نخستین روزهای دیماه بود که مرکز حقوق بشر کردستان ایران، گزارش فصلی خود در مورد نقض حقوق بشر در کردستان را منتشر کرد. در این گزارش آمده است که طی این فصل دستکم 70 کولبر مناطق مرزی توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی کشته یا زخمی شده و بدین ترتیب آمار آن دسته از شهروندان عادی و زحمتکشی که از ابتدای سال جاری در کردستان توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی کشته و زخمی شدهاند، به 185 تن رسید.
درست در این هنگام، فرمانده کل سابق سپاه پاسداران در جنگ هشت ساله با عراق، اعلام کرد؛ عملیات “کربلای 4″، تاکتیکی و عملیات فریب بمنظور توفیق عملیات “کربلای 5″ بوده است. این دو عملیات تهاجمی ایران بر اساس آمارهای رسمی 17 هزار کشته و 26 هزار تن مجروح روی دست فرماندهان جنگی ایران گذاشت.
شاید اولین پیام و خروجی مقایسهی این دو رخداد این باشد که نزد رهبران جمهوری اسلامی ایران، آنچه فاقد ارزش است، جان انسانهاست، حال این انسان شهروندی عادی و تهیدست مناطق مرزی کردستان باشد که با شلیک مستقیم نیروهای مسلح این رژیم جانش گرفته میشود، یا بخشی از نیروهای مسلح و پیادهنظام نظامیان خود!
از دیگر بازخوردهای این موضوع میتوان به نمونههای ذیل اشاره کرد؛ مسئولان ردهبالای این رژیم عبارتند از افراد بسیار نالایق و حتی خائن به مردم کشور که همه چیز را با مقیاس ایدئولوژی خود سنجیدە و پس از آن همه رسوایی که در خلال جنگ هشت ساله و حجم عظیمی از فجایعی که بر سر مردم به بار آوردند، بعدأ نیز به جای پاسخگویی به مردم در قبال انبوه خبط و خطای خویش، بر اریکەی قدرت تکیه زدند. علاوه براین پس از سه دههی دیگر از حاکمیت و ادارهی این کشور توسط آنان چیزی بجز ویرانی بهجای نمانده است. از کشتار و اعدام دهها هزار مخالف سیاسی و دگراندیش که در شناخت هر چه زودتر و بهتر این رژیم گوی سبقت را از سایرین ربوده بودند(آنان آگاه بودند که کشور دست چه افراد عصر حجری و خونریزی افتاده است) که بگذریم؛ به میراث چهار دهه حاکمیت این رژیم و سیستم سیاسی دیکتاتوری آن میرسیم. نظامی سیاسی که بحرانسازی و تنشزایی در منطقه و جهان با هدف حفظ حاکمیت خود را به بهای سلب رفاه و آسایش و امنیت مردم کشورش، دنبال میکند. حاکمیتی که تمامی مصالح مردم و کشور را در مقابل اهداف و منافع ایدئولوژیک افراد معدودی نادیده گرفته و بدین ترتیب بیشتر تودههای این کشور را دچار یاس و استیصال و درماندگی کرده است.
مهمترین عنصر در شناخت و پایداری هر دولت و حاکمیت سیاسی، اعتماد است، که در ایران نە حاکمیت از اعتماد عمومی برخوردار بودە و نه مردم جایی در مصالح و منافع قدرت داشتەاند. از همین روی نه مردم طرفی بە این رژیم بستە و نه رژیم هم ارزشی برای مردم وسامان مادی و معنوی این کشور قائل است.
چهار دهه حاکمیت این رژیم جامعهی ایران را متحمل خسران و مکافات بسیاری کردە است. تحقیقات مراکز علمی کشور نشان میدهد، کە بیش از 20 میلیون نفر از جمعیت کشور حاشیهنشین کلان شهرها و مناطق بزرگ و کوچک دیگر بودە و به سبب این حاشیهنشینی از کمترین حقوق و امکانات رفاهی محرومند. قریب به 8 میلیون نفر معتاد به مواد مخدر بودە و بیش از نیمی از مردم ایران دچار سوءتغذیه شدهاند و سن تنفروشی به کمتر از 12 سال کاهش یافته است. از هر چهار دانشآموز یک تن از آنان از ادامهی تحصیل باز ماندە و، فروریختن و آوارشدن سقف مدرسه و آتشسوزی در مدارس فروریختە و نیمهویران هم که دیگر عادی شدە و هر بار در جایی از این کشور اتفاق افتادە و قربانی میگیرد.
ایران دومین کشور دارای ذخایر گازی است، همچنین در رتبهبندی کشورهای دارای نفت و صادرکنندهی طلای سیاه در جایگاه سوم جهان قرار گرفته است. این کشور دارای معادن بیشمار و غنی طلا، نقره، مس و منابع طبیعی ارزشمند در سطح دنیاست، معالوصف 45 درصد مردم کشور به لطف حکومت باصطلاح عدل الهی، زیر خط فقر به سر بردە و خودکشی، فروش اعضای بدن بعنوان نمونه معمولترین آن که کلیه است و تنفروشی، از آشکارترین پیامدهای شرایط کنونی ایران است که بر مردم این کشور تحمیل شده است.
طی مدت چهار دهە حاکمیت جمهوری اسلامی ارزش پولی این کشور 1400 برابر سقوط داشته است. در سال 1357 که انقلاب تودههای ایران علیه رژیم شاهنشاهی به پیروزی رسید، قیمت هر دلار آمریکایی 10 تومان بود، اما در شهریور سال 1397 بهای هر دلار به بیش از 14000 تومان رسید. در ایران بنا بر آمار رسمی! 10 میلیون بیکار وجود دارد و بر اساس شاخص فلاکت در میان 90 کشور دنیا در مقام دهم جای دارد. سالانه به ارزش 11 میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور شدە و تمامی دروازههای مرزی و گمرکی کشور زیر سلطهی ”برادران قاچاقچی” سپاه پاسداران است، اما در مناطق مرزی به خاطر یک کوله بار مردم گرسنه و بە ستوه آمدە از بیکاری را به رگبار گلولە میبندند… اما در آن سو صدها هزار میلیارد تومان توسط مسئولان حکومتی بلعیده شده است که سهم هر ایرانی از آن دسته از فساد سیستماتیکی که مسئولان رژیم مرتکب شدهاند و رسانهای گشته، 350 میلیون تومان است.
در سال بیش از 4 هزار تن در ایران خودکشی کردە و 85 هزار تن به بیماری سرطان مبتلا میشوند، در هیچ کجای دنیا به اندازهی ایران این بیماری شایع نبودە و دلیل آن نیز مدیریت ناکارآمد کشور در زمینهی تولید و کشاورزی، آلودگی هوا و ارسال پارازیت روی کانالهای ماهوارهای توسط حکومت است. سالانه 93 هزار نفر بر اثر سکتهی قلبی و 43 هزار نفر دیگر نیز بر اثر سکتهی مغزی جانشان را از دست میدهند، 5 میلیون نفر در ایران مبتلا به بیماری دیابت هستند، 21 درصد از مردم ایران از بیماریهای بلند مدت روحی و روانی رنج میبرند و 12 درصد مردم نیز دچار بیماری افسردگی شدهاند، در سال به طور میانگین 20 هزار تن در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادە و 500 هزار نفر نیز زخمی میشوند؛ ایران میان 190 کشور جهان به لحاظ امنیت تردد جادهای رتبهی 189 را به خود اختصاص داده است! تمامی این وضعیت نکبتبار از حاکمیت یک باند مافیایی سرچشمه میگیرد که انسانیت و حقوق ملت و جان و زندگیشان، نزد آنان فاقد هەرگونە ارزشی بودە و این رویکرد تنها یک راه حل برای مردم ایران باقی میگذارد و آنهم گذر از کلیت جمهوری اسلامی است.