برگردان: ڕێباز
ملت کرد پس از جنگ جهانی اول و استقرار حاکمیت تمرکزگرا بر بستر تئوری “دولتــملت” ایرانی (فارس) در این پهنەی جغرافیایی، از سویی همیشە تحت ستم و سرکوب و استثمار بودە و سردمداران مرکز کوشیدەاند از هر طریق ممکن هویت ملی خلق کرد در این بخش از کردستان را مخدوش و انکار نمایند و از سوی دیگر طی این مدت مدید ملت کرد بە شیوەهای مختلف بە دفاع از هویت، موجودیت و حقوق مشروع و غصب شدەی خود برخاستەاست.
در دورە حاکمیت خاندان پهلوی ملت کرد آماج توطئەها، ترفندها و حملات متعدد دولت مرکزی قرار گرفت و در سە برهە و مرحلەی قیام “سمکو شکاک”، دوران جمهوری کردستان و جنبش سالهای ٤٦ و ٤٧ علیە سردمداران حاکم، ملت کرد و مبارزان راە آزادی کردستان با شدیدترین و خونینترین شیوەها سرکوب شدند؛ با این وصف خلق کرد نشان داد برای حفظ هویت ملی و تشکیل و استقرار حاکمیت خود بر کردستان و درهم شکستن اقتدار و هیمنەی ملت فرادست و حاکم از هیچ جانفشانی دریغ نمیورزد.
متعاقب سرنگونی رژیم شاهنشاهی و بر مسند نشستن سردمداران رژیم نوپای جمهوری اسلامی، خیلی زود معلوم گشت کە رژیم جدید در ضدیت با خلق کرد سفاکتر و تبەکارتر از رژیم پیشین است. آخوندهای حاکم چند ماە پس از پیروزی انقلاب برای سرکوب خلق کرد و اشغال مجدد کردستان کە بە مکمن و مأوای آزادیخواهان ایران بدل گشتە بود، لشکر جنایتکار خود را گسیل داشت و جنگ ناخواستە و نابرابری را بە خلق کرد و مبارزان کردستان و در رأس آنان حزب دمکرات کردستان تحمیل کرد. در این جنگ نابرابر و ناروا لشکریان رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی از هیچ اقدام جنایتکارانە و غیر انسانی علیە خلق کرد دریغ نورزیدند و حتی خمینی تاریکاندیش بنیانگذار این رژیم واپسگرا فرمان جهاد علیە خلق کرد را صادر کرد و “کرد و کفر” را یکسان دانست. البتە پس از شکست مفتضحانە در دورە نخست جنگ موسوم بە جنگ سەماهە و آزادسازی شهرهای کردستان از سوی پیشمرگا و پیکارگران حزب دمکرات و دیگر مبارزان کرد، جمهوری اسلامی کە آنهنگام در اوج ضعف و درماندگی بود، از سویی برای خرید زمان و سازماندهی و آمادەسازی نیروهای خود و از سوی دیگر برای نشاندادن بە اصطلاح “حسن نیت” خود، هیأت ویژە دولت برای حل مسألەی کرد را بە کردستان فرستاد و گفتگوهای این هیأت و هیأت نمایندگی خلق کرد چند ماە ادامە یافت؛ اما همانگونە کە از ماهیت ضد خلقی این رژیم مشهود بود، این مذاکرات تنها برای تجمیع نیرو و یورش دوبارە بە کردستان بود و همچنانکە دیدیم بار دیگر بە کردستان یورش آوردند و یک جنگ خونین را بە ملت آزادیخواە کرد تحمیل کردند. نیروهای جنایتکار رژیم، اعم از باقیماندەهای ارتش شاهنشاهی کە بە خدمت اربابان تازەاشان درآمدەبودند و بسیجیان و پاسداران جهل و تاریکی، کردستان را با انواع سلاحهای مرگبار بە خاک و خون کشیدند و هزاران تن از فرزندان بیگناە و غیر مسلح کرد را بە شهادت رساندند کە در نوع خود و در قیاس با سرکوبگریهای رژیم سابق بیمانند بود.
از همان هنگام تا کنون کە چهار دهە سپری میشود این رژیم کردستیز و جنایتکار با انجام هزاران عملیات نظامی و انواع جنایات شنیع بە سیاستهای کردستیزانەی خود ادامە دادە و در این رهگذر از هیچ اقدام ضد انسانی فروگذاری نکردەاست. کشتار دستجمعی مردم شهرها و روستاهای کردستان، اعدام دستە دستە جوانان کرد در شکنجەگاەها، میلیتاریزەکردن کردستان و استیلای فضای رعب و خفقان، ترور صدها تن از مبارزان خلق کرد در اقلیم کردستان عراق و در خارج از کشور کە در این میان رهبران حزب و خلق د.قاسملو و د.شرفکندی بارزترین آنان هستند، عملیات تروریستی شب یلدا در سال ١٣٩٥ در مقابل قرارگاە دفتر سیاسی حزب کە منجر بە شهادت تنی چند از مبارزان دمکرات گردید و همچنین موشکباران “قلعە دمکرات در ١٧ شهریورماە ١٣٩٧ کە براثر ان دەها بە شهادت رسیدند و یا مجروح شدند و در بین آنان شش تن از رهبری حزب دمکرات کردستان دیدە میشدند، تنها بخشی از جنایات رژیم تاریک اندیش و تبەکار جمهوری اسلامی علیە خلق کرد و فرزندان مبارزش است.
جمهوری اسلامی طی این مدت نشان داد نە تنها هیچ اعتقادی بە حقوق ملی خلق کرد و سایر خلقهای ایران ندارد، بلکە حتی “مفهوم ملت” هیچ جا و مکانی در ایدئولوژی واپسماندە و توتالیتر این رژیم ندارد و اگر هراز گاهی دم از ملت زدەاند، منظور اصلی آنها ملت فرادست فارس است درصددند در هیکل و شکل و شمایل ایرانی بودن و لوای مذهب شیعە، بر دیگر ملل این پهنەی جغرافیایی تحمیل نمایند. سیاستی کە از سویی تکرار شونیسم “پانایرانیستی” دوران سلطنت پهلوی استــ البتە بگونەای بسیار خشن و زشت و کریەتر ــ و از سوی دیگر بیانگر این واقعیت است کە مفهوم ملت و ملیگرایی تنها زمانی برای سردمداران جمهوری اسلامی اهمیت دارد کە در راستای بنیادگرایی اسلامی و در خدمت ولایت مطلقەی فقیە باشد؛ چرا کە آنان بارها متذکر شدەاند کە بە امت اسلامی اعتقاد دارند کە البتە در این میان تشیع ارجحیت دارد. رهبران این رژیم اعمال و سیاستهای خود طی این چهار دهە نشان دادند ملت و میهن و میهنپرستی برای آنان محلی از اعراب ندارد و این مفاهیم تنها ابزاری هستند برای عملی ساختن ایدئولوژی ارتجاعی ولایت مداری آخوندهای حاکم.
کرد در ایران تحت استیلای جمهوری اسلامی هم بە خاطر کرد بودن و خواست تأمین حقوق ملی سرکوب گشتە و بارها مورد یورش و حملات زورمداران حاکم قرار گرفتە و هم بسان بخشی از پیراون اهل سنت تحت ستم قرار گرفتەاست. همچنین رژیم حاکم کوشیدەاست میان کردهای شیعە و سنی در کردستان ایران شکاف و تفرقە ایجاد کند و از آن برای مقاصد کردسیتزانەی خود و تضعیف و خدشەدار ساختن هویت ملی کرد استفادە کند، سیاستی کە پس از چهار دهە حاکمیت این نظام فاسد و فاشل شکست خوردە و اینک میبینیم هویت ملی، عرق ملی و انتمای کرد بودن در میان کردهای مناطق جنوبی کردستان کە اکثرأ شیعە مذهب هستند بسیار اعتلا یافتە و سردمداران جمهوری اسلامی را هراسان کردەاست. فزون بر این، کردستان طی مدت چهار دهەی اخیر بسان منطقەای امنیتی نگریستە شدە و هیچ طرح و پروژەی اقتصادی کلان و کار آفرینی در آن بە اجرا گذاشتە نشدە و تنها منابع و معادن آن بە تاراج و تطاول بردەشدەاست؛ بنابراین شاهد هستیم از سویی کردستان پس از بلوچستان بە لحاظ اقتصادی محرومترین و فقیرترین منطقەی ایران است و از سوی دیگر در رأس مناطقی قرار دارد کە آمار بیکاری در آن بسیار است.
پدیدەی بیکاری، مردم کردستان، بویژە مردم مناطق مرزی را ناچار کردە برای امرارمعاش رو بسوی شغل کاذب و مخاطرەآمیز کولبری نهند و هیچ اغراق نیست اگر بگوییم طی چهار دهە حاکمیت رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی، هزاران تن از کولبران و کاسبکاران و مردم عادی کردستان بر اثر شلیک مستقیم و هدفمند نیروهای مسلح رژیم و یا میادین مین کارگذاشتە شدە توسط سپاە پاسداران، کشتە، مجروح و معلول شدەاند.
کارنامەی جمهوری اسلامی بسیار سیاهتر و ننگینتر از آنی است کە مورد بحث قرار گرفت و میتوان هزاران صفحە پیرامون آن نوشت. لیکن اگر بخواهیم در یک جملە این مبحث را جمعبندی کنیم و بدان پایانی ببخشیم، میتوان گفت چهار دهە حاکمیت جمهوری اسلامی برای خلق کرد در این بخش از کردستان بە معنای چهار دهە دوزخ، ستم، سرکوب و کشتار بودە و با اطمینان میتوان گفت تا این رژیم بر سر کار باشد، این وضعیت ادامە خواهد داشت.