برگردان: سروش
اپوزیسیون جمهوری اسلامی کە از چندین جبهەی چپ، طرفداران سلطنت، شورای ملی مقاومت و بویژە احزاب ملتها در ایران تشکیل شدە است، با برداشتهای سیاسی متفاوت و هر کدام طبق نفوذ سیاسی و توانمندیهای خویش، از همان ابتدا در مقابل جمهوری اسلامی موضع گیری کردند. برخی از این سازمانها با اتکاء بە حزب ومردم کردستان حتی بە مبارزەی مسلحانە روی آوردند، هر چند متأسفانە فعالیتهایشان از چارچوب کردستان فراتر نرفت. اگر سرکوب بیرحمانەی اعضای این گروهها در سالهای اولیەی قبضەی قدرت از سوی آخوندها، علاوە بر شهادت دەها هزار تن و زندانی کردن شمار بسیار بیشتری از آنان، موجب کوچ میلیونها نفر بە خارج و انتقال فعالیتهایشان بە خارج از کشور گشت، در کردستان حزب دمکرات کردستان کە وظیفەی رهبری جنبش ملی کردستان را برعهدە داشت، همگام با احزاب دیگر کە در میدان باقی ماندند، راە مقاومت در مقابل جمهوری اسلامی در داخل کشور را انتخاب کردند. ایستادگی و مقاومتی کە دهها برگ زرین را برای مبارزان ضد دیکتاتوری و خودکامگی بە ثبت رساندە است.
در پی عقبنشینی همەی نیروهای اپوزیسیون ایرانی در نیمەی دوم دهەی شصت، غیر از احزاب کردستان و انتقال فعالیتهایشان بە خارج از کشور، چنان از میدان دور افتادە بودند کە متأسفانە تأثیرات اندکی از سوی آنها در جامعەی ایران پیدا بود. اما در سالهای گذشتە کە مردم بە جان آمدەی ایران بە اعتراض علیە ظلم و جور دم و دستگاههای جمهوری اسلامی برخاستەاند، جریانهای مخالف جمهوری اسلامی بتدریج و در اشکال گوناگون فعالیتهای خود را تشدید کردە و هر کدام بر اساس اندیشە و بینش خویش میکوشند خود را بدیل جمهوری اسلامی معرفی کنند. تا اینجا شاید موضوع قابل بحثی وجود نداشتە باشد غیر ازاینکە بگوییم اگر بە سرنگونی جمهوری اسلامی میاندیشند باید بیشتر در فکر نزدیک شدن بە یکدیگر باشند نە اینکە هر کدام از آنها در فرم مختلف و ادعاهای عجیب و غریب وارد میدان شوند. زیرا تشکیل یک همپیمانی بمنظور ایجاد چنین تغییری پیش از هر چیز نیازمند سازماندهی کلیەی توانمندیهای پراکندە است و اتحاد در چارچوب یک برنامەی مشترک باید هدف اصلی باشد کە متأسفانە تا حال حاضر چنین امری مشاهدە نمیشود.
در این رقابت هر چند گروههای واپسگرایی چون سلطنتطلبان و مشروطەخواهان و شماری از شخصیتها هنوز موفق بە درک تحولات نشدەاند و با سردادن پارەای شعار پرطمطراق، تا حال حاظر نیز بە سیستم آزمودە شدەی چند دهەی پیش میاندیشند، اما خوشبختانە تحول مثبتی در نگرش جریانهای چپ و دمکرات و جمهوریخواە مشاهدە میشود. آنچە کە در حال حاضر باید از سوی نیروهای اپوزیسیون اهمیت فزونتری بدان دادە شود، تمایل و آرزوی در دست گرفتن حاکمیت نیست، بلکە باید بە واقعیاتی توجە بیشتری مبذول گردد کە موجب بیزاری مردم از حاکمیتهای گوناگون ایران و تمایل آنها بە ایجاد تغییرات گردیدە است. آنها باید بە عوامل ایجاد یک سیستم با ثبات کە مصالح کلی تمامی تشکلهای ملی و مذهبی ایران را در چارچوب برنامەهای خویش در برگرفتە باشد، بیاندیشند. بنابراین همە باید بدانند کە غیر از مسائل کلی چون حقوق بشر، تنوعات نژادی، زبان، مذهب و تمرکزگرایی و نکات دیگری از این دست کە بخش اعظم آنها قابل قبول بودە و بخشی از آنها در قوانین حاکمیت پادشاهی و جمهوری اسلامی قید شدەاند، اما عملأ هیچ کاری در راستای پیادە کردن آنها برداشتە نشدە است، برخی مسائل مهم در هر دو نظام حاکم ایران طی هشت دهەی اخیر وجود داشتەاند و اکنون نیز بە شیوەی برجستەتری خود را نشان میدهند. مسائلی کە از سویی در راستای تحقق آنها مبارزە شدە است و از سوی دیگر تحت لوای حفظ امنیت کشور همەی این واژەهای زیبا بە فراموشی سپردە شدە و راە تقویت ارتش و سپاە و سرکوب در پیش گرفتە شدە است. با اطمینان میتوان گفت کە هیچ نیروی دمکرات وترقیخواهی وجود ندارد کە مفاد اعلامیەی حقوق بشر را قبول نداشتە باشد، اما قدرتطلبان ایران هموارە با سرکوب خواستهای مشروع مردم و با بهانەهای گوناگون کلیەی حقوقی را کە این اعلامیە برای افراد و گروههای مختلف مشروع خواندە است، نقض کردەاند. بە همین دلیل، مشکل بە نظر میرسد کە مردم بە سادگی بە اینگونە شعارها اعتماد کردە و مورد قبول عموم قرار گیرند.
آنچە کە ما بعنوان کرد باید بە آن اهمیت بدهیم آن است کە علاوە بر تلاش در راستای تحقق کلیەی حقوق و آزادیهایی کە در مصوبات نهادهای وابستە بە سازمان ملل متحد تصریح شدەاند، دستیابی بە حقوق و آزادیهای ملیمان است کە بخش مهمی از استراتژی حزب دمکرات کردستان را تشکیل میدهند. بدون تردید این امر اگر در چارچوب ایران مورد نگرش قرار گرفتە و رسیدن بە سازش و توافقی کە استقرار یک سیستم دمکراتیک و فدرال مبنای آن باشد، پیش هر چیز بە این مسئلە پرداختە شود کە عناصر تشکیل دهندەی این سیستم فدرال چگونە میتوانند با اتحادی اخوت آمیز و داوطلبانە این سیستم را حفظ نمایند. ملیتهای ایران و پیش از همە ملت کرد در ایران در مبارزە جهت رسیدن بە آرمانهایشان از پیشینەی دیرینەای برخوردارند. در هر تحولی کە در ایران ایجاد شدە باشد، نقش خود را ایفا کردە و اگر بە خواستهای مشروع آنها بی توجهی شدە باشد، در مقابل سرکوب ساکت ننشستە و بە مقابلە برخاستەاند. حال و در این
شرایط نوین کە انتظار میرود تحولات جدی بسیاری در راه باشند، کرد در مقایسە با گذشتە فاکتور قدرتمندتری است کە اگر هر جریان اپوزیسیون بخواهد با شعارهای پر طمطراق و وعدەهای پوشالی، نیرو و توانمندیهای کرد را مورد بی توجهی قرار دهد، درست در راستای طریق شکست خوردەای گام بر میدارد کە طی صد سال گذشتە در ایران تجربە شدەاند و در راستای سرکوب آرمانها و اهداف این ملت غیر از بە کشت دادن صدها هزار هموطن خویش نتیجەای کسب نکردەاند.
در اینجا نیز باید یادآور شد کە شخصیتها و نیروهای کرد با هر طرز تفکر و نگرشی، مادامیکە خود را بخشی از نیروی رهایی بخش کرد تعریف میکنند، باید هشیار باشند کە در جهت بدە بستانهای سیاسی و مانورهای دیپلوماتیک در دام پیمان نامەهایی کە بە روشنی راه حل تأمین حقوق کرد را مشخص نساختەاند، گرفتار نیایند.