انقلاب مردم ایران در یکی از حساسترین مراحل تاریخ معاصر بەوقوع پیوست و منجر بە پیروزی اسلامگراها در این کشور شد. در آن زمان جنگ سرد بە بالاترین میزان از تنش رسیدە بود و امکان جنگ و درگیری بەتدریج رو بە افزایش بود. تقسیم بخشهای زیادی از جهان بەطور مستقیم و غیرمستقیم بر دو جبهەی شرق و غرب، تأثیر چشمگیری بر بیشتر رخدادهای چهارگوشەی دنیا گذاشتە بود؛ بەطوری کە هر اقدامی از سوی دولتهای مختلف بدون درنظر گرفتن منافع و نتایج مرتبط با این دو جبهە ریسک بزرگی محسوب میشد.
این درست کە کشور ایران براساس موقعیت عالی جغرافیایی دامگە مناسبی برای قدرتهای جهانی در طول جنگهای جهانی اول و دوم و همچنین بعدتر بود، کە در گذشتەای نەچندان دور روسها توانستە بودند بخشهایی از این خاک را از این کشور جدا کنند؛ اما زخم دخالتهای آمریکا در دوران حاکمیت پهلوی رنج از دست دادن بخشهایی از نقشەی ایران را بە فراموشی سپردە بود. وابستگی بیش از حد حکومت پهلوی بە منافع آمریکا و کودتای ٢٨ مرداد و طرح کاپیتولاسیون و … از آن دستە از رویدادهایی بودند کە در آن زمان مردم معترض بە رژیم شاهنشاهی را همزمان بەسوی دشمنی با آمریکا نیز سوق میداد. نقش و تأثیر چپها در ایران و دشمنی آنان با آمریکا بەمثابەی سمبل امپریالیسم جهانی و همچنین جبهەی ملی میراثدار دکتر مصدق و زخمخوردەی واقعەی کودتای ٢٨ مرداد، و نیز خصومت اسلامگراها با فرهنگ وارداتی آمریکا و خطر قلمداد کردن این پدیدە؛ باعث شد یکی از مهمترین شعارها و حرکتهای انقلاب بر اساس دشمنی با آمریکا بنیاد نهادە شود.
در این رابطە طرفداری اتحاد جماهیر شوروی از انقلابیون و همچنین حضور ارتش این کشور در افغانستان در همسایگی ایران، این فرصت را مهیا کرد کە دولت آمریکا بە اندازەی شاه ایران در نظر مردم منفور جلوە کند؛ بەهمین دلیل رژیم تازە بر سر کار آمدە، ضرورت یک نمایش عملی را با هدف جلب توجە مخالفان آمریکا در خود احساس میکرد. حملە بە سفارت رسمی آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط خمینی، نقطە عطفی جدی در تاریخ رویارویی این دو کشور است کە بە بهانەی استرداد شاه بە ایران برگزار شد. با این اقدام جمهوری اسلامی این پیام را بە گوش یاران و مخالفان خود رساند کە، درصورت لزوم و با هدف تثبیت حاکمیت خود تاحد زیادی عملگرا است و حتی از روبەرو شدن با بزرگترین قدرت جهانی نیز ابایی ندارد. نورالدین کیانوری، رهبر حزب تودە در زمان تسخیر سفارت آمریکا در تهران، از شعار مرگ بر آمریکا ازسوی معترضان، همچون ملودی دلنشینی یاد کرد کە بە گفتەی وی بیش از ٥٠ سال میشد کە در انتظار شنیدن آن بەسر میبردند! جمهوری اسلامی ایران این شیوە عمل افراطی و رادیکالی خود را در طول سالیان بعد نیز با ترور مخالفان برجستەی خود در سایر کشورها ادامە؛ و کارت فشار خطر تروریسم دولتی را در میان آنان همچون تهدیدی بزرگ انتشار داد.
با شروع جنگ ایران و عراق و بە درازا کشیدن این جنگ فرسایشی، تنش ایران با کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا، وارد مرحلەی تازەتری شد. البتە شایان ذکر است بر اساس اسناد منتشر شدە؛ ایران در آن زمان طرف معاملەی تسلیحات با چندین کشور غربی بودە است! در طول این سالها از سوی مقامات ایرانی بە جنگ و تنش بەمثابەی یک نعمت نگریستە شدە است.
جمهوری اسلامی در ادامەی سیاست دوپهلوی داخلی و خارجی خود، با آمدن خاتمی بەعنوان رئیس جمهور باصطلاح اصلاحطلب و حامل شعار مزین بە “گفتگوی تمدنها”، مستقیمأ این پیام را بە بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا کە تحریم اقتصادی علیە ایران اعمال کردە بود، داد؛ ما از حملە بە سفارت آمریکا بسیار متأسف هستیم، هرچند کە این پیام از سوی کلینتون بیپاسخ ماند، اما در داخل کشور واکنش دلواپسان انقلاب و دستاوردهای آن! را بە دنبال داشت. در مقابل سفارت سابق آمریکا تظاهرات بسیار گستردەای را برگزار کردند و بار دیگر شعار مرگ بر شیطان بزرگ! فظای سیاسی ایران را پر کرد، و نیز از این روز بەعنوان یک برگ زرین از تاریخ جمهوری اسلامی یاد شد. این پیام قبل از آمریکا رئیس جمهور ایران را مخاطب قرار داد، و او نیز پس از آن تفهیم شد و در نخستین فرصت در یکی از سخنرانیهای خود با شدت از سیاست “ظالمانە”ی آمریکا انتقاد کرد.
تاکنون نیز این سیاستها از سوی رژیم دنبال میشود، اما سئوال این است کە چرا و بە چە دلیل این سیاست دنبال میشود؟ جمهوری اسلامی بە خوبی میداند کە تداوم رژیم وابستە بە تنش و صدور این تنشها بە سایر کشورهاست، با این هدف کە جزیرەی ثباتی برای خود ایجاد کند و مردم را از “سوریەای شدن” ایران بترساند، علیرغم این نیز علی خامنەای چند سالی است کە در تلاش برای ایجاد “تمدن نوین اسلامی” است؛ و شرط رسیدن بە این هدف نیز کوتاه نیامدن از خواستەهایش میباشد. بەهمین دلیل نیز شروط مایک پومپئو وزیر امور خارجەی ایالات متحدە را جهت مذاکرە نمیپذیرد. زیرا کە خامنەای بر این باور است کە آنچە کە آمریکا از آن سخن میگوید نقاط قوت جمهوری اسلامی محسوب میشود، یکی از آنها نیز خروج ایران از سوریە و همچنین عدم دخالت در امور داخلی کشورهای منطقە است. سیاست خامنەای یک سیاست “دوگانە” است؛ نە خواهان مذاکرە است و نە گزینەی جنگ با آمریکا را انتخاب میکند، و در عین حال میخواهد بە میل خود در امور سایر کشورها دخالت کند. بە همین دلیل تداوم شرایط فعلی، ضرورت در انتظار ماندن تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را میطلبد. چون دولت آمریکا با ریاست دونالد ترامپ با اعمال این سیاستها فشار زیادی بر جمهوری اسلامی وارد آوردە است و بە نظر نمیرسد کە بە سادگی از آن چشمپوشی کند، جدای از این مردم ایران نیز عدم رضایت خود را از شیوەی ادارەی کشور با صراحت تمام نشان دادەاند.
سئوال دوم اینکە، در این میان و در نتیجەی دشمنی و رویارویی ایران با آمریکا، کدام افراد و یا جریان بە منافع خود دست مییابند؟ تمامی سیستمهای دیکتاتوری در طول تاریخ، نیاز مبرمی بە دشمن و یا خلق دشمن فرضی داشتەاند، با این هدف کە نشان دادە شود، حکومت وظیفەی حفاظت از جان ساکنان کشور را در برابر دشمن برعهدە دارد. قدرتنمایی حکومتهای دیکتاتوری پیش از آنکە سبب ترس دشمن شود باعث رعب و وحشت خود مردمان آن کشور میشود. جمهوری اسلامی در راستای حفظ حاکمیت، سرمایەهای کشور را صرف خرید تسلیحات و تنشزایی در منطقە کردە است و بەصورت مداوم از مردم ایران میخواهد در راستای اهداف وی جان خود را فدا کنند. اما در چهلمین سال حاکمیت این رژیم، بیش از پیش ماهیت آن برای مردم این کشور آشکار گشتە است. مردم علیرغم فقر و تنگدستی و همچنین گرانیای کە پیش رویشان است؛ در تلاش تأمین یک زندگی توأم با آسایش و رفاه هستند. و این آرزو با برچیدە شدن رژیم بە وقوع میپیوندد؛ رژیمی کە در لابەلای این تنشها کە خود ایجاد کردە است فرصت سرکوب و بە تاراج بردن سرمایەی مردم را برای خود مهیا کردە و در این بازی اینبار نیز سر مردم بی کلاه ماندە است.
اما این معادلات بە دلیل فشارهای داخلی و همزمان فشارهای خارجی جامعەی جهانی علیە جمهوری اسلامی ایران، بە سوی حل نهایی در حرکت است، و در اینجا نیز طرف محکوم در آیندەای نزدیک بیگمان جمهوری اسلامی میباشد. ارادەی دولت کنونی کاخ سفید بسیار جدی است و این درحالی است کە هر دو طرف بر حداکثر خواستەهای خود اصرار میورزند و بایستی یکی از طرفین در جهت رسیدن بە یک توافق کوتاه بیاید و مطمئنأ این کار از دست دولت ترامپ بر نمیآید زیرا کە در موضع قدرت قرار دارد؛ و نیز مهمترین وظیفەی وزارت خارجەی خود را عقب نشینی و تسلیم جمهوری اسلامی قرار دادە است، و با درنظر گرفتن این کە دونالد ترامپ برای انتخابات آتی ریاست جمهوری دوبارە خود را کاندید کردە است؛ صرفأ بخاطر افکار عمومی آمریکا نیز بودە باشد باید این مشکلات را بە سوی راه حل نهایی سوق دهد. در صورتی کە هیچ کدام از طرفین آمادەی پذیرش حداکثر خواستەهای طرف مقابل را نباشند، امکان وقوع جنگ افزایش مییابد و در این صورت نیز کفەی ترازو بە نفع آمریکا سنگینی میکند.