم برای مشروعیت دادن به نظام خود بهره برند و هم با پوشش فراگیر رسانهای آن به جهانیان، همصدایی مردم ایران را با سیاستهای تجاوزگرانه و غرب ستیزانه نظامشان نشان دهند.
در ۱۳ آبان بهراستی با همه تدابیری که دولت برای راهپیمایی پرشور وضع کرده بود باز نتیجه افتضاح بود، و همین امر باعث شد از فردای آن روز به فکر ۲۲ بهمن باشند و مسلما از هیچ حقه و ترفندی برای به راه انداختن راهپیمایی پرجمعیت دریغ نخواهند کرد که یکیش همین سفر رئیس جمهور به استان ارومیە هست.
نکته دوم که بیشتر حول غرب ستیزی و ادعای شکست آمریکا و وضع رو به بهبود و رشد اقتصادی و نوید برای دلار 4200 تومنی و شعارهای دهن پرکن که دیگر آنقدر لوس شده که نیازی به تجزیه و تحلیل ندارد. اما مسئله آخر که خود کلیدساز و نمایندهاش روی آن تاکید داشتند اشاره به مردم ایران بود که تنها یک ملت است و کثیرةالملل توطئه بیگانگان و دشمنان ایران است. بهکلی معلومه که دولت امروزه کاملا به این قضیه واقف است که دیگر واژه ملت واحد ایران که همه آنها، زیر رایت تهران گردن کج کنند توهمی بیش نیست، و مخصوصا در این بین ترکها و کوردها ادعاهایی بیش از یک برابری صوری زیر لوای فارسها دارند و اگر به خواستههای آنها توجه مبذول داشته نشود چه بسا که به کل، مخالف همزیستی در این ملت واحد زورکی باشند، و همین هم باعث شده است که نظام بیشترین فعالیت و شعارهای اتحاد و ایرانی بودن را در این خطه به کار ببرد که بیشتر از هرجای ایران خار چشمی برای کاخ نشینهای تهران است.
اما موردی که باز روحانی با وقاحت تمام روی آن پافشاری کرد کمک به مسلمانان عراق و لبنان و سوریه و یمن بود و این بدان معناست که در هیچ صورتی این حکومت نمیخواهد تغییری در این رویهاش صورت دهد که بخاطر آن چه بدبختی و فلاکتی دامنگیر مملکت شده و تا چه حد مردم را دچار بحران معیشتی کرده است.
و همه اینها دال بر این است که هیچگونه اصلاحاتی در این حکومت شدنی نیست پس بیخود دلمان را به نشدنیها خوش نکنیم و استراتژی احزاب و مخالفان نظام فقط باید در شیوههای چینج این رژیم باشد.
و اما هشداری به ملت کوردستان که اگر به نمایندههایی که روحانی به شهرهایی چون اشنویه و پیرانشهر و مهاباد فرستاد توجه کنید، همه از مسئولین امنیتی بودن نظیر وزیر دادگستری در اشنویه و وزیر اطلاعات برای مهاباد که این خود پیامی در جهت همان امنیتی و ملیتاریزه کردن کوردستان است