برای سالهای متمادی راهحلهای مبتنی بر الگوی مدرنیزاسیون توسعه به منظور برون رفت استان کرماشان از مدار توسعه نیافتگی، توسط مجریان استانی رهگیری و عملیاتی می شد. با این وجود امروزه با نگاه مختصر به وضعیت استان کرماشان می توان فهمید که طرحها و استراتژیهای مدرنیزاسیون دولتی در استان کرماشان، نه تنها این استان را در مسیر توسعه مطلوب، بلکه با چالشها و پیامدهای فراوانی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رو در رو کرده است. به عبارت دیگر اقدامات ارزیابی نشده در چارچوب رویکرد مدرنیزاسیون دستوری، در طول سالها و دهههای گذشته نه تنها به بهبود وضعیت استان کمک نکرده است بلکه بر شدت و دامنه مشکلات افزوده است.
اساسا توسعه در معنا و مفهوم مدرن آن، ثمره تحولات عینی و ذهنی جامعه اروپا در چند سده اخیر بوده است که جوامعی چون ایران را از همان ابتدا تا به امروز مجذوب و شیفته خود کرده است. به عبارت دیگر توسعه و پیشرفت و مسیرهای رسیدن به توسعه برای روشنفکران و مجریان توسعه در ایران در شکلی کلی و به طور خاص در استان کرماشان همواره به عنوان یک دغدغه بزرگ مطرح بوده و هست. در همین راستا بود که مجریان طرحها و پروژههای توسعه در استان کرماشان اهم تلاش خود را برای اقتباس از الگوی مدرنیزاسیون توسعه برای غلبه بر توسعه نیافتگی کرماشان قرار دادند. الگوی مدرنیزاسیون از عمده رویکردهای توسعه بود که برای سالهای متمادی از سوی دولتها مختلف در ایران و نهادهای مجری آنها (استانداران و فرمانداران) در استان کرماشان اعمال و اجرا می شد. به عبارت دیگر استان کرماشان برای مدتهای مدیدی محملی برای طرحهای آزمایشی همراه با آزمون و خطا در امر نوسازی بوده است.
دوران محمد رضا شاه دوارن اقتباس از راه و شیوه نوسازی به شکل غربی بود که تاثیرات فراوانی در فرماسیون اقتصادی، سیاسی واجتماعی کرماشان داشت. در چارچوب گفتمان مدرنیزاسیون آنچه ما در دوره پهلوی شاهد بودیم، اقتدارگرایی در امر سیاسی، اصلاحات از بالا به پائین، تاکید بر عقلانیت ابزاری به جای عقلانیت ارتباطی، سنترالیزم سیاسی، سکولاریسم، میلیتاریسم و تاکید بر جنبهی سخت افزارانه و کمی توسعه، اولویت توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی و فرهنگی، عدم مشارکت محلی در امر توسعه ملی، نخبه گرایانه بودن توسعه و در نهایت سایه سنگین نگاه تکنیکال و فنی به امر توسعه از دیگر تبعات الگوی مدرنیزاسیون توسعه بود.
اما وضعیت توسعه در دوره پساانقلاب اسلامی شکل و محتوای دیگری به خود گرفت چرا که نظام جدید سیاسی مخالف توسعه به شکل غربی و شرقی بود و اصولا شعار نه شرقی و نه غربی در همین راستا به صحنه آمد. با این وجود در اجرا و عالم عینی و جدا از آرمانگرایی، آنچه که ما بعد از انقلاب در حوزه توسعه در استان کرماشان شاهد بودیم همان الگوی مدرنیزاسیون توسعه زمان پهلوی بود. به ویژه اینکه شرایط خاص بعد از انقلاب مانند جنگ 8 سالە با عراق و ناامنیهای اوایل انقلاب مجالی برای طرح نظریه جایگزین نمی داد. این نکته را هم نباید فراموش کرد که غلبه رویکرد نظامی- امنیتی در استان کرماشان به خاطر جنگ، این استان را در حوزه توسعه با وقفه و مشکلات فزاینده مواجه کرد. البته این طرحهای نوسازی که عمدتا با رویکرد سیاسی – امنیتی و ملاحضات سخت افزاری همراه بود، همواره از سوی منتقدین مورد نقد قرار می گرفت. طرحها و استراتژیهای مبتنی بر نظریههای مدرنیزاسیون در این استان، نه تنها کرماشان را در مسیر توسعه مطلوب بلکه این استان را با چالشهای فراوانی چون افزایش بی رویهی شهرنشینی همراه با پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن، تضعیف فرماسیون روستاها و بعضا روستازدایی، افزایش شهرنشینی، افزایش فقر و بیکاری، افزایش حاشیه نشینی در شهر، از بین رفتن فرهنگ و سنتهای بومی – محلی، تخریب زیست بوم، تداوم توسعه ناموزن و غیره مواجه کرد. متاسفانه الگوی مدرنیزاسیون با بی توجه به معرفت و هویت بومی در امر توسعه استان، ماهیت استان کرماشان را هم چون یک جعبه سخت افزارانه می نگریست و روح و هویت موجود در این استان را فدای توسعه کالبد و ظاهر این استان می نمود. مرکزگرائی و توسعه دیوانسالاری از دیگر تبعات الگوی مدرنیزاسیون دولتی بود که زمان و انرژی شهروندان کرماشان را به سود خود مصادره می کرد. بعلاوه حاکمیت تکنوکراتها بر امر توسعه در چارچوب رویکرد مدرنیزاسیون در این استان موجب گردد تا نگرشها مهندسی و تفکر ریاضی گونه بر مسایل اجتماعی و فرهنگی حاکم شود. به عبارتی انها هیچ وقت مقوله انسان شناسی توسعه را در امر توسعه لحاظ نکردند. یکی از مهمترین چیزهایی که کُردها کرماشان را از بقیه متمایز میکند زبان کردی است که ظرف دههی گذشته متاثر از مدرنیزاسیون دستوری و سیاستهای مدرنیستی حاکم بر رسانهها و مدارس، در حال کم رنگ شدن است و جای آن را لهجه کرماشانی که تلفیقی از زبان کردی و فارسی است گرفته است.
هویت کردی کرماشان بر مبنای نمادها، آداب و رسوم، سنتها و دستاوردهای فرهنگی ملت کرد در چهارچوب مرزهای سیاسی ایران قرار دارد که این هویت کردی در فرایند نوسازی از بالا به پایین و دستوری برای سالها مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفته است که البته خود این موضوع می تواند تبعات سیاسی و امنیتی فراوانی در بر داشته باشد.
به لحاظ اقتصادی بیکاری یکی از فاکتورهای مهمی است که نشان می دهد توسعه مطلوب در استان کرماشان به طور کامل محقق نشده است و اقتصاد این استان با مشکلات متعددی روبروست. یکی از کاستیهای اقتصاد کرماشان توسعه ناموزون و تفاوت و شکاف عمیق میان امکانات سرمایه گذاری و اشتغال در میان شهرستانهای استان می باشد. به همین دلیل در استان کرماشان در مقایسه با استانهای دیگر این تفاوت بیشتر به چشم می خورد و همین عامل موجب تفاوت در نرخ بالای بیکاری در شهرستانهای مختلف این استان شده است. از دیگر تبعات الگوی مدرنیزاسیون قربانی کردن امر محلی به سود امر مرکزی می باشد این بدین معنی بود که منابع و سرمایه طبیعی و انسانی کرماشان باید در خدمت مرکز قرار می گرفت. یکی دیگر از پیامدهای طرح های توسعه دولتی این بود که توسعه به شکلی نخبه گرایانه با مجریگری دولت اعمال می شد و مردم بومی و محلی در آن نقشی نداشتند. در حوزه مسائل اجتماعی حاشینه نشینی یکی از تبعات منفی سیاستهای مدرنیزاسیون و توسعه نامتوارن در کلیت ایران و به تبع در استان کرماشان بوده و هست. فقدان زيرساخت مناسب، كيفيت ابنيه پايين، دسترسي محدود بــه خــدمات، تصــرف زمــينهــاي غيــر قــانوني، ساخت وساز نامناسب، فقر فرهنگي، بيكاري، اشتغال كاذب، عدم رعايت بهداشت جمعي و فردی، عدم دسترسي به امكانات رفاهي، بهداشتي و آموزشي، افزايش جرم و جنايت، فساد و فحشا، مصرف مواد مخدر از ویژگیهای حاشیه نشینی در استان است. اما در حوزه زیست محیطی می توان گفت در سالهای اخیر، خشکسالیها و ریزگردها به عنوان یکی از از عوامل تخریب جنگلهای زاگرس مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. آتش سوزیهای عمدی و غیر عمدی از مواردی دیگری هستند که زیست بوم کرماشان را تهدید می کنند. به طور کلی امروزه رشد صنایع و خودروها و سموم کشاورزی و آلودگی های شهری به عنوان جلوه های از دنیای مدرن و سیاست گذاری مدرنیزاسیون تاثیرات مخربی بر میرات فرهنگی و تاریخی و زیست بوم کرماشان وارد کرده است. همچنین مدرنیزاسیون در رابطه به شهرنشینی و روستازدائی تبعاتی برای منفی برای کرماشان داشته است افزایش نرخ شهرنشینی نشان دهندهي افزایش تعداد جمعیت شهري و کاهش جمعیت روستایی است که این خود ناشی از مهاجرت روستاییان به شهرها، تبدیل روستاها به شهر و ادغام روستاهاي نزدیک به شهرها میباشد. همه این مسائل از پیامدهای منفی اجرای مدرنیزاسیون در کرماشان است. امروزه کالبد و بطن روستا به کلی تغییر کرده است به عبارتی دیگر هر روز شاهد گسترش تفکر و روابط سرمایه دارانه در روستاهای استان کرماشان هستیم. اکثر این روستاها فاقد امکانات رفاهی و زیربنایی، تسهیلات اجتماعی، اقتصادی هستند. در نهایت باید گفت مدرنیزاسیون برای استان کرماشان جزء تداوم فقر، بیکاری و در نهایت فقدان عدالت اجتماعی پیامد مثبتی در پی نداشته است.