یک شهروند کرد وقتی به اختلافات احزاب کردستانی که اکنون در کوهستان قندیل مستقر هستند نگاه میکند چه تصویری در ذهنش نقش میبندد؟ آیا قندیل به عنوان هدف نهایی فعالیت احزاب دمکرات و پ.ک.ک است به طوری که تسلط بر آنجا را حفظ کنند؟ یا کوهستانهای کردستان خصوصا قندیل تنها باید به عنوان وسیلهای برای پیشبرد مبارزهی ملی کرد استفاده شوند؟ آیا اگر حضور در قندیل وسیله است نه هدف، طرح این بحث که این کوهها باید منحصرا از طرف یکی از احزاب کردستانی مورد استفاده قرار گیرد، سلامت جنبش و مبارزه را خدشهدار نخواهد کرد؟ آیا وقتی به غیر از جمهوری کردستان که عمر کوتاه مدتی داشت، مبارزان ملت کرد تا امروز نتوانستهاند یک دولت مستقل تأسیس کنند و دائما دستاوردهای جنبش ملی کرد از ناحیههای مختلف در خطر هستند اینگونه حزبگرایی بسته باعث قربانی شدن ” هویت و منافع ملی کرد ” در سطح خرد و کلان نخواهد شد؟ بنابراین چاره چیست و چگونه میتوان همزمان ” هویت و منافع ملی کرد ” در چهار بخش کردستان و همچنین منافع و موقعیت احزاب کردستانی را با یکدیگر همسو کرد؟ چگونه میتوان اتحاد و اعتماد کردستانی و حزبی را در سطوح مختلف به وجود آورد؟
ایجاد ” موازنهی مثبت ” بهترین جوابی است که به سؤالات فوق داده میشود. موازنهی مثبت حالت و شرایطی است که در آن احزاب هر بخش از کردستان اختصاصا برای پیشبرد اهداف خود فعالیت میکنند و احزاب سایر بخشهای کردستان ظرفیتها و پتانسیلهای موجود را به عنوان نیروهای کمکی در اختیار آنها قرار میدهند. در این حالت استقلال عمل هر حزب در محدودهی فعالیت خود در صدر اولویتها قرار دارد و سایر احزاب با توجه به نیازها و خواست آن حزب همکاری میکنند. در این حالت حزب هر بخش، رابط استفاده از کمکهای سایر احزاب در بخش خود است و احزاب بخشهای دیگر نمیتوانند و نباید بصورت مستقیم در امور سیاسی بخش دیگر دخالت کنند. بدین ترتیب جمعیت بیش از 40 میلیونی کردستان به پتانسیلهای اصلی پیشبرد جنبش ملی کرد تبدیل خواهند شد. در این حالت بین احزاب کردستانی رابطهی دو طرفهی مثبت به وجود میآید و نهایتا ملت کرد در چهار بخش کردستان از مزایای این پروسه بهرهمند میشوند.
جمهوری کردستان و عملکرد پیشوا قاضی محمد یکی از بهترین نمونههای موازنهی مثبتی است که میتوان عنوان کرد. تعامل پیشوا قاضی محمد با کردهای کردستان عراق و استفاده از ظرفیتهای آنها در جمهوری کردستان از یک سو و فداکاری و تبعیت ملا مصطفی بارزانی و یارانش از احکام سیستم حکومتی فوق از طرفی دیگر، نمونهی عالی و موفقی است که میتواند الگوی امروز برای پیشبرد جنبش ملی کرد نه تنها در کوهستان قندیل، بلکه در چهار بخش کردستان باشد و مورد استفاده قرار گیرد.
مثال دیگری که میتوان دربارهی ضرورت ایجاد موازنهی مثبت ارائه داد تجربهی کنگرهی ملی کرد است که تا کنون علیرغم تمامی تلاشهای احزاب کردستانی نتوانسته است به مرحلهی اجرا و عمل درآید. مشکلات و ناهماهنگیها، تکروی و زیادهخواهی برخی جریانات سیاسی به خوبی نشان داد کە نبود توازن سازنده و مثبت یکی از مهمترین و جدیترین مشکلات و چالشهای احزاب کردستانی است که باید در اولویتبندی فعالیت، مشارکت و همکاری سیاسی قرار گیرد، زیرا نبود این فاکتور دقیق و حساس همچنان باعث واگرایی و حتی مانع بسترسازی برای پیشبرد مبارزهی ملی کرد در کردستان و تمامی بخشهای آن خواهد شد.
ایران، ترکیه، عراق و سوریه در صدر مهمترین کشورهای تأثیرگذار در وضعیت خاورمیانه هستند، خاورمیانهای که همواره در مجامع سیاسی و حقوق بشری دنیا جزء اولویتها بوده به طوری که کوچکترین بحران و تنش در این منطقه خصوصا در این کشورها، توجه جامعهی جهانی بویژە قدرتمندترین کشورهای دنیا را به خود جلب میکند و شاهد عکسالعمل آنها بودهایم و همچنان خواهیم بود. بنابراین وقتی کردستان در بین این چهار کشور تقسیم شده است و مبارزان ملت کرد مخصوصا احزاب کردستانی در این کشورها با دشوارترین وضعیتها روبرو هستند، نبود موازنهی مثبت و اتحاد و اعتماد برای دفاع از ” هویت و منافع ملی ” در سطح کلان و همچنین خدشهدار کردن استقلال و محدودهی عمل احزاب هر بخش توسط احزاب بخشهای دیگر تنها موجب وخیمتر شدن شرایط و نگرانی ملت کرد در چهار بخش کردستان خواهد شد. ایجاد موازنهی مثبت و روشنتر کردن وظایف هر حزب سیاسی میتواند باعث نتیجهگرایی و ارزیابی دقیق عملکرد احزاب کرد قرار گیرد که در آن صورت پاسخگویی احزاب سیاسی کردستانی به ملت کرد بطور کلی و همچنین بخش مربوط به آنها بصورت اختصاصی بسیار راحتتر امکانپذیر خواهدبود.
نهایتا میتوان گفت، اگر موازنهی مثبت در روابط سیاسی احزاب کردستانی به عنوان معیار قرار گیرد قندیل نه تنها هدف نیست، بلکه به عنوان وسیلهای قدرتمند و اهرم فشاری عالی به نفع احزاب کردستان ایران و ترکیە تبدیل میشود. کم شدن هزینهی جنبش یکی دیگر از نتایج بسیار ارزشمندی است که بصورت مستقیم و غیرمستقیم از موازنهی مثبت به دست خواهد آمد. اما برای ایجاد موازنهی مثبت سؤالات مهم و فوری زیادی مطرح هستند که باید احزاب کردستانی به آنها پاسخ دهند. آیا انگیزه و پتانسیل ایجاد موازنهی مثبت با هدف دفاع از ” هویت و منافع ملی کرد ” از طرف احزاب کردستانی وجود دارد؟ چرا حکومتهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه سعی کردهاند و تا حدود زیادی توانستهاند با کردهای کشور خود یا کردهای بخشهای دیگر کردستان موازنهی مثبت به وجود آورند و یا تعادلها و موازنههایی که به نفع حاکمیت آنها نیست را از بین ببرند و یا به شکل موازنهی منفی درآورند، اما احزاب کردستانی نتوانستهاند این چنین روشها و موازنههایی را به نفع خود و در میان احزاب سیاسی کرد به وجود آورند؟ احزاب سیاسی، روشنفکران و جامعهی کرد چه نقشی در ایجاد موازنهی مثبت و اتحاد و اعتماد فراگیر میتوانند ایفا کنند؟ و…
وضعیت کنونی کوهستان قندیل و اختلافات احزابی که مبحث بسیاری از رسانهها، فعالان سیاسی و مردم کردستان در تمامی بخشهای آن شده، علیرغم نگرانیهای به وجود آمده شاید بتواند زمینهساز ارتقای مبارزهی ملی کرد به سطحی بالاتر و منسجمتر شود و از طرفی دیگر ممکن است شرایط فوق باعث از بین رفتن فرصتها و اتلاف نیروی انسانی، زمان و محدودهی عملی شود که برای احزاب کردستانی بسیار حیاتی است و همچنین احتمالا جبران خسارات ناشی از بیتوجهی به آن به سادگی امکان پذیر نخواهد بود.
درشمارهی٦٥٧ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است