برگردان سروش
طی یک ماه گذشته کردستان ایران شاهد و عرصهی مجموعه رویدادهای سیاسی قابل تأملی بود. تظاهرات روز ١٧ اردیبهشت ماه شهر مهاباد و برانگیختگی سیاسی و روانی جامعهی کردستان ایران بدلیل این خیزش تودهای، از جملەی این رویدادها بود. دومین رخداد، برگزاری سلسله مراسم و برنامههایی بود که تحت عنوان “کنگرهی پیشمرگان مسلمان” از سوی جمهوری اسلامی و در شهرهای کرماشان، پاوه، سنندج و چند شهر دیگر انجام پذیرفت. رویدادهای قابل توجه دیگر عبارت بود از: 3ـ حرکت پیشمرگان هر دو حزب دمکرات بسوی مرزهای کردستان ایران که درگیری میان گریلاهای حزب کارگران کردستان و پیشمرگان حزب دمکرات کردستان ایران را در پی داشت و ٤ـ انتشار نامهی سر گشادهی دهها فعال سیاسی و رسانهای خطاب به نیروهای سیاسی کردستان ایران که در آن، بر لزوم تشکیل هرچه سریعتر یک جبههی متحد در کردستان ایران تأکید شدهبود.
گرچه رویدادهای ذکر شده با یکدیگر تفاوت کامل دارند، اما هر کدام از آنها حامل پیام یا مجموعه پیامهایی هستند که میتوان همهی آنها یا در زیر یک سقف قرار داده و با سود جستن از یک قاموس تعریف و تشریح کرد. این سقف یا قاموس “روژهلات” محوری نام دارد.
تظاهرات مهاباد بار دیگر ثابت کرد که همواره از جامعهی کردستان ایران انتظارمیرود که بدلیل انباشته شدن تأثیرات و پیامدهای محرومیت و سرکوب دراز مدت و روز افزون، با فراهم آمدن هر گونه فرصت و تحت هر بهانهای بە مقابله علیه دم و دستگاه سرکوب برخیزند. اما بدلیل نبود گفتمان، موضع و همکاری مشترک میان نیروهای سیاسی کردستان ایران و ضعف بازیگران داخل و خارج از عرصهی سیاسی کردستان ایران در فهم متقابل، اینگونه رویدادها نمیتواند به عاملی جهت به خیابان آوردن مردم در دیگر شهرها بدل گردند و به جای آنکه تغییر مثبتی در سرنوشت این بخش از کردستان ایجاد نمایند، موجب سرکوب بیشتر میگردند، بدون آنکه دستاوردی بدنبال داشتهباشند.
رژیم ایران در پرتو مناسبات گرم و “ویژه” با نیروهای عمدهی کرد در دیگر بخشهای کردستان و حضور در بطن رویدادهای آنان، خود را دوست و حامی ملت کرد در منطقه معرفی میکند و هم پیمانانش هم بر این دوستی و حمایت صحه میگذارند! این رژیم بیش از ١٠ میلیون کرد در کشور خود را شایستهی برخورداری از حتی حقوقی که حزب بعث در پنجاه سال پیش برای کردهای عراق برسمیت شناختهبود، نمیداند.
این امر در حالی است که مسألهی کرد در هرکدام از کشورهای همسایه وارد مرحلهی بالاتری شدهاست. جمهوری اسلامی به جای عقب نماندن از کشورهای همجوار و تلاش برای یافتن راه حلی برای مسألهی کرد در ایران و برسمیت شناختن حقوق ملت کرد، به به نمایش گذاردن خود فروشی شماری کرد جیرهخوار و تقدیر از جنایات آنها نسبت به مردم کردستان و جنبش ملیشان در طول 35 سال گذشته میپردازد! بدین ترتیب این رژیم بر همان پیام و سیاستی تأکید میورزد که تا کنون در پیش گرفتهاست و خط بطلانی بر کلیهی راهکارهای دیگر تعامل با مسألهی مشروع کرد در ایران میكشد. کردهای کردستان ایران باید این پیام را دریابند.
دو دهه خودداری نیروهای سیاسی کردستان ایران از حضور در مرزهای کردستان ایران و اقلیم کردستان و دور ساختن آنها از فعالیت مستمر و جدی در داخل کردستان ایران یکی از دلائل عقب ماندن جنبش کرد و مطرح نبودن مسألهی کرد در این بخش بوده است. حزب دمکرات کردستان با درک این واقعیت، طی سالهای گذشته تحرکاتی صورت داد که امیدوارکنندە بودند. این امر موجب گشت کە لزوم حضور در مرزها و فعالیت بیشتر در داخل کردستان ایران، مورد توجە دیگر نیروهای سیاسی نیز قرار گیرد. درگیری مسلحانەی گریلاهای پ.ک.ک با پیشمرگان حدکا در برگیرندەی این پیام بود کە حضور در مرزها و فعالیت بیشتر در داخل کردستان ایران کە حق بیچون و چرای مبارزان کرد کردستان ایران است، حتی میتواند بە درگیری مسلحانە با نیرویی چون پ.ک.ک نیز کشیدە شود. اما احزاب کردستان ایران آیا میتوانند در عدم اتحاد و همکاری میان خویش، این حق خود را امروز بە حزب کارگران کردستان و فردا بە اقلیم کردستان بقبولانند؟
چهارمین رویداد یکماە گذشتە (یادآوری لزوم تشکیل یک جبهەی متحد در کردستان ایران و مطرح ساختن آن با نیروهای سیاسی کردستان ایران ) تلاشی است برای حل یک مشکل بزرگ کە کردستان ایران در رویدادهای اخیر و کلیەی رویدادهای مهم پیشین با آن مواجە بودە است. مردم کردستان ایران اعم از آنهایی کە فعال سیاسی، فرهنگی و مدنی کرد در داخل بشمار میروند، بدلیل شرایط ناخواستەای کە در آن بسر میبرند، بە نیروهای سیاسی بە حاشیە راندە شدەی خویش چشم دوختەاند تا از این رخدادها بسود مسألەی کرد در ایران و مردم کردستان ایران بهرە گرفتە و دیگر بیش از این اجازە ندهند کە مسألەی کرد در این بخش کردستان در محاصرەی امنیتی ــ سیاسی رژیم ایران و دوستان مشترکالمنافع آن در دیگر بخشهای کردستان باقی بماند. اما این انتظار بجا و مشروع، همانگونە کە حزب دمکرات کردستان بارها بصراحت اذعان نمودە، تحقق نیافتە است. زیرا احزاب و سازمانهای سیاسی این بخش کە هیچکدام از آنها بە تنهایی قادر بە مواجهە با مشکلات و رویدادها و مسائل بزرگ و مدیریت آنها نیستند، برای اتحاد عمل و همکاری با یکدیگر در زیر چتر یک جبهە و یا هر نام دیگر، آمادگی چندانی از خود نشان ندادەاند.
اکنون و پس از رویدادهای اخیر، یکبار دیگر همەی احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان ایران در فضایی مشحون از امید و ارادهی بپاخاستن دوبارەی کردستان ایران، با این سوأل همیشگی مواجە شدەاند. آیا در همین پراکندگی خودخواستەای کە جنبش این بخش از کردستان و خود شما را زمینگیر کردە است، باقی خواهید ماند یا بر مبنای مصالح و خواستها و انتظارات بزرگ کردستان سرکوب شدە، تحت محاصرە و عقب ماندەی ایران متحد خواهید شد تا امید بە احیا و بپاخاستن دوبارە را در بطن کردستان ایران زندە کنید؟
درشمارهی٦٥٧ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است