برگردان: ریبوار معروفزادە
نویسندهی کتاب “آیا ما شایسته دمکراسی هستیم؟”بسیار بر این نکته تأکید میکند که جهان سوم نیز شایستهی دمکراسی است و این مفهوم تنها متعلق به انسان اروپایی و غربی نیست. اما ما حتی بعد از تمام کردن این کتاب، باز هم این سوال را از خود خواهیم کرد که آیا به راستی ما شایستهی دمکراسی هستیم؟
اگر به انقلابات و تحولات سدهی قبل منطقه از انقلاب ١٩٧٩ ایران تا تحولات عراق در سال ٢٠٠٣، تحولات افغانستان و کشورهای عربی و در نهایت تشکیل اقلیم کردستان عراق دقت کنیم؛ میبینیم کە همهی این تحولات تحت عنوان فراهم نمودن آزادی و دمکراسی انجام گرفت، اما چقدر در تحقق مفهوم دمکراسی موفق بودند؟
در کردستان ایران بیش از ٦ دهه است که شعار دمکراسی خواهی بر سر زبانهاست و از سوی احزاب و فعالین سیاسی مطرح میشود، ولی آنها نتوانستهاند این مفهوم را حتی در میان خودشان نهادینه کنند. اهمیت مفهوم دمکراسی در نزد دکتر قاسملو تا حدی است که میگوید دمکراسی را نباید به بهانهی مبارزه ملی و آزادیخواهانه کنار گذاشت. دکتر قاسملو میگوید که “اگر قدمی بسوی پایمال نمودن دمکراسی برداریم، ما بسوی دیکتاتوری رفتهایم و بازگشت بسیار دشوار خواهد شد.”
شاید اکنون هیچ نیروی سیاسی نخواهد که در خانهی ضد دمکراسی جای بگیرد و حتی سیستمهای دیکتاتوری نیز ادعای دمکراتیک بودن را دارند و از انتخابات استفاده میکنند که این هم خود یکی از مشکلات است که دمکراسی در این کشورها به برگزاری انتخابات تقلیل داده شده است. ما این سخن مشهور را شنیدهایم که مهم نیست چه کسانی رأی میدند، بلکه مهم اینست که چه کسانی مسئول شمارش آراء هستند.
اینک کم نیستند افرادی که به بهانهی مبارزه ملی، همه ارزشهای دمکراتیک و حتی ارزشهای انسانی را کنار گذاشتهاند و با این حال هم آزادی را نوید میدهند. این نیروها حتی به سرزنش نیروهایی میپردازند که وفادار به اصول دمکراتیک و انسانی هستند. این نیروها اگرچه سالها ادعای آزادسازی خاک را داشتهاند، ولی تاکنون قادر نبودەاند حتی یک روستا را نیز آزاد کنند و همچنین نتوانستهاند از یک فرهنگ دمکراتیک برخوردار شوند.
اگر مبارزه ملی با یک فرهنگ دمکراتیک همراهنباشد و از یک گفتمان همزیستی مسالمتآمیز پیروی نکند و به تمایزات اجتماعی احترام نگذارد، به فاشیزم خواهد انجامید. این نیروها کارنامهی نیروهایی را تکرار خواهندکرد که به همان تعداد که در راه آزادسازی میهنشان کشتند به همان میزان نیز مردم خودشان را به بهانههای مختلف جنگ داخلی، پاکسازی دگراندیشان و کنترل قدرت، سرکوب کردند و کشتند.
مبارزه برای تشکیل یک حزب دمکراتیک و متعهد به همزیستی و ارزشهای دمکراتیک کاری کمتر از مبارزه برای آزادسازی یک کشور نیست. مشکل احزاب ما اکنون اینست که نه در فضای مبارزه ملی ماندهاند و نه در فضای دمکراسیخواهی. حتی در بین برخی از جریانات سیاسی کردی نه تنها هیچ ویژگی آزادیخواهی و ملیگرایی برای کردستان ایران دیده نمیشود، بلکه این نیروها ضد دمکراسی نیز هستند.
در سالهای اخیر اختلافات داخلی احزاب که موجب تنش و رویارویی مسلحانه در مقابل یکدیگر گردید، نشان داد که اگر حزبی در فضای داخلی خود متعهد به دمکراسی و قبول تمایزات نباشد، در خارج از حیزب و در تعامل با احزاب دیگر و جامعه نیز میتواند مایه تنش و ناآرامی باشد. حزبی که نتواند در فضای داخلی خود ارزشهای دمکراتیک را نهادینه کند، نمیتواند در یک فضای سیاسی بزرگتر و در جامعه نیز سرچشمه دمکراسیخواهی و همزیستی باشد.
رعایت اصول دمکراتیک هیچ ربطی به این ندارد که این نیروی سیاسی یک نیروی مذهبی، یک نیروی ملی یا نیروی چپ است، زیرا در نهایت این انسان ها هستند که باید این ارزشها را عملی و نهادینه کنند. در واقع احزاب بە همان اندازە کە از نظر ایدئولوژی و ایدهی سیاسی از یکدیگر متفاوت هستند، ولی از لحاظ متعهد نبودن به ارزشهای دمکراتیک مشابه و مشترک میباشند.
بدین ترتیب ما نباید تنها به شعارها و قولهای جریانات مختلف تحت عناوین آزادیخواهی، ناسیونالیستی، اسلامی و چپ پسنده کنیم. حتی در مورد مسایل اجتماعی همچون حقوق زنان و … نیز ما نباید تنها به شعارهایی که میدهند توجه کنیم و بدانها امید داشته باشیم. اگر این شعارهای متفاوت با ارزشهای دمکراتیک همراه نشوند، در آینده نیز این نیروها مانع توسعه آزادیهای سیاسی، اجتماعی و فردی خواهند بود؛ امری که در کردستان عراق و سوریە رخ دادهاست.
درشمارهی٦٥٩ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است