۴۰ سال حکومت چهل و نادانی عقب ماندگی، چهل سال شکنجه اعدام ، فقر و گرانی، چهل سال تحقیر و حجاب اجباری، سرکوب و تهدید، ناامنی و ترس و تهدید و اعتراف.
نمیدانم از کجا شروع کنم و از کدام درد و غم بنویسم، آیا دستاوردش غیر از این بود؟ هدف از آمدن خمینی جلاد و بازگشتش به ایران چی بود؟ وفتی از او پرسیدند که چه احساسی داری که به وطن برگشتی جواب سر پایین میدهد و میگوید هیچ احساسی ندارم. در واقع احساسی نداشت یک ادم بیسواد مذهبی که هیچ اگاهی در زمینه سیاست و زمامداری ندارد احساس کجا بود. خمینی و همراهانش به خون جوانان مملکت تشنه بودند و ازادی و ارامش را از ملت سلب کردند و جمهوری اسلامی را بنیان نهادند. ۴۰ سال جهل و جنایت و هر روز بیشتر به جنایاتشان ادامه میدهند.
میخواهم یک خاطره کوچک برایتان بگویم از دوران مدرسه: وقتی بچه بودیم در مدرسه از شروع دهه فجر ما را مجبور به تزئین و نظافت کلاس و مدرسه و خواندن سرود و شعر ان روزها برای ما فضای خوبی بود و حداقل از مشق و کلاس و ترس از معاف بودیم و در عوض سر صف میرفتیم سرودمیخواندیم ، دیو چو بیرون رود فرشته در آید،حتی یک لحظه به آن فکر نمیکردیم معنی این چه؟ دیو کیه و فرشته کیه؟ ۲۲ بهمن که فرا میرسید با زور و اجبار همه دانش اموزان را در سرما و یخبندان زمستان به راهپیمایی میبردند اگر نمیرفتیم از نمره انضباط کم میکردند ویا یه جورایی اذیت میکردند. گلویمان پاره میشد از بس داد میزدیم شعار سر میدادیم در خیابانها.
ما که نمیدانستیم قضیه و داستان چیه. بزرگترها که تجربه های تلخی از این انقلاب داشتند و میدانستند که دستاورد این انقلاب چی بوده ناراحت و نفسهای عمیق میکشیدند و میگفتن هر چی میکشیم از انفلاب است و فش و ناسزا می دادن ما نمی فهمیدیم معنای انقلاب و حرف بزرگترها. بزرگ که شدیم فهمیدیم و تجربه کردیم که همان دهه فجر یعنی دهه زجر و دهه های خواری و ظلم و ستم ۴ دهه میگذرد با کشتن جوانان با اعدام با ترس و تهدید و سرکوب . به امید نابودی و سرنگونی این دهه ها .و ملت دهه شادی را جشن بگیرند.