دوگانە گویی یا تناقض گویی در تاریخ جمهوری اسلامی پدیدەی تازەای نیست و در این رابطە آنقدر سند در دست است کە بەنظر میرسد لزومی بە ذکر آنها نیست. از گفتەهای بنیانگذار این رژیم در سایەی درختی در نوفل لوشالتو گرفتە تا سخنان اخیر تک تک مقامات دون پایە و بلند پایەی جمهوری اسلامی ایران، مٶید این واقعیت است کە همگی آنها دروغگو بودە و بە سادگی و آشکارا دروغ میگویند.
در این مقال سعی بر آن است خصوصیاتی کە از خمینی بە ارث بردە شدە است مورد اشارە قرار گیرد؛ بەویژە توجە بیشتری بە نقش و هدف حسن روحانی بەعنوان شخصی کە اخیرأ بیشترین دو گانە گویی را در تاریخ بە ثبت رساندە است، بعمل آید.
همانگونە کە ذکر شدە این پدیدە بخشی از عادات رژیم است، اما اخیرأ تفاوت ویژەای بە خود گرفتە است و این بار تنها بە منظور فریب مردم نیست، بلکە سردرگمی و خیالبافیهای بسیاری را در خود نهفتە دارد.
حسن روحانی با وعدە و وعیدهای بسیاری بر سرکار آمد و با کمترین عملکرد بە کار خود ادامە دادە است. بخش اعظم وعدەهای وی در رابطە با مشکلات اقتصادی کشور بود، از ریشەکن کردن بیکاری و افزایش درآمد ملی و تقسیم عادلانەی ثروت و سامان کشور گرفتە تا کنترل و توقف تورم اقتصادی؛ اما آنچە کە بعدها نمایان بود و هنوز هم اثرات آن بر بازار و اقتصاد کشور مٶید است، عبارت بود از اینکە نە تنها نتوانستە راە حلی برای این مشکلات بیابد؛ بلکە با انتشار فیشهای حقوقی نجومی معلوم گشت کە دولت او نیز چگونە و تا چە اندازە بەفکر مشکلات مردم و حل و فصل آنهاست. این فرد همچنین در خصوص مسائل متفاوتی چون رفع حصر از رهبران جنبش سبز، اهمیت دادن بە موضوع محیط زیست، حذف یارانە بە ترتیبی کە مردم تا آن اندازە در رفاە باشند کە بە یارانە و چیزهایی از این قبیل نیاز نداشتە باشند، همچنین حذف و رفع تحریمهای آمریکا علیە ایران و بەطور کلی آنچە کە میبایست جهت کسب رأی بر زبان آورد بە مردم گفت و وعدە داد.
در عرصەی اقتصاد بەویژە رشد اقتصادی، طبق آمار مشکلات مردم در زمینەی کار و امرار معاش و توان خرید بە مراتب افزایش یافتە است. آمارهای رسمی و غیر رسمی بە وجود تورم اقتصادی سی درصدی و حتی بیشتر اشارە دارند، رشد منفی اقتصاد ایران حدود پنج درصد است. بیکاری و حقوق عقب افتادەی کارگران و اخراج همین کارگران محروم از کارگاەهای تولیدی و ادارات دولتی نظیر شهرداری بە سطح کمنظیری در تاریخ ایران رسیدە است و روز نیست یک تجمع اعتراضی در رابطە با اوضاع نابسامان اقتصادی این کشور در شهرها و مناطق گوناگون و بزرگ و کوچک ایران برگزار نگردد؛ لیکن گوش سنگین آقای روحانی صدای هیچ کدام از آنها را نمیشنود.
کارنامەی دولت تدبیر! در مدت شش سال گذشتە مملو از سیاهی و بیتدبیری است. در این مدت تلاش و تدبیر محسوسی بەعمل نیامدە کە کورسوی امیدی را در دل مردم بەجان آمدە و درماندەی این کشور داشتە باشد.
یا هنگامی کە آشکارا افراد آزادیخواە را در زندان حبس میکنند، اما وزیر امور خارجە در پاسخ خبرنگاران در اوج وقاحت اظهار میدارد کە ” در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد”، وقاحت و دروغ دیگر بە اوج خود میرسد. دولتی کە اعلامیەی حقوق شهروندی منتشر میکند و یکی از امضا کنندگان آن مصطفی پورمحمدی، عضو هیأت مرگ این رژیم کە دستش بە خون هزاران جوان آزادیخواە این کشور رنگین بودە و هست، میباشد؛ بە مفهوم بە مسخرە گرفتن مردم است، تنها یکسال و چند ماە پس از انتشار این اعلامیە بود کە بازداشت فلەای مردمی کە از نبودن نان و آزادی و استقلال فریاد برآوردە و خیابانها را با راهپیمایی مسالمتآمیز خود پر کردە بودند، مهر راستی و درستی آن رقم خورد!
نباید این واقعیت را از نظر دور داشت کە بەطور کلی هدف دولتها در ایران از همان بدو بر سر کار آمدنشان رسیدگی و حل و فصل مشکلات و معضلات مردم نیست تا این انتظار وجود داشتە باشد کە مشکلات دستکم کاهش یابند؛ بلکە طبق شرایط موجود تنها نقش جناح اجرایی حاکمیت را دارا هستند. آن زمان هم کە در تنگنا قرار میگیرند و باید پاسخی برای مردم داشتە باشند، ضمن بیتوجهی بە واقعیات و تحریف آنها، نهایتأ در سال ششم ریاست جمهوریشان اعتراف میکنند کە کارگزاری بیش نیستند!
دولت امید بە این دل خوش کردە بود کە با لغو تحریمها و بازگشت پولهای بلوکە شدە و سرمایەگذاری خارجی در کشور میتوانند کشتی زهوار در رفتە رژیمشان را در دریای مواج فعلی، اندکی آرامتر از گذشتە حفظ نمایند و تا حدودی در پی گشایش اقتصادی، اوضاع داخلی را نیز بهبود بخشند؛ اما عملأ مشاهدە کردیم کە پس از “برجام” و بازگشت بخشی از پولهای بلوکە شدەی ایران، بەجای آنکە این سرمایە صرف رفاە مردم گردد، بە هدر رفت و صرف انحصارطلبی رهبران این رژیم در منطقە شدە است. حال مجددأ با بازگشت تحریمها و قرار گرفتن سپاە پاسداران بەعنوان بازیگر اصلی اقتصاد کشور در لیست سیاە ترور در آیندەای نزدیک اوضاع برای مردم بسیار سختتر از پیش خواهد شد.
حسن روحانی از جملە مقاماتی است کە در مقابل سٶالات و مشکلات، یکی از محافظەکار ترینهای رژیم بودە است. وی هموارە کوشیدە است اوضاع را عادی نشان دهد و چنین بنماید کە هیچ اتفاقی نیافتادە است، اما قادر بە ادامەی این امر نیز نبودە و در این راستا بە حیلە و نیرنگ و دروغهای عجیب و غریب بسیار دیگری متوسل شدە است. دولت روحانی کە پیشتر بەمنظور توجیە اوضاع نابسامان جاری بیشترین انتقادها را از دولت پیشین خود داشت و اظهار میداشت کە ویرانەای برای ما بە جا ماندە است و با این بهانە مدت زیادی را سر کرد، بعدها کە دستاویز کارایی خود را از دست داد، آن را کنار نهاد و برای مدت مدیدی بە تحریمهای اقتصادی در آمریکا برای توجیە ناکارآمدی خود توسل جست و بدین شیوە وقتکشی فراوانی کرد و اوضاع را پیش برد. اما سرانجام و در زمان مقتضی علیرغم تنشهای ظاهری با جناح مقابل در رابطە با آمریکا موازیتر از پیش گشتە است.
در ابتدای امر؛ “تحریمها را از طریق مذاکرات برمیداریم.” بعدها کە تصمیم بە اعمال دوبارەی تحریمها گرفتە شد؛ “آمریکا نمیتواند همچین کاری را انجام دهد، این اقدام غیرقانونی و نقض توافقات بینالمللی است.” تصمیم جدیتر شد؛ “آمریکا و دیگر دشمنان نظام درطی این سالیان هیچگاه از هیچ اقدامی جهت ضربەزدن بە ما دریغ نکردەاند و این چیز تازەای نیست و بگذارید هر چە میخواهند بکنند، ما شکست نمیخوریم.” تحریمها شیرازەی اقتصادی ایران را بهم ریختند؛ “ما نباید دچار سردرگمی بشویم، بلکە درمقابل این تصمیم ظالمانە لازم است مقاوم باشیم.” تداوم تحریمها و فشار حداکثری؛ “با افتخار تحریمها را دور خواهیم زد و حتی اگر آن هشت کشور نیز از عدم خرید نفت از ایران معاف نمیشدند ما نفت خود را باز میفروختیم.” عدم تمدید معافیت نفتی هشت کشور؛ “درصورت بە صفر رساندن صادرات نفت ایران، ما نیز تنگەی هرمز را خواهیم بست.” در این مرحلە بە تهدید کردن متوسل شدند و این تهدید نیز تعریف و تمجید فرماندهان سپاە پاسداران را بەدنبال داشت؛ این مواضع سپاە نیز زمینەی آن را فراهم کرد کە حسن روحانی جنگ اقتصادی و نابسامان بودن اوضاع را بیشتر احساس نماید و بە همین دلیل بە همراە کردن مردم نیاز پیدا کند، لذا توپ را بە زمین مردم انداختند و با ذکر اینکە مردم قادر بە مقابلە و مقاومت هستند، شرایط را جنگی نمایاندند.
اینکە دولت و حکومت همزمان و با اتکا بە یکدیگر با آمریکا ضدیت و مقابلە مینمایند و آن را پیمانشکن توصیف میکنند، نشان میدهد کە معادلات بە مرحلەی جدیدتر و جدیتری رسیدەاند. پیشتر کە دولت با آمریکا و پنج ابر قدرت دیگر بر سر میز مذاکرە بود، جناح افراطی حکومت جهت حفظ ظاهر هم کە بودە باشد، دائمأ شعار ضدآمریکایی سر میدادند، اما از طرفی دلخوش بە اینکە توافقی بەعمل میآید کە مصالح ایران در آن تأمین شدە و از طرف دیگر بینش و ظاهر انقلابی و ضدآمریکایی را برای دلواپسان انقلاب اسلامی حفظ شدە باشد؛ لیکن دولت بەصراحت از این روند جناح تندرو حکومت در آن زمان گلەمند بود.
اکنون آنکە بیش و پیش از فرماندهان سپاە تهدید بە عملیات نظامی میکند حسن روحانی است، منشأ این بە ظاهر شهامت نیز احتمالأ خواب و خیالی باشد کە حکام تهران را فرا گرفتە و بە سبک و سیاق چهل سال پیش عمل میکنند. بەزعم آنان مردم ایران در راستای بقای حاکمیت جمهوری اسلامی، جان بر کف آمادەی جانفشانی است. بە همین دلیل هم هست کە حسن روحانی و علی خامنەای ادعا میکنند کە مردم ایران در مقابل این تحریمها و بسیاری رویدادهای احتمالی دیگر مقاومت خواهند کرد. آنچە کە در اینجا مبهم و در عین حال جالب توجە است عبارت است از اینکە، آنها کە میدانند هر روز شمار ناراضیان از این رژیم افزایش مییابد، چگونە و بر چە اساسی و بر سر کدام گروە از مردم برای جنگیدن حساب باز کردەاند؟! بە راستی مردمی کە تا مغز استخوان با فقر و تنگدستی دست بەگریبان است، مردمی کە بە خیابانها میآیند و در هر اعتراضی بر این نکتە تأکید میکنند کە دشمن ما همین جا است، دروغ میگن آمریکاست! بە چە دلیل باید در راە حفظ و بقای نظامی کە مسبب اصلی این همە مشکل و سیەروزی است، فداکاری کنند؟! مردمی کە پسر جوان و زن و مردشان در میان زبالەها بەدنبال چیزی برای سیر کردن شکم خود هستند، در حالیکە افراد نزدیک بە حلقەی حاکمیت حتی همسران خود را برای زایمان بە کشورهای خارجی میبرند تا از امکانات آنجا نیز محروم نمانند! واقعیت این است کە نە این گروە غرق در نعمت، اسلحە بە دست میگیرد و نە آن تهیدستان در راە حفظ عامل اصلی فقر و فلاکتشان از خود فداکاری نشان میدهند.