برگردان: آکو
نارضایتی تودەهای مردم ایران از رژیم جمهوری اسلامی و شرایط ناگواری کە در آن بسر میبرند رو بە افزایش است و سردمداران رژیم را هراسان کردەاست، بگونەای کە هر یک از جناحهای حاکمیت برای توجیە آغاز و گسترش نارضایتی مردم و مبرا ساختن خود از دوزخی کە برای مردم ایجاد کردەاند، یکدیگر را متهم مینمایند. طی مدت یک سال اخیر صدها تجمع و راهپیمایی اعتراضی از سوی اقشار و طبقات جامعەی ایران روی دادە و رژیم نتوانستەاست خواست و مطالبات مردم و علل نارضایتیها را حل و فصل نماید. تظاهرات مکرر مالباختگان موسسات مالی “کاسپین” و ثامنالحجج” در تهران، مشهد، قزوین، رشت و…، اعتصاب سراسری معلمان مدارس در قریب بە ٥٠ شهر ایران و کردستان و گردهمایی دانشجویان در دانشگاەها، اعتصاب گستردە کامیونداران و همچنین اوج نارضایتیها، یعنی تظاهرات کارگران شرکت “نیشکر هفتتپە” و کارگران شرکت “فولاد اهواز”، از جملە حرکتهای اعتراضی بودند کە طی این مدت براە افتادند و اینک نیز ادامە دارند.
البتە در این میان، نارضایتیهای کارگری ضمن گسترش چشمگیر آن، در بیشتر مراکز صنعتی ادامە داشتە و روزی نیست کارگران بە مناسبتهای گوناگون دست بە گردهمایی و راهپیمایی نزنند. اما در دو ماە اخیر کارگران نیشکر هفتتپە و کارگران شرکت فولاد اهواز بطور بیسابقەای دست بە اعتراض و تظاهرات زدند و در قبال عدم دریافت حقوق معوقە چند ماە اخیر خود و چند خواست و مطالبەی دیگر مرتبط با اشتغال و سرنوشت این دو شرکت کە بە بخش خصوصی واگذار شدە ساکت ننشستند.
در این مدت کارگران در شهرهای شوش و اهواز هر روز بە خیابانها آمدند و علیە کارگزاران دولت و مسئولان این دو مرکز صنعتی شعار سردادند و حتی در اهواز کارگران با پوشیدن کفن نشان دادند دوران ارعاب و سرکوب و بە سر آمدە و آمادە هستند در راستای تحقق خواستهایشان جان ببازند، اما بە دلیل وضعیت ناگوار زندگی و عدم پرداخت حقوق ماهیانەی خود، شرمسار خانوادەهایشان نگردند. با این حال همچنانکە انتظار میرفت کارگزاران جمهوری اسلامی بە جای
آنکە مشکلات و معضلات کارگران بستوە آمدە و درماندە را حل و فصل کنند، با توسل بە نیروهای سرکوبگر خود بە کارگران یورش بردند و در دو شرکت نیشکر هفتتپە و فولاد اهواز دەها تن از کارگران را بازداشت کردند و خواستند بدین شیوە، ندای اعتراضی کارگران را خفە کنند و آب بر آتش خشم کارگران بریزند. در این میان با یورش شبانە بە منازل کارگران در شهر اهواز بیش از ٣٠ تن از آنان را بازداشت و روانەی زندان کردند. با این اوصاف نارضایتی کارگران نەتنها سرکوب نشدە و نیروهای سرکوبگر رژیم نتوانستەاند وضعیت را بسود خود برگردانند، بلکە کارگران مصممتر از قبل بە خیابانها آمدند و اینک تنها خواستهای اقتصادی و صنفی نیست کە آنان را بدور هم گرد آوردە، بلکە خواستها و مطالبات کارگران رنگ و روی سیاسی بەخود گرفتە و مخاطب آن کلیت نظام فاسد و فاشل جمهوری اسلامی است. کارگران ضمن درخواست آزاد کردن همکارانشان اعلام داشتەاند اگر بە مطالبات آنها پاسخ دادە نشود از مردم ایران میخواهند سرمایەهای خود را از بانک ملی کە صاحب شرکت پولاد اهواز است بیرون بکشند و برای پیگیری خواستهایشان رو بسوی تهران خواهند نهاد. این مسألە هم، کاربدستان رژیم را بە هراس انداختە و نگران آنند کە دامنەی نارضایتی کارگران این دو شهر استان خوزستان دیگر مراکز صنعتی را در برگیرد و جنبش کارگری گستردە و نیرومندی در ایران آغاز شود کە نەتنها کارگران بلکە تودەهای تهیدست و فقرا را نیز شامل گردد. سردمداران رژیم نیک میدانند در چنین شرایطی، بویژە در آستانەی خیزش تودەای مردم ایران در دیماە گذشتە کە بیش از صد شهر بزرگ و کوچک کشور را در برگرفت، ایران بە لرزە درمیآید و سرکوب چنین جنبشی اگر ممکن نیز باشد هزینەدار خواهد بود و رژیم را منفورتر و در عین حال ضعیفتر خواهد نمود. بە همین دلیل دست بە بازداشت فعالان کارگری زدند و این احتمال هست در زندان با توسل بە شکنجەهای روحی و جسمی ارادە و روحیەی بازداشتشدگان را درهم بشکنند و همان سناریوی مشمئزکنندەی پیشین را تکرار نمایند؛ بعبارتی دیگر اخذ اعتراف اجباری و دروغین و انتشار فیلمی در قالب یک برنامەی تلویزیونی کە در آن کارگران شکنجە شدە اعتراف میکنند کە با گروەهای اپوزیسیون رژیم و کشورهای متخاصم ارتباط دارند.
با اطمینان میتوان گفت توطئەی سرکوبگران رژیم پیرامون مرعوب کردن و مسکوت ساختن کارگران قرین موفقیت نخواهد بود و کارگران و سندیکاهای کارگری از سویی بسیار نیرومندتر از آن هستند کە با بازداشت و محاکمەی چند کارگر از خواست و مطالبات خود صرفنظر کنند و از سوی دیگر بە دلیل بحران اقتصادی کە رژیم بدان گرفتار آمدە و فساد گستردە و سیستماتیک این نظام، مسئولان قادر نیستند معضلات و مشکلات کارگران را رفع کنند و این امر در واقع مسیر گسترش نارضایتی کارگران را هموارتر خواهد ساخت.
در میان اقشار و طبقات تودەهای مردم ایران کە ٨٠٪ آنان در زیر خط فقر هستند و بە گفتەی مسئولان رژیم قریب بە ٥ میلیون تن نیز زیر خط گرسنگی هستند، کارگران بیش از همە از فشار فقر و تیرە روزی نالانند و هیچ آیندەی روشنی برای خارج شدن از این وضعیت بشدت ناگوار کە جمهوری اسلامی برایشان خلق کردەاست نمیبینند و همیشە خطر ناشی از بیکار شدن، اخراج و عدم پرداخت دستمزد و همچنین تعطیلی کارگاەها و کارخانەها کە بیکار شدن و گرسنگی را در پی دارد کارگران را تهدید میکند. لذا کارگران بیشتر از اقشار و طبقات دیگر جامعە پتانسیل و آمادگی ابراز نارضایتی را دارند و بسهولت سرکوب و مرعوب نمیگردند و باید انتظار گسترش اعتراضات خیابانی و شندیدن فریاد کارگران در آیندەای نزدیک باشیم.
واقعیت این است نەتنها کارگران، بلکە تمامی آحاد تودەهای مردم ایران ، بغیر از باندها و گروەهای وابستە بە رژیم و کسانی کە در این میان و با استفادە از رانتهای حکومتی مشغول چاپیدن ثروتهای کشورند، از وضعیتی کە در آن گرفتار آمدەاند و بیزارند و خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی و حاکمیت ارتجاعی این نظام فاشل هستند. جمهوری اسلامی پایگاە و حاکمیتی مردمی ندارد و آنچە تا کنون این نظام را سرپا نگەداشتە، نیروهای سرکوبگر و خشونت مفرط در قبال مردم بودەاست. البتە تردیدی نیست این رژیم قادر بە مقاومت در برابر خواستهای مردم نیست و نمیتواند برای مدت مدیدی بە حیات ننگین خود ادامە دهد و با اطمینان میتوان گفت مردم ایران و پیشاپیش آنان کارگران و خیل فقرا و تنگدستان بیش از پیش پا بە عرصەی مبارزە خوهند نهاد و سردمداران رژیم را بە پسرفت وادار خواهند کرد.
خامنەای و دیگر مسئولان رژیم این واقعیت را نیک دریافتەاند و میدانند هیچ پایگاە و شأن و منزلتی در میان مردم ایران ندارند و پس از گذشت چهار دهە از حاکمیت سیاە این نظام، آنچە سهم مردم جانبەلب رسیدەی ایران بودە، فقر و فاقە، سرکوب و خفقان و کشتار بودەاست. بدین خاطر رژیم جمهوری اسلامی از سویی با خلق بحرانهای منطقەای و دخالت در امور کشورهای منطقە و ایجاد آشوب درصدد است افکار عمومی مردم ایران را منحرف سازد و از سوی دیگر این خطر کاذب را بزرگ جلوە دهد کە اگر جمهوری اسلامی سرنگون شود، وضعیت کشور از آنچە کە هست بدتر میشود و و این احتمال وجود دارد حتی کشوری بە نام ایران نیز دچار فروپاشی و تجزیە گردد. دقیقأ همان هشدارهایی کە محمدرضاشاە چند ماە قبل از سرنگونی سلطنت میگفت “ایران ایرانستان میشود”
رژیم جمهوری اسلامی در حال حاضر در داخل و در خارج از کشور با آنچنان بحرانهایی دست و پنجە نرم میکند کە رهایی از آنها بسیار غیر محتمل و سخت است و بە هیچ شیوەای قادر بە چارەجویی آنها نیست. همچنانکە بدان اشارە شد از سویی در داخل کشور دچار فروپاشی اقتصادی و اجتماعی شدە و حاکمیت هیچگاە چنین لرزان نبودە و از سوی دیگر در خارج از کشور نیز با جبهەای از کشورهای جهان بە رهبری آمریکا مواجە است کە بسیار مصمم بە مقابلە با سیاستهای رژیم در همەی زمینەها برخاستەاند و احتمال این نیست تا جمهوری اسلامی را بەزانو در نیاورند، از فشارهای همجانبە و کمرشکن خود بکاهند یا دست بردارند.