حق زبانی، حقی برای تمام فصول
نوشتەی: علی بداغی
ترجمە: هەردی سلیمی
از قرن بیست و یکم، بیست سال گذشتە و کماکان در کشور ایران میلیونها انسان هستند کە از حقوق طبیعی و بنیادینشان محروم میباشند، همچنین بیش از هفتاد سال از تصویب اعلامیەی جهانی حقوق بشر میگذرد؛ درحالی تا اکنون نیز میلیونها انسان در این کشور از رهگذر قانون و بەصورت کاملأ سیستماتیک از حقوق قانونی خود بیبهرەاند. آنچە در اینجا منظور بحث ماست، حق تحصیل بە زبان مادری است.
تحصیل زبان مادری حق انسانی و طبیعی هر فردی است کە در بسیاری از اسناد حقوقی بینالمللی بر حقانیت وجودی آن صحە گذاشتە شدە است، بەعنوان مثال: میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (دسامبر 1996_بند27)؛ کنوانسیون حقوق کودک (نوامبر 1989_ مادەی 3)؛ اعلامیەی حقوق اقلیتهای اتنیکی، دینی و زبانی، مصوبەی مجمع عمومی سازمان ملل متحد (دسامبر 1992_ بندهای 3 و 4)؛ اعلامیەی جهانی حقوق زبانی (مصوبەی مجمع عمومی سازمان ملل متحد_ 1996) و منشور زبان مادری (یونسکو_ 1996). اما علیرغم اینکە دولت ایران تمامی اعلامیە و کنوانسیونهای مرتبط با این موضوع را بە رسمیت شناختە و بە امضا رساندە است؛ در همان حال از اجرای آن سر باز زدە و حتی در جهت مخالف آن اقدام کردە است.
اهمیت آموزش و پرورش بە زبان مادری و اهتمام ورزیدن جامعەی بینالمللی بر این حق، از کجا نشئت میگیرد؟ بەمیان آمدن مسئلەی آموزش زبان مادری و خواست آن بەعنوان یک حق طبیعی در ایران و کردستان بە لحاظ زمانی از چە وقت شروع شدە است؟ حاکمیت سیاسی در ایران بە چە دلیل سیاست آسیمیلاسیون و حذف سایر زبانهای غیرفارسی را دنبال میکند و در این راه تا چە اندازە موفق بودە است؟ در این نوشتار سعی شدە است؛ این موضوع شکافتە شود.
روانشناسان و کارشناسان در زمینەهای مختلف پرورشی، بەطور کل بر این باورند کە کودک در ابتدا بە کمک زبان مادری احساس و هرآنچە مربوط بە ناخودآگاه وی است را تعبیر میکند و با توسل بە همین زبان بە ابتداییترین معرفت و ادراک از محیط پیرامون خود دست مییازد. همچنین پروسەی تعلیم و آموزش از بدو تولد آدمی شروع شدە و با تداوم این پروسە اساس هویت وی شکل میگیرد و بەمنظور برعهدە گرفتن نقش در آیندەی اجتماع، آموزش میبیند. بەهمین دلیل محروم ساختن کودک از این شیوەی طبیعی و ممانعت از پرورش و تحصیل وی بە زبان مادری، باعث تقلیل سطح ادراک و ارتقای کودک میشود و همچنین مراودات او را با مشکل روبرو میکند.
بیخود نیست اکنون یکی از مشکلات اصلی سیستم آموزشی در ایران کە مناطق غیرفارس را دربر گرفتە است، ترک تحصیل و کاهش سطح آموزش است. “کمیتەی تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی” در گزارش خود آوردە است کە طی پنج سال گذشتە قریب بە پنج میلیون دانشآموز سطح ابتدایی مردود شدەاند کە، تقریبأ تمامی آنان در مناطقی بودەاند کە زبان مادریشان فارسی نبودە است، موضوعی کە سیستم آموزشی بە دلیل نگاه غالب سیاسی هیچگونە ارزشی برای آن قائل نیست.
مسئلەی آموزش بە زبان مادری و مطالبەی آن بەمثابەی یک حق مسلم، بە عصر حاکمیت رضاشاه پهلوی باز میگردد، اما سیاست تمرکزگرای رژیم پهلوی و طرح آسیمیلاسیون و انحلال تمامی تنوعات اتنیکی و زبانی در زبان و ملیت فارسی؛ ممانعتی بر سر راه همەی این تلاشها بود. صرفأ در دوران جمهوری کردستان و حکومت آذربایجان، و تنها در مناطق تحت حاکمیت آنها بود کە دو ملت کرد و آذری فرصت تحصیل بە زبان مادری را داشتند؛ و توانستند زبان خود را رسمیت ببخشند.
پس از انقلاب 1357 کە در نتیجەی تلاشها و قربانی دادن تمامی ملیتها و تنوعات این کشور بە پیروزی رسید، نظام حاکم کە هنوز بەطور کامل نتوانستە بود بر تمامی ارکان حکومت دست یازد، زیر فشار و بالاجبار در مقابل مطالبەی تحصیل بە زبان “اقوام” مختلف در کنار زبان فارسی سر فرود آورد، و این خواست در اصل 15 قانون اساسی کشور بە ثبت رسید، اصلی کە کماکان پس از چهل سال وارد فاز عملی نشدە و دولت روی خوشی بە آن نشان ندادە است. لازم بە ذکر است کە اینگونە تبعیضها صرفأ بە مقولەی زبانی محدود نشدە است، و جمهوری اسلامی در تلاش بودە تمامی حقوق و آزادیهای مردم بەویژە در کردستان را سرکوب و نقض کند.
بەهمین خاطر میتوان گفت در طول نزدیک بە صد سال گذشتە کە سیستم مرکزیتگرای دولت_ملت بر خلقهای ایران تحمیل شدە است، حکومت مرکزی همەی توافقات و کنوانسیون و قوانین بینالمللی در زمینەی مادری را بەطور کلی نقض کردە، و در عین حال طرح و پلانهای مختلفی شامل طرحهای نرم و خشن را جهت نابودی و انحلال زبان و میراث ملیتهای غیرفارس در ایران، و همچنین ادغام آن در زبان و فرهنگ فارسی را در دستور کار قرار دادە است؛ در مقابل نیز چندین برابر در راستای غنیسازی زبان فارسی تلاش صورت گرفتە است.
این دیدگاه و اقدامات در جمهوری اسلامی در این اندازە محدود نشدە است و در دهەهای گذشتە و در کردستان، هرگونە مطالبەگری و تلاش در جهت ارزش نهادن بە زبان کردی و مطالبەی حقوق زبانی را مصداق تهدید امنیت کشور دانستە، و از این منظر بسیاری از جوانان شایستەی کرد را در زندانها محبوس کردەاند.
جمهوری اسلامی درحالی مسئلەی تحصیل زبان مادری را در چارچوب مسائل امنیتی و همچنین عاملی در راستای شکل نگرفتن اتحاد ملی قرار میدهد، کە سرکوب و نقض حقوق اتنیکی و زبانی، بە خودی خود عامل مهمی در جهت گسترش و دامن زدن بە جدایی و فاصلە و تفرقەانداختن است. نمونەهای زیادی در جهان وجود دارد کە همچون کشور ایران دارای تنوعات زبانی هستند، اما در کشورهای چندزبانە انتخاب سیستم آموزشی چند زبانە بە عامل اتحاد در آنجا تبدیل گشتە است، و از این نظرگاه در تمامی زمینەهای رشد سیاسی، اجتماعی و انسانی پیشرفت قابل ملاحظەای داشتەاند. کم نیستند کشورهایی کە در این زمینە موفق بودەاند، هندوستان با داشتن 23 زبان رسمی، چین با چهار زبان رسمی، بلژیک با سە زبان، سوئیس با چهار زبان رسمی و عراق همسایەی ایران با داشتن دو زبان رسمی در کشور نمونەهایی هستند کە، نشان میدهند مسئلەی چندزبانی و بەرسمیت شناختن و عملکردن بدان نە تنها باعث تجزیەی کشور نمیشود، بل باعث رشد و پیشرفت فرهنگی مشترک شدەاند، و درواقع این انکار و تلاش در جهت حذف تنوعات کشور است کە خطر و تهدیدی برای اتحاد کشور محسوب میشود. نیز بدون اهمیت قائل شدن بە مطالبات و حقوق زبانی، فرهنگی، سیاسی و مدنی تنوعات ایران، و با عدم سهیم نمودن و واگذاری نقش بە آنان در بازیهای سیاسی و اجتماعی؛ انتظار هیچگونە آرامش و پیشرفت و آسایشی در آن کشور نباید داشت. و همچنین دهها سال سیاست مرکزیتگرایی و مقابلە با زبانها و ملیتهای غیرفارس در ایران، تاکنون هیچگونە دستاوردی برای نظام حاکم در این کشور نداشتە و آنچە امروزە بیش از هر زمان دیگری معلوم و مشخص است؛ حقخواهی و هویتطلبی ملیتهای ایران و در میان آنها ملت کرد است کە در تمامی زمینەها و نیز زمینەی زبانی در مقابلە با حاکمیت قرار گرفتە است.
زبان نە تنها یک حق طبیعی و انسانی بلکە بخشی از هویت فرهنگی و بستر و نشان اندیشە و فرهنگ و رسم و رسوم ملتی است کە توسط آن ارتباط ایجاد میکنند، بەهمین دلیل هرگونە تلاشی در راستای ممانعت از پیشرفت و استفادەی آن حمل بر دشمنی و خصومت در جهت پاک کردن فرهنگ و اندیشەی آن ملت میشود؛ تلاشی کە قریب بە یک قرن است از سوی حکومتهای مرکزگرا در ایران در مخالفت با ملیتهای غیرفارس با برنامەریزی صورت گرفتە اما در این راه بە مقصود نرسیدە است.
بەکاربردن زبان مادری و تلاش در راستای پاس داشتن آن و همچنین گسترش فرهنگ، حق مسلم ملت کرد و همچنین سایر ملیتهای داخل ایران است. این حق طبیعی و بنیادین است و جایی برای بحث و چانەزنی ندارد، و هیچ ملتی حق ندارد در مورد زبان ملت دیگری نظر بدهد و دربارەی کم و کیف بەکاربردن آن تصمیم بگیرد و یا چهارچوب و محدودەای برای آن قرار دهد.