برگردان از کردی: هەنار شەریفی
یک سال از حملەی موشکی بە قلعەی دمکرات میگذرد، و هنگام آن فرا رسیدە است کە بە تحلیل جدیتر و در عین حال توأم با در نظرگرفتن ابعاد آسیبشناسانەی آن، در مورد شرایط بعد از این رویداد تروریستی بپردازیم.
نگاهی اجمالی بە تاریخ اعتصابات و فعالیتهای مدنی در کردستان ایران، و بەویژە بستر و زمینەهای شکلگیری آن، میتواند ما را در راستای تحلیل اعتصاب حماسی ٢١ شهریورماه سال گذشتە یاری کند.
این بستر و زمینەای کە فرصت چنین حرکتی را در جهت ابراز صدای مردم در اختیار آنان گذاشتە است، من از آن بە عنوان “خیابان” یاد میکنم!
خیابان در کردستان ایران، گاهأ با فراز و نشیب زیادی همراه بودە، اما علیرغم این نیز همیشە زندە بودە است و حتی مردم در این بخش از کردستان بە نسبت دیگر بخشهای کردستان در ترکیە و سوریە و عراق، هموارە از حقوق و مطالباتشان حمایت بە عمل آوردەاند و با مناسبات مختلف آنان همراهی کردەاند.
از سویی دیگر در چارچوب مقاومت و نافرمانی مدنی در کردستان ایران، بە مناسبتهای ویژە، بازار و مغازەها بستە و اعتصاب عمومی بە راه انداختە میشود. تحت سلطە و سرکوب خشن حاکمیت یاغی جمهوری اسلامی در سالروز ترور شهید دکتر قاسملو، بە خاطر اعدام شهید فرزاد کمانگر، بە شهادت رساندن شوانە سیدقادری، اعدام ٥٩ جوان مهابادی و … جسورانە و با شجاعت تمام صدای اعتراض خود را بلند کردە و در این راه متقبل هزینەی سنگینی نیز شدە است.
مجموعەی این شواهد حکایت از این دارد کە خیابان در کردستان ایران مفهومی متفاوت است. موجودی زندە کە گاهی با فریاد و بسیاری از اوقات نیز با سکوت زمینەی مات شدن حاکمیت جمهوری اسلامی را فراهم و پلانهای آن را خنثی میکند. خیابان تنها جایی است کە جمهوری اسلامی را بە لرزە درآوردە است!
در واقع در خیابان است کە ناسیونالیسم کردی، مشغول بە ترمیم خود است، بدین منظور کە بتواند “همبستگی ناسیونالیسمی” را بە عنوان آخرین هدف، بە نتیجە برساند. منظور از همبستگی این است کە در صورتی کە با دیدی آسیبشناسانە بە جنبش ملی ملت کرد در کردستان بنگریم، میبینیم کە هموارە با مشکلی تحت عنوان “خلأ” روبەرو بودە کە خود از موانع همیشگی بر سر راه همبستگی ملیگرایانە بودە است.
این خلأها عبارتند از: خلأ طبقاتی، خلأ حزبی، خلأ مذهبی، خلأ جنسی، خلأ مرتبط با نسل و … مجموع این خلأها در در آیندە بر رفتار سیاسی جامعە تأثیر خواهد گذاشت و موجبات خلأهای سیاسی بیشتری را فراهم میسازد. اما بەنظر میرسد هم حضور مردم در خیابانها و هم خلوتکردن آن، خلأهای گوناگون کردستان را پوشش دادە –هرچند تا رسیدن بە این هدف موانع بیشتری وجود دارد- و در واقع همبستگی ناسیونالیسمی کە در بالا بدان اشارە شد، در این زمان بسیار ملموس است، هم بە لحاظ داخلی و نیز در رابطە با سایر بخشهای کردستان.
در مورد بعد داخلی آن، با آوردن یکی دو مثال میتوان بحث را ملموستر جلوە داد:
نخست؛ یاریرسانی جمعی و در عین حال ملی بە زلزلەی کرمانشاه خوانش دقیق این همیاری و تحلیل کلیەی نشانەهای خیابانهای کردستان، نشانگر این واقعیت هستند کە شمال کردستان و جنوب آن بە عنوان دو قطب کرد سنی و کرد شیعە و همچنین یارسان بەهم پیوند خوردەاند، ارادەی ملت ورای خواست و تلاش حاکمیت بە شیوەای واکنشوار، در موازات فرد و جامعەی کردستان قرار گرفتە است. وسایل و اقلام لازمی کە شهرهای مختلف کردستان ایران را در مینوردید تا بە محل حادثە برسد، در واقع بە مثابەی نخ و سوزنی بود کە ازهم پاشیدگی تاریخی شهرها و مناطق را بەهم میدوخت. این عمل بە معنی نهادینە شدن مفهوم ملیگرایی در داخل کشور است.
دوم؛ بیرون نرفتن مردم در روز ٢١م شهریورماه نوعی از ارتباط میان سەضلع مبارزە را تشکیل داد، هشتگ #من_ازخانە_بیرون نمیروم در فضای مجازی کلیەی خلأهای موجود را پوشش داد و در عرض سە-چهار روز زهنیت مردم را در راستای عکسالعملی گستردە آمادە کرد! فعالان سیاسی و مدنی داخل کشور، اعلام و دعوت احزاب سیاسی کردستان در چهارچوب مرکز همکاری احزاب کردستان ایران و نهایتأ با همراهی و خواست نویسندگان و روزنامەنگاران و همچنین فعالان سیاسی خارج از کشور، با یک گفتمان در برابر موشکهای جمهوری اسلامی مقابلە کردند. آنان با هشتگ بە جنگ موشک رفتند! در فزای مجازی نیز علیرغم تمامی نقاط ضعف آن همبستگی ملیگرایانە کاملأ آشکار است.
این واکنش بە قدری سریع و گستردە بود کە بە جمهوری اسلامی شوک وارد آورد. وگرنە طبق آن شناختی کە از این رژیم داریم، این حملەی تروریستی در راستایی بەمراتب خطرناکتر ادامە مییافت. هرچند این نکتە نباید فراموش شود کە حملەی موشکی بە قلعەی دمکرات فاجعەای زیانبار و همچنین مصیبت بزرگی بود، اما بدون شک اعتصاب عمومی مردم و ماندن در خانەهایشان، بر زخمی کە بر پیکر میهن از منظرگاه بە شهادت رسیدن جمعی از کادر و پیشمرگان حزب دمکرات و اعدام سە جوان مخالف رژیم نشستە بود؛ التیام و مرهم مناسبی محسوب میشود. بە همین دلیل روز ٢١م شهریورماه باید بە روز ایستادگی و مقاومت ملی، از آن یاد شود.
در رابطە با بخشهای دیگر کردستان، بە نظر میرسد عیانتر از آن است کە بخواهیم در مورد احساس و واکنش مردم کردستان ایران نسبت بە سایر بخشهای آن مطلبی بیان کنیم. طی مدت بیست سال گذشتە آمدن دهها هزار تن از مردم بە خیابانها در شهرهای مختلف کردستان، این واقعیت را بە اثبات میرساند کە ناسیونالیسم کردی در کردستان ایران بە صورت کلی بە دیگر بخشهای کردستان رخنە کردە و در آنجا علیرغم اینکە در حال رشد است؛ همزمان مرزهای موجود را بە لحاظ ذهنی و همدلی بەهم گرە زدە است. مردم این بخش از کردستان یک روز بەخاطر تصویب فدرالیسم در عراق یا حمایت از شنگال و یا بە مناسبت برگزاری رفراندوم در کردستان عراق، روزی دیگر بە بهانەی کوبانی برای کردستان سوریە، یک بار در جهت محکوم کردن دستگیری رهبر جنبش کرد در کردستان ترکیە و … بە خیابانها آمدە؛ کە در این راه از جان و مال خود مایە گذاشتە است.
یک سئوال جدی کە در اینجا برجستە میشود این است کە چرا در این هنگام بە قلعەی حزب دمکرات کردستان حملە صورت گرفت؟
مسلمأ چندین دلیل وجود دارد، برای نمونە؛
-جمهوری اسلامی ایران در این هنگام بە عنوان استراتژی پنهان و آشکار خود، درصدد است با بحرانسازی خود را از بحرانهای موجود نجات دهد.
-این حملە حاوی پیامی بە آمریکا، حاکمیت اقلیم کردستان و سایر متحدان آن بود کە میتوان آن را چون یک تهدید رمزگشایی کرد!
-پس از بە آتش کشیدە شدن سفارت جمهوری اسلامی در بصرە کە خرد شدن اقتدار رژیم را بە دنبال داشت، درپی فرصتی برای بازگرداندن آن بود.
-فروپاشی سیستم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در داخل کشور.
-فشارهای خارجی بەویژە تحریمهای آمریکا.
-هدف قرار دادن، یک حزب خاص برای یک هدف خاص.
و دلایل بسیار دیگری.
اما این دلایل هر چە باشد، چندین نتیجەی مهم را بەدنبال داشت:
-هرچند بحث درمورد مفهوم شرعیت در بین یک حزب اپوزیسیون جمهوری اسلامی و این حاکمیت دیکتاتوری، بیشتر شبیە بە یک پارادوکس است اما حملەی تروریستی جمهوری اسلامی بە قلعەی دمکرات، بە طور کلی شرعیتی مبارزاتی بە این حزب داد.
-تأکید دوبارە بر عدم مشروعیت حاکمیت سیاسی این رژیم در کردستان (این ارتباط بدون شباهت بە وضعیت کشورهای استعمارگر و مستعمرە نیست!).
-اتحاد مردم در داخل کشور.
-بە تعبیر برخی از صاحبنظران این اعتصاب رفراندومی بود کە در آن جمهوری اسلامی با رأی “خیر” از سوی مردم کردستان همچون چهل سال پیش مواجه شد، در آن زمان نیز بر خلاف سایر بخشهای ایران؛ جمهوری اسلامی مورد قبول مردم کردستان واقع نشد.
-مشروعیت دادن بە مبارزەی مسلحانە (حاکمیتی کە سر جنگ دارد، سرکوب میکند، جوانان کرد را بەدار میکشد و … باید کە با اسلحە با آن مقابلە کرد).
-بە ترتیبی کە این اعتصابات در سالهای گذشتە و بەویژە پارسال بە رسمی انقلابی و مبارزاتی تبدیل شدە است، باید سلاح “من از خانە بیرون نمیروم” نیز در اختیار مردم باشد و آنان هموارە در برابر حاکمیت سرکوبگر و غاصب آزادی مقاومت از خود نشان دهند.
-فضای مجازی بستر آنلاینی برای ابراز اعتراض مردم فراهم کرد تا با یک هشتگ با موشکهای روسی جمهوری اسلامی بە مقابلە بپردازند.
در پایان باید این سئوال را از رهبری سیاسی حزب دمکرات کردستان پرسید کە پروندەی شهدای این حملە بە کجا رسیدە و در این ارتباط چە اقداماتی صورت گرفتە است؟
همەی ما بە خاطر داریم، نیکی هیلی سفیر وقت آمریکا در سازمان ملل، با صراحت در مورد حملەی موشکی بە قلعەی دمکرات صحبت کرد، این برای نخستین بار بود –تا جایی کە من بە یاد داشتە باشم- نام حزب دمکرات در شورای امنیت سازمان ملل بردە میشود بە عنوان قربانی تروریسم دولتی، بدین ترتیب این پتانسیل بالا موجود بودە کە این مسألە در حالی کە بر جهانیان آشکار گشتە است، بە پروندەای جدی علیە جمهوری اسلامی و تروریسم دولتی تبدیل شود. در عین حال شبکەهای جهانی نیز بە خوبی این حملە را پوشش دادند و کە این نیز بەصورت بالقوە میتواند در راستای برداشتە شدن نقاب از چهرەی دولتی تروریست یاریرسان باشد؛ بەویژە اکنون کە از سپاه پاسداران گرفتە تا بە رهبر جمهوری اسلامی و سایر افراد در سطوح پایینتر برسد، در لیست سیاه ترور دولت آمریکا قرار گرفتەاند!
بە هرحال بە عنوان آخرین سخن اگرچە پیکر جنبش ملی کرد برای بار دیگر زخم برداشت، اما بدون شک این مردم کردستان بودند کە زخمها را التیام بخشیدند و نشان دادند کە همچون گذشتە؛ هموارە خیابان حامی قلعە است.