جهانی شدن نوگرایی نوید ورود به جامعهای کم مخاطره را به جهانیان میداد، جامعهای که در آن انسانها در سایه خلاقیت خود آسوده خاطر بیاسایند. با این حال عملکرد انسان در یک حالت تناقضگونه ، مخاطرات و چالشهای دیگری تولید کرد که نوع آن با مخاطرات پیشین کاملا متفاوت بود. جهان امروز با مخاطرات متعدد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مواجه است که بیشتر آنها قالب جهانی و سراسری یافته است.
با وجود پیامدهای زیانبار مخاطرات زیست محیطی، هنوز این مخاطرات جدی تلقی نمیشوند. اندیشمندان اجتماعی در بعد نظری و نمادین ، به طور مداوم در باب آگاهیسازی مخاطرات زیست محیطی تلاش میکنند.
مخاطرات و چالشهای زیست محیطی در سطح خرد و کلان به طور فزایندهای در حال انتشار هستند. ما در سطح خرد و در شهرستان مریوان با فاجعه حذف جنگل و سوزاندن کالبد زاگرس مواجه هستیم. فاجعه حذف جنگل از ساحت زندگی شهروندان مریوان را میتوان در دو سطح بررسی کرد؛ در سطح کلان(ملی) و سطح خرد(منطقهای). در سطح کلان شاهد نوعی بیتفاوتی محض سازمانهای دستاندرکار رسمی هستیم. مافیایی جنگلخواری در سکوت این سازمانها کار سختی برای بیجان کردن نهایی کالبد نحیف زاگرس پیش رو ندارد.
تصور عمومی بر این است که جوامع صنعتی به دلیل بهرهبرداری بیش از حد از طبیعت و منابع موجود در آن در سایهی ایدئولوژی ضد اکولوژیکی دوران اولیه مدرنیته، زمینه نابودی آن را در جغرافیایی این جوامع فراهم کرد. در این مدل نظری جوامع سنتی و غیر صنعتی الگو و معیار حفظ محیط زیست محسوب میشوند. در مدل سنتی، به این دلیل که زیستبوم به عنوان بخش جدایی ناپذیر زیست جهان و همچنین عامل محرک پیشرفت تلقی شده، کنشگران سنتی در قبال آن احساس مسؤلیت بیشتری داشته و نوعی تعهد عاطفی قوی در میانذهنیت آنها شکل میگیرد.
متأسفانه و برخلاف مدل ذکر شده، امروزه در سطح منطقه با فاجعه گسترده جنگلزدایی دست به گریبان هستیم. علیرغم فعالیتهای جانکاه انجمنهای مدنی به ویژه انجمن سبز چیا، رویکرد و نگرههای مطلوب زیست محیطی عمومیت نیافته است. علیرغم “اسطوره” انگاری طبیعت و کوهستان در منظومهی شناختی کوردها، و همچنین تلقی کردن کوهها به عنوان “بهترین و تنها دوست”، با این حال شاهد جنگلزدایی و زخمی کردن تن نحیف زاگرس در مقیاس گسترده و وحشیانه ای هستیم.
ما معتقد هستیم پدیدهی جنگلزدایی و سوزاندن کالبد طبیعت کوردستان امری چند بعدی است. به نظر میرسد بحران بیکاری و شیوع فقر، به تضعیف شبکههای روابط اجتماعی و فرسایش سرمایه اجتماعی منجر شده است. پیامد آنی این وضعیت تضعیف کنشهای جمعگرایانه و داوطلبانه است. ما معتقد هستیم حفظ محیط زیست به ویژه جنگلهای زاگرس، عزم و ارادهای جمعی را میطلبد که در شرایط فعلی با رشد فردگرایی منفی و اتمیزه شدن کنشگران امکانپذیر نیست. ما معتقد هستیم باززایی باورهای فرهنگی همساز با حفط محیط زیست و تولید مفاهیم جدید مرتبط با آن، زمینهی ذهنی کنشهای زیست محیطی مطلوب را فراهم میکند. تحقق این امر وظیفه ساختار رسمی آموزش و انجمنهای مردمنهاد است. همچنین، از سازمانهای رسمی دستاندرکار میخواهیم به وظایف قانونی خود در خصوص حفظ سرمایههای زیست محیطی عرصههای ملی عمل نموده و بیش از این خطوط گسل و شکاف ملت/دولت را فعال نکنند.
کانون علمی- فرهنگی رونان(مریوان)