برگردان از کردی: هەردی سلیمی
آقای خامنەای، رهبر جمهوری اسلامی چندی پیش در جمعی کە با مداحان رژیم ترتیب دادە بودند، با اعتراف بە تعمیق بحرانهای اجتماعی نگرانیهای خود مبنی بر این موضوع را و نیز ضرر و زیان احتمالی این پدیدەها_صد البتە از نظر خو_ را بر شمرد و بە مانند گذشتە، پنهان کاری نکرد. وی بە وضوح با اشارە بە میزان کاهش ازدواج و رشد چشمگیر آمار طلاق و ظهور پدیدەی نو “ازدواج سفید” نگرانی خود را بروز داد. بەطور مسلم جناب خامنەای بە همان سیاق و کیش پیش منشا تمامی مشکلات و بحرانهای اجتماعی را بە دسیسەهای “دشمن!” نسبت داد، و از مسئولین کشوری خواست بیشتر نگران وضعیت جوانان و قداست! “خانوادە” باشند؛ و اجازە ندهند “دشمن” در این زمینە نیز تا بە این حد تاخت و تاز داشتە باشد.
سئوال این است کە چە چیزی خاطر آقا را مکدر ساختە و چە چیزی مایەی اندک عصبانیت ایشان گشتە است؟ بد نیست نیم نگاهی داشتە باشیم بە آمار مسئولین حکومت آقا کە در رسانەها انتشار یافتە و کمی و کیفی آمار دقیق نیز _ کە مطمئنأ بسیار بیش از آمار اعلام شدە است و بەطور حتم بدون کم و کاست بە گوش آقا رساندەاند_ در جای خود بماند.
قبل از هر چیز، پدیدەی “ازدواج سفید” کە گویا این روزها باعث رنجش و اوقات تلخی آقا گشتە است و بە مذاق ایشان خوش نیامدە است.
زندگی مشترک زن و مرد بدون اینکە ازدواجی میانشان صورت گرفتە باشد و یا سند و گواهی حکومتیای مبنی بر ازدواج در دست داشتە باشند، را “ازدواج سفید” مینامند. این پدیدە علیرغم اینکە در ایران با ممانعت قانونی روبەرو است، و در تضاد با هنجارهای فرهنگی و مذهبی موجود در جامعە میباشد، اما در حال حاضر و بەویژە در کلانشهرها پدیدەای رایج محسوب میشود و با درنظر گرفتن کاهش زندگی مشترک و افزایش روزافزون آمار طلاق روز بە روز فراگیرتر میشود.
مسئولان جمهوری اسلامی تاکنون نخواستەاند در این بارە موضعگیری مشخصی داشتە باشند، اما هنگامی کە قادر بە مهار و کنترل و نیز اختفاء آن نیستند، در سطح بالای رژیم _علی خامنەای_ واکنش نشان میدهند و از آن بەعنوان دسیسەای از سوی بدخواهان و دشمنان ایران، آنهم باهدف ازهم پاشیدن جامعە و کشور! نام میبرند.
ازدواج سفید کە متضمن کمرنگشدن نرم و حساسیتهای مذهبی و مقابلە با قوانین حکومتی و نیز رسومات مرسوم جامعە است، همچنین دربرگیرندەی عوارضات زیادی است؛ بەعنوان مثال بەحاشیە راندەشدن ازسوی خانوادە، جریمەی سنگین حد شرعی بر اساس قوانین حکومتی و نیز تمامی القاب و تهمتهای زشتی کە ازسوی جامعە بە دنبالکنندگان این سبک از زندگی مشترک؛ روا داشتە میشود. در اینجا این سئوال مطرح میشود کە فرمانبردن از این شرایط و تقبل این خطرات بە چە دلیل و سود و زیان آن کدام است؟
بە باور مسئولان رژیم جمهوری اسلامی آنچە اکنون باعث رواج مقولەی ازدواج سفید شدە است، فرار جوانان از قبول مسئولیت وظایف خانوادگی است، زیراکە حائز هیچگونە قید و تعهدی نیست و هر زمان کە مایل باشند میتوانند بە آسانی بە رابطەشان پایان دهند؛ اما بەزعم کارشناسان اجتماعی این توجیه پاککردن اصل موضوع است و درواقع خوانش سیستم سیاسی و مدیریتی کشور در ارتباط با این پدیدە، اختفا و فرار از تقبل مسئولیت محسوب میشود.
طبق آمار رسمی هماکنون در ایران ١٢میلیون نفر مجرد وجود دارد، منتها بەدلیل مشکلات بیکاری و بحران اقتصادی جرأت و توانایی تشکیل زندگی مشترک ندارند. اگر چنانچە برخی از آنان بە کمک مساعدەی موقت خانوادەهایشان زندگی مشترک تشکیل دهند، بەدلیل مشکلات اقتصادی پس از چندی؛ زندگی ایشان بە جدایی کشیدە خواهد شد.
آمار منتشرشدە ازسوی قوەی قضائیە نشانگر این است کە مشکلات اقتصادی و معیشتی علت اصلی عدم سازش و بەتبع آن جدایی زن و شوهرها در ایران است. همچنین قریب بە دو میلیون نفر از جمعیت مجردهای کشور را پیردختران و پیرپسران تشکیل میدهند کە از استاندارد تشکیل زندگی مشترک فاصلە گرفتەاند، شایان ذکر است سە چهارم آنان دختر هستند.
همچنین مشکلات و بحرانهای عدیدەی اقتصادی، عدم امنیت کاری و آداب و رسوم عقب ماندە و سطح بالای انتظارات موانع بسیار بزرگی بر سر راه طبقەی مجرد جامعە هستند، کە آنان را از رسیدن بە اطمینان خاطر جهت تشکیل زندگی مشترک دچار مشکل کردە است؛ لیکن بە زعم شما آقا بە این گونە مسائل وقعی مینهد؟
اینبار بە سراغ چند آمار و پدیدەای دیگر میرویم؛ هماکنون حداقل چهار میلیون تن در ایران مبتلا بە مواد مخدر، کە ١١٪ از این مبتلایان زن هستند، 8 میلیون تن دچار مشروبات الکلی، بالای 100 هزار تن مبتلا بە ویروس (HIV)، 3 میلیون زن سرپرست خانوار، حدود یک میلیون زن ولگرد و بە حاشیە راندە شدە وجود دارد. سالانە هفت هزار دختر از خانە فرار میکنند و قریب بە شش هزار تن خودکشی میکنند، نزدیک بە شش میلیون دانشآموز بەویژە در مقاطع ابتدایی و راهنمایی ترک تحصیل کردە و از پروژەی تعلیم و یادگیری باز ماندەاند. مابین 2 تا 3 میلیون کودک کار وجود دارد کە زندگیشان تحت مخاطرەی سایر زیانهای اجتماعی قرار دارند، و سن تنفروشی بە کمتر از 15 سال کاهش یافتە است. دزدی و سایر جرایم اجتماعی متأثر از فقر بەنسبت سال گذشتە 30٪ افزایش یافتە است. سونامی فقر آنچنان بر مردم فشار آوردە است کە نزدیک بە دو میلیون تن در پیداکردن یک لقمە نان درماندەاند، و 80٪ مردم ایران فقیر و یک سوم مردم زیر خط فقر مطلق بەسر برند. فروش اندامهای بدن بەطور ویژە کلیە آنهم با قیمت بسیار نازل روز بە روز رو بە فزونی است. هر سال بیش از 3 میلیون پروندەی کیفری و 2 میلیون پروندەی حقوقی در دادگاههای کشور بە جریان میافتند، و بیش از 3 میلیون پروندە نیز در “شوراهای حل اختلاف” پیگیری میشوند. از هر 100 هزار ایرانی، 200 تن از آنان در زندان بەسر میبرند. زندانهای ایران دارای ظرفیت 50 هزار زندانی هستند، اما اکنون 250 هزار زندانی را در آنها جای دادەاند. مسئولان رژیم این نکتە را پنهان نمیکنند کە پس از سقوط رژیم شاهنشاهی جمعیت ایران بە دوبرابر افزایش یافتە است، اما این در حالی است کە آمار زندانیان ایران بە ده برابر رسیدە است. از میان چهار تا پنج میلیون مهاجر ایرانی کە در 22 کشور جهان پراکندە شدەاند، از هر چهار نفر یک نفر از آنان دارای مدرک تحصیلی کارشناسی و یا دکترا هستند. سالانە در ایران حدود 20 هزار تن در تصادفات جادەای جان خود را از دست میدهند و نزدیک بە 750 هزار تن نیز زخمی میشوند.
شرایط نابسامان جامعەی ایران کە در زیر تیغ آسیبهای اجتماعی قرار دارد، محدود بە این آمار و ارقام نیست. میراث چهار دهە حاکمیت جمهوری اسلامی دربرگیرندەی کشوری بحرانی و کاملأ مریض است. بە لطف حاکمیت جمهوری اسلامی، مردم بیش از پیش با فقر روبەرو میشوند و بیکاری هر لحظە رو بە فزونی است و نتیجەی آن همچنان کە اشارە شد، در افزایش بزەکاری و ظهور پدیدەهای زیادی همچون “فروش اعضاء بدن” خود را نشان میدهد. در سایەی چهل سال سیاست جنگ افروزی و حمایت از تروریزم، کمر مملکت زیر بار سنگین تحریمها خم شدە است و از این منظر مردم دچار اسفبارترین شرایط شدەاند؛ کار بە جایی رسیدە است کە آمار خودکشیها چند برابر شدە و بسیاری از خانوادەها بە ناچار بچەهای خود را بە فروش میرسانند!
این در حالی است کە دور جدید تحریمهای آمریکا هنوز عملأ و بەطور کامل تأثیر خود را بر اقتصاد و اجتماع ایران نگذاشتەاند، و مطمئنأ روزهای دشواری در انتظار ایران است، ایرانی خستە و تحت ستم جمهوری اسلامی کە چهار دهە پیش و با فرصتطلبی از اوضاع نابسامان پس از انقلاب توانست اختیار امور و قدرت کشور را بەدست گیرد، و با سرکوب و تحمیل یک نظام سیاسی توتالیتر بە ماندگاری خود تداوم بخشد.
تاریخ این انقلاب بە گذشتەی دوری بر نمیگردد و هنوز مردمان زیادی وجود دارد کە این روزها را بەیاد دارند. در ایران انقلاب شد با هدف ستردن فاصلەی میان غنی و فقیر. نوک پیکان انقلابیها “شاه” را مورد نشانە قرار دادە بود، آنان میگفتند کە شاه بر عرش نشستە است و از کاخ خود نمیتواند زندگی مردم بینوا را ببیند کە در حاشیەهای شهر همچون کرم درهم میلولند. انقلاب پیروز شد و انقلابیون کە جناب خامنەای رهبر کنونی رژیم نیز یکی از آنان بود، بنیان نظامی را پیریزی کردند و بە تبع آن شعارهایی ساختند و مردم نیز بخاطر این شعارها محمدرضاشاه پهلوی را از عرش بە فرش کشاندند.
چهار دهە از حاکمیت جمهوری اسلامی گذشتە است و کاخها سر جای خود باقی ماندەاند، و تنها تغییر ملموس ساکنین این کاخها هستند کە نامهایشان تغییر کردە است، شاه سابق لباس آراستە و نزین بە مدال و نشان شاهی را بر تن میکرد و حاکم کنونی جبە و عمامە و انگشتر نگیندار بر انگشتانش … مردم ایران بیش از پیش فقیر و بینوا گشتەاند و فاصلەی میان فقرا و اغنیا در این کشور هرگز تا بە این حد نبودە است، با این تفاوت آنان کە ثروتمند و دارا هستند؛ بخش کمی از جامعە و تهیدستان و بینوایان اکثریت مطلق را تشکیل میدهند.
این آمار و ارقام نشانگر شرایط حساسی هستند کە میتوان آن را ویرانی و از هم پاشیدن جامعە تعبیر کرد، کە ازهم گسیختگی نظام سیاسی کشور را بەدنبال دارد. آنچە امروز بیش از هر زمانی آشکار است، این است کە نظام سیاسی نە تنها مشروعیت خود را نزد اکثریت مطلق جامعە از دست دادە است، بلکە خود نیز از ایدئولوژی و گفتمان تنها سایەای کمرنگ برایش باقی ماندە است. و آنچە کە در حال حاضر بە چشم میزند صرفأ خشونت دستگاه سرکوب و مافیای قدرت است کە شاهرگ اقتصادی کشور را تحت کنترل خود دارند و از آن در جهت واپسین نفسهایشان بهرە میبرند.