پیشوا قاضی محمد رهبر جریانی است که مدرنیتهی کردی نامیده میشود، جنبش مدرنی که پس از عزل و تبعید رضا شاه توانست کنترل و ادارهی امور کردستان را به دست گیرد، حزب دمکرات کردستان را تأسیس کند و برای نخستین بار در تاریخ ملت کرد اعلام جمهوری نماید. پیشوا قاضی محمد نخستین رئیس جمهور کردستان است که برای دفاع از ملتش به سرنوشتی تراژیک تن داد و به واسطهی ابتکارها، ایستادگی و فداکاریاش در تاریخ، حافظه و وجدان ملت کرد به عنوان یک اسطورهی بزرگ و سمبول جاودان ثبت شد.
دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی نیز دو رهبر حزب دمکرات هستند که توانستند در دورهی بسیار حساس و بحرانی انقلاب 57 تا ترور میکونوس ( شهریور 1371 شمسی ) رهبری جنبش ملی- دمکراتیک کرد را بر عهده گرفته و ناممکن را ممکن سازند. بیش از یک دهه هجوم همه جانبهی سربازان خمینی به کردستان با مقاومت ملتی روبرو شد که چشمهای امیدشان را به حزب دمکرات و این دو رهبر بزرگ دوخته بودند. ترور دکتر قاسملو در اتریش به وسیلهی دیپلماتهای جمهوری اسلامی و ترور دکتر شرفکندی در رستوران میکونوس بار دیگر به دست تروریستهای جمهوری اسلامی بار دیگر سرنوشتی تراژیک برای رهبران ملت کرد رقم زد.
پیشوا قاضی محمد، دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی سه سمبول و سه اسطورهی جاودان ملت کرد هستند که باید برای شناخت جنبش ملی – دمکراتیک کرد آنها را شناخت. در ادبیات و فلسفه گفته میشود ” ملتی که اسطوره ندارد بیهویت است ” بنابراین برای درک درست از هویت ملی کرد باید به درک درستی از اسطورههای این ملت دست یافت.
سوالی که در ذهن انسان امروز خصوصا یک فرد مبارز نقش میبندد و ممکن است پرسیده شود این است که آیا در شرایط کنونی میتوان اسطوره و سمبل ساخت؟ و یا چه کسانی و در چه شرایطی به اسطوره و یا سمبول تبدیل میشوند؟
اولین نکتهای که قابل طرح و بررسی است شرایط اجتماعی و وضعیت جامعهای است که برای دستیابی به حقوق انسانی خود تلاش میکند. به عنوان نمونه وقتی که رضا شاه مجبور به واگذاری حکومت به پسرش میشود و شاه جوان قادر به ادارهی کشور نیست، زمانی که نیروهای شرقی و غربی مناطق گستردهای از ایران را تحت سلطهی خود درآوردهاند و در بخشی از کردستان ایران ( منطقهی موکریان ) خلاء قدرت و حاکمیت به وجود میآید، حضور و تلاشهای پیشوا قاضی محمد همان گونه که در تاریخ ملت کرد ثبت شده، نقطهی عطفی است که باعث میشود پتانسیلهای اجتماعی در جهت مشخص و هدفداری به حرکت درآمده و تاریخی به وجود آید که برای تمامی کردهای چهاربخش کردستان نماد خودباوری و افتخار است.
مسالهای که در برخی از موارد ممکن است مورد بحث و اختلاف نظر قرار گیرد این است که آیا شرایط اجتماعی باعث میشود اسطوره و یا سمبولی مانند پیشوا قاضی محمد به وجود آید و یا اینکه یک انسان با تواناییهای خود به اسطوره تبدیل میشود و جامعه و شرایط اجتماعی را در جهت خاصی راهنمایی و رهبری میکند؟
یک شخص تا زمانی که شرایط اجتماعی برای سمبول شدن و یا به اسطوره تبدیل شدن وجود نداشته باشد هرگز نمیتواند به چنین نقش و مسئولیتی دست یابد زیرا انسانهای توانا و بااستعداد بسیار زیادی بودهاند که نتوانستهاند به چنین جایگاهی برسند و از طرفی دیگر انسانهایی در تاریخ هستند که در شرایط مساعد توانستهاند به سمبول و اسطوره تبدیل شوند. مثلا اگر دکتر قاسملو از حزب توده به حزب دمکرات کردستان نمیآمد شاید نمیتوانست چنین نقش ارزشمند و برجستهای را ایفا کند و یا مثلا شاید اگر زنده یاد ملا مصطفی بارزانی و یارانش به کردستان ایران نمیرفتند هرگز نمیتوانستند پایهگذار جنبش بزرگ و گستردهای در جنوب کردستان ( کردستان عراق ) شوند.
در دورهی حیات سمبول و یا اسطوره در جامعه، خصایص مثبت انسانی اجتماع مانند مهربانی، فداکاری، رحم و… در حد بسیار بالایی وجود دارد و ادبیات اجتماعی در آن دوره ادبیاتی حماسی است که باعث تهییج بیشتر قشرهای گوناگون مردم میشود.
از طرفی دیگر پیدایش و کارکرد اسطوره برای هماهنگ نمودن جامعه و ارتقای کیفیت آن است به طوری که گفته میشود اسطورهها برای تمام جوامع قابل پذیرش و حتی ناگزیر هستند.
ملت کرد در شرایط کنونی دارای هویت مشخص و اسطورهها و سمبولهای شناخته شدهای است که نسل امروز به راحتی میتواند برای پیشبرد جنبش ملی – دمکراتیک خود از پتانسیلهایی که آنها ایجاد کردهاند استفاده کند و مبارزه را در مراحل و شرایط جدیدتر به سمت هدف سوق دهد. تحلیل وضعیت امروز جنبش ملی – دمکراتیک کرد نشان میدهد که در حال حاضر علائمی برای ظهور و بروز سمبولها و یا اسطورههای جدید وجود ندارد. پویایی اجتماعی و بافت تاریخی یک ملت مجموعهای منسجم از اجزایی است که سمبول و یا اسطوره تنها یک بخش از آن را تشکیل داده و وظیفهی اجتماعی مجموعهای از فاکتورهایی است که باید در زمان مناسب فعال شده و به حرکت درآیند. در شرایط امروز نیاز واقعی و حیاتی جنبش استفاده از پتانسیلهای اجتماعی بصورت گروهی در فعالیت دسته جمعیای است که همگرایی سیاسی و فرهنگی را به وجود آورده و بدون شک یکی از مهمترین پتانسیلهایی که برای پیشبرد جنبش ملی – دمکراتیک کرد وجود دارد توجه، شناخت و بهرهبرداری از سمبولها و اسطورههای این ملت است که در سختترین شرایط اجتماعی رسالت خود را انجام دادهاند و کم توجهی و یا سهلانگاری نسبت به هر کدام از این پایههای تاریخی باعث بالا رفتن هزینهی جنبش و یا بحران در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی میشود.
اسطورهها و سمبولهای یک ملت بخشی جدا نشدنی از هویت و شناسنامهی یک ملت هستند که باید آنها را به جامعه و نسلهای امروز و فردا شناساند اما جذابیت و بزرگی این افراد نباید ما را از تحلیل درست دور کرده یا به سمت قضاوتهای احساسی هدایت کند. اسطورهها و سمبولهای ملت کرد زمانی که برای اتحاد بخشیدن به طیفهای مختلف جامعه کردستان و گسترش مشارکت سیاسی و اجتماعی به کار گرفته شوند میتوان به سلامت ساختاری جنبش امیدوار بود اما اگر افراد یک جامعه هر کدام بخواهند به سمبول و یا اسطوره تبدیل شوند عملا فرد گرایی و جدایی یا واگرایی سیاسی و اجتماعی نتیجهی قطعی این عمل بوده و تنها نتیجهای که چنین وضعیتی به وجود میآورد هرج و مرج در محتوا و ساختار جنبش و تنشهای مخرب خواهدبود.
درشمارهی٦٥٩ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است