برگردان: سارم
کشمکش ایران و عربستان در منطقه در پی سر برآوردن داعش و جنگ داخلی یمن وارد مرحلهی جدیدی شدهاست. این کشمکش که بیش از هر چیز در دیپلماسی نفت و سپس رقابت در دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه تجلی مییابد، بر گسترش افراطگرایی و تقویت جریانهای رادیکال طرفدار هر دو طرف در منطقه تأثیرگذار بوده و پس از آن بر منازعات بینالمللی نیز اثر خواهد داشت. مسألهی دمکراسی ، حلقهی گم شدهی این رویدادهاست.مخاطرات این کشمکش و تأثیرات احتمالی آن بر کردستان از جمله مسائلی است که در این سطور بدان پرداختهمیشود.
دو جبههی شیعه و سنی
ایران و عربستان پیش از ظهور داعش و جنگ یمن نیز مناسبات چندان دوستانهای با یکدیگر نداشتند. اما در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی (١٣٨٤ـ ١٣٧٦) میان آنها مناسبات نسبتا عادیای برقرار بود. وگرنه پس از بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی مناسبات دو طرف با کشمکش، مشکلات دیپلماتیک و حتی رویدادهای خونین همراه بودهاست. سال ١٣٦٧ حدود چهارصد ایرانی در مناسک حج کشته و یا زخمی شدند. در این سال تظاهرات آن بخش از هواداران جمهوری اسلامی که سودای صدور انقلاب را در سر داشتند در مکه آماج یورش پلیس عربستان قرار گرفته و به خون کشیدهشد.
رویداد ١١ سپتامبر ٢٠٠١ در نیویورک معادلات سیاسی را در منطقه بسود ایران تغییر داد. تا آنزمان رادیکالیزم شیعی که ایران آنرا نمایندگی میکرد، بزرگترین خطر علیه آمریکا و بطور کلی غرب بشمار میآمد. اما رادیکالیزم سنی که القاعده نماینده آن محسوب میشد، معادلات را تغییر داد. حمله به افغانستان (٢٠٠٢) و عراق (٢٠٠٣) عملا نقش ایران را در منطقه برجستهتر ساخت. ایران در مدت هشت سال جنگ با عراق نه تنها نتوانست آرزوی دیرینهی خود یعنی دسترسی به کربلا را تحقق بخشد، بلکه در مقابل عراق متحمل شکست آمیخته با جام زهر نیز شد. سال ٢٠٠٣ بدون آنکه سربازی را به کشتن بدهد به کربلا دسترسی پیدا کرد. در واقع عراق از آن زمان به منطقهی تحت نفوذ ایران بدل گشتهاست.
جنگهای داخلی سوریه، یمن، عراق و تظاهرات شیعیان در بحرین که در واقع نبرد میان نیروهای رادیکال شیعه و سنی است، زمینه را برای دخالتهای ایران و عربستان در این درگیریها در مقابلە با یکریگر را فراهم آورده است. هر کدام از این دو کشور قصد دارند طرفداران خود را تقویت نموده و عرصهی نفوذ خویش را گسترش بخشند و مصالح خود را در منطقه حفظ نمایند. ایران مصرانه میکوشد هلال شیعی (ایران ـ عراق ـ سوریه ـ لبنان) را ایجاد نماید، در هر سه کشور یاد شده علاوه بر حمایتهای مادی، نیروهای مسلح ایران نیز حضور داشتە و عملا در درگیریها شرکت دارند.
تحریم نفتی ایران از سوی آمریکا از دو سال پیش و همزمان افزایش تولید نفت توسط عربستان، این کشمکش را گستردهتر ساختهاست. ایران معتقد است که عربستان بمنظور جبران کمبود نفت ایران در بازارهای جهانی، تولید نفت خود را افزایش میدهد تا غرب بتواند تحریمهای خود علیه ایران را ادامه دهد.
چالش میان این دو کشور حتی از سطح کشمکش میان دو دولت نیز فراتر رفته و بعدی منطقهای به خود گرفتهاست. کشورهایی که از لحاظ مذهبی و نیز از نظر منافع اقتصادی و استراتژیک به یکدیگر نزدیک هستند را در یک جبهه قرارداده و عملا جبههای به رهبری عربستان و جبههی دیگری به رهبری ایران در منطقه در مقابل همدیگر قرار گرفتهاند.
مسألهی دمکراسی در این کشمکش
بدون تردید مقولهی دمکراسی در این کشمکش جایی ندارد. چالش میان ایران و عربستان نه مشکل میان دمکراسی و دیکتاتوری است و نه نزاع چپ و راست و نه کشمکش میان اشغالگر و آزادیخواه. مسأله، رقابت بر سر نفوذ این دو جریان است که خود را در شکل کشمکش مذهبی نشان میدهد. امکانات و حمایت این دو جریان، بدون تردید جریانها و نیروهای رادیکال اسلامی دو طرف را دربرمیگیرد؛ به تعصبات مذهبی دو طرف دامن میزند؛ توجه مردم منطقه بویژه جوانان را که بیش از هر قشر دیگر در قبال رویدادها حساسیت بیشتری به خرج داده و از خود عکسالعمل نشان میدهند، بسوی خود جلب خواهد کرد. این درست آن چیزی است که جریانهای رادیکال اسلامی میخواهند. آنها در چنین فضایی سربازگیری کرده و آنها را تجهیز میکنند. این رقابت بر تعصبات مذهبی خواهد افزود و روح مدنیت و علاقه به امنیت را کاهش خواهد داد؛ اندیشهی دمکراسی و همزیستی و رشد اقتصادی و اندیشهی حل و فصل مشکلات از طریق مذاکره و دیالوگ را تضعیف خواهدکرد. این امر موجب خواهدشد که نیروها و جریانهای ترقیخواه و دمکراتیک که اساسا بدلیل سرکوب و پیشینهی دور و دراز دیکتاتوری در منطقه، جریان عمدهای نیستند، ضعیفتر شده و تحت تأثیر جنگهای مذهبی قرار گیرند.
مخاطرات این کشمکش بر داخل ایران و کردستان
ایران از لحاظ تشکلات ملی و مذهبی متنوع است. شرق و غرب ایران هم از لحاظ ملی و هم از نظر مذهبی با بخش اعظم مناطق دیگر ایران تفاوت دارند. ملتها و پیروان مذاهب مختلف ایران از دیرباز محروم و تحت ستم بودهاند. پس از بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی اوضاع به مراتب بدتر شده و حتی به جنگهای خونین نیز کشیدە شدهاست. بیم آن میرود که در صورت تعمیق این کشمکش و رقابت، اختلافات و حتی جنگ مذهبی در ایران بوقوع بپیوندد که میزان خسارات و زیانهای آن برای هیچکس قابل پیش بینی نیست.
خطرات این کشمکش علیه کردستان بسیاد جدی است؛ کرد در ایران از دو گروه اصلی شیعه و سنی تشکیل شدهاست. از استان کرماشان به سوی شمال اکثر ساکنان کردستان سنی هستند و بسوی جنوب نیز اکثرا مسلمانان شیعه میباشند. این دو بخش اجزاء یک ملت هستند؛ در محرومیت ملی با یکدیگر سهیم بوده و در مبارزهی ملی نیز همرزم هستند. البته اقلیتهای مذهبی دیگری نظیر مسیحیان، یهودیان و اهل حق نیز در کردستان زندگی میکنند. بیم آن میرود که در صورت تعمیق این کشمکش، وحدت ملی کرد در ایران زیان ببیند. خطر آن وجود خواهدداشت که جنبش کرد در رقابت و کشمکشی زیان ببیند که نه یکی از طرفهای آن است و نه اگر سودی در پی داشتهباشد، از آن سهمی خواهد برد. دیری است که مسألهی کرد بە عنوان یک مسألەی ملی و دمکراتیک مطرح است. جمهوری اسلامی دیری است که میکوشد این مسأله را تحریف نماید. هنگامی که با آمریکا درگیر است، جنبش کرد را وابسته به آمریکا و غرب توصیف مینماید، تا زمانیکه با عراق در جنگ بود، آنرا ساخته و پرداختهی رژیم بعث عراق قلمداد میکرد و در این اواخر نیز رویدادهای مهاباد و چند شهر دیگر کردستان ایران را دسیسه و توطئهی عربستان! میخواند.
کوتاه سخن: آنچه که برای جامعهی مدنی کردستان و نیروهای سیاسی کرد از اهمیت برخوردار است اینستکه از سرشت و ماهیت این کشمکش اطلاع داشتهباشند. خطرات آن که عبارتست از گسترش تعصبات مذهبی و تقویت رادیکالیزم، تأثیرات سوئی بر روند دمکراسی در منطقه و کردستان که تنها راه کسب و تضمین حقوق ملی کرد است، خواهدداشت.
درشمارهی٦٥٧ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است