برگردان: صارم
اگر متأسفانه ملت کرد بدلیل تقسیم سرزمینش _در حالیکه بهنگام این تقسیم، جمعیت کرد در خاک عثمانی از اکثر آن بخش از ملت عرب که کشوری برای آنها ایجاد شد، بیشتر بود_ در کلیهی کشورهای جدیدالتأسیس منطقه از لحاظ جمعیتی در اقلیت قرار دارد؛ اما در سرزمین خود به حیات خویش ادامه داده و تاکنون نیز در هر کدام از این کشورها همچون یک قوارهی ملی عمده باقی مانده و عینیت دارد. تأثیرات سیاست ظالمانهی بریتانیا و فرانسه یعنی تقسیم ملت کرد و عدم توجه به حقوق آن، طی صد سال گذشته موجب مبارزات حقطلبانهی مردم کردستان در راستای حفظ موجودیت خویش در مقابل سیاست امحاء و نابودیاش در کلیهی این کشورها شدەاست. در سوریه نیز علیرغم دهها سال سیاست تعریب مناطق کردنشین و ظلم و ستم و انکار هویت کردها از سوی حکام این کشور، این بخش از ملت کرد بر باقی ماندن در سرزمین خود پافشاری کرده و با تحمل بازداشت و کشتار و آوارگی و تداوم مبارزات حقطلبانهی خود، فداکاریهای فراوانی از خود نشان دادهاند تا کیان و هویت خویش را حفظ نمایند.
بدنبال قیامهای پیدرپی مردمی در کشورهای عربی، مردم سوریه نیز از شهر درعا قیام علیه قدرت حاکم بر سوریه را آغاز کردند و در ابتدای امر کنترل این شهر را در دست گرفتند. این اعتراضات بعدها گسترش پیدا کرد و با آغاز مخالفت بخشی از سربازان و افسران ارتش با بشار اسد، اکثر مناطق کشور و دمشق، پایتخت این کشور را در بر گرفت. این رویداد فرصت مناسبی ایجاد کرد تا کردها نیز که سالهای مدیدی بود قیامهایشان در سکوت سرکوب میشد، به آزادسازی مناطق تقسیمشدهی کردستان بیاندیشند و بتدریج برخی مناطق کردنشین به کنترل کردها درآمد. سراسیمگی حاکمیت در مقابل ناآرامیهای داخلی این کشور و ضعف آن در مواجهه با آنها موجب گشت که حکومت سوریه نیز نیروهای خود را از بخشی از مناطق کردنشین عقب براند و آنها را به “یگانهای مدافع خلق” واگذار کند.
سوریه دستخوش ناآرامیهای گستردهای بود که گروه اسلامی داعش سر برآورد و پس از عراق، به شیوهی سریعی در این کشور مناطق وسیعی به تصرف خود درآورد و بمنظور رسیدن به مرزهای ترکیه و کنترل آن به مناطق تحت کنترل “ی.پ.گ” حمله کرد. این امر به سرآغاز جنگ سنگینی در این مناطق بدل گشت و کردها پس از اقلیم کردستان در کردستان سوریه نیز بمنظور دفاع از خود درگیر جنگ درازمدتی با داعش گشتند. جنگی که پس از اعلام ائتلاف بینالمللی علیه داعش، پای کشورهای قدرتمند را به سوریه باز کرد و این امر به کردها کمک کرد تا بر داعش چیرە شوند و نبرد کوبانی که نیرویهای پیشمرگ اقلیم کردستان نیز نقش چشمگیری در آن ایفا کردند، همچون یک حماسهی تاریخی بازتاب جهانی پیدا کرد. علاوه بر اینها با تأسیس سپاه سوریهی دمکراتیک “هەسەدە” و با همکاری آمریکا و همپیمانانش، منطقهی وسیعی از سوریه را به کنترل خود درآوردند. بدیهی است این امر عکسالعمل دولت ترکیه را در پی داشت و بدنبال تمهیدات مکرر ترکیه و به بهانهی حضور “پکک” در این مناطق، سرانجام در برابر دیدگان جهان و بدون آنکه طرفهای عضو ائتلاف علیه داعش اعتراضی از خود بروز دهند، ارتش مجهز ترکیه به عفرین حمله کرد و به حضور “یەپەگە” در این منطقه پایان داد و دیگر مناطق را نیز تحت مخاطره قرار داد.
تجربهی این دوره از مبارزهی کردهای سوریه که آنها نیز توانستند نظیر تجارب مشابه در دیگر بخشهای کردستان از خلاء موجود همچون فرصتی جهت گسترش موقعیت خویش بهره جویند، تجربهی موفقی بود. ضعف رژیم بشار اسد، جنگ ویرانگر داعش و به تبع آن، حضور نیروهای ائتلاف، شجاعت و از خودگذشتگی جوانان دختر و پسر کرد و حمایت همهی کردها به آزادسازی مناطق کردستان یاری رساندند.
اما اکنون پس از پایان جنگ با داعش، تقویت نیروهای حکومتی، ضعف اپوزیسیون سوریه و بازپسگیری مناطق ازدسترفته از سوی حکومت سوریه، تداوم تهدیدات ترکیه، توطئهچینیهای جمهوری اسلامی و بویژه تصمیم آمریکا مبنی بر خروج نیروهایش از این کشور _هرچند از ادامهی حمایتهایشان از کردها سخن میگویند_ روند رویدادها را تغییر داده و کردها باید به شیوهی دیگر و نگرش تازهای به خود و آیندهشان بیاندیشند.
یکی از ملزومات مبارزهی هر ملتی بهرهگیری از کلیهی توانمندیهای فکری و عملی این تشکل است که متأسفانه طی این مدت به بهانهی پافشاری بر یک حاکمیت و یک نیروی مسلح، آنگونه که باید و شاید به این موضوع پرداخته نشده است و عملأ مردم به دلیل احزاب سیاسی این بخش از کردستان خویش به دو جبههی مختلف تقسیم شدهاند. به همین دلیل در حال حاضر بسیار ضروری است که بجای یک نگرش تک نظرانه، به همبستگی فزونتر اندیشیده شود تا در صورت هر تحول احتمالی، همهی طرفها و از طریق آنها کلیهی مردم مبارز این بخش از کردستان خود را در قبال آینده مسئول بدانند. دوری جستن از تنشهای اقلیمی و زدودن حساسیتها که راه را برای دخالت کشورهای منطقه علیه جنبش هموار میسازد و تلاش در راستای هماهنگی با واقعیات در این منطقهی پرتلاطم، میتواند به خلاصی از احتمالات ناخوشایند قابل انتظار یاری رساند.
بدون تردید حضور نیروهای خارجی _که مطمئنأ تنها به خاطر مصالح خویش در آنجا حضور دارند_ در مرحلهی مشخص میتواند به افزایش قدرت و رشد یک جنبش کمک کند، اما در این منطقه کردها باید بیشتر به توانمندیهای خویش و یافتن راه چارهای برای مشکلات خود بیاندیشند. اینکه هنوز در سوریه بدلیل عوامل داخلی و حمایت سیاسی ابرقدرتها، راه برای حل مسالمتآمیز مشکلاتشان با حاکمیت باقی مانده، فرصت مناسبی است تا با توان بیشتری به آن پرداخته و حکومت را ناچار از برسمیت شناختن موجودیت کرد در این کشور بعنوان یک تشکل و تأمین ابتداییترین حقوق آنان و قانونی کردن آن نمایند.
در حال حاضر جنبش کرد در سوریه مرحلهی سختی را میگذراند و به همین دلیل ضروری است که همهی طرفها با احساس مسئولیت بیشتر و پرهیز از تکروی، جهت پشت سر گذاردن این مرحله و حفظ موجودیت کرد، به موضوع بنگرند.