اصل دیالکتیک یکی از ابزارهای علم فلسفە است کە برای شرح و تفسیر موضوعات علمی و فلسفی بەکار میرود. هگل، اندیشمند نامدار؛ این اصل را بە اوج خود رساند و بە عنوان فردی ایدئالیست از آن سود جست. اما در واقع این “یوهان فیشتە” هممشی هگل بود کە از اصطلاح و فرمول تز، آنتی تز و سنتز استفادە کرد؛ این در حالی است کە در تاریخ فلسفە بیشتر با عنوان شاهکار هگل از آن یاد میشود. در این شیوە از دیالکتیک، ابتدا یک گزارە بە عنوان “تز” تعیین میگردد، حالت متضاد آن “آنتیتز” است و در نتیجەی مقابلەی این دو حالت متضاد “سنتز” بە وجود میآید.
اگر ما رخداد تاریخی ٢١ شهریورماه ٩٧ را در این چارچوب جای بدهیم، موشک بە تز، قلعە بە آنتیتز و اعتصاب عمومی مردم کردستان نیز بە سنتز آن تبدیل میشود. بدین معنی کە اعتصاب شکوهمند مردم کردستان با تمامی آحاد شرکتکنندە در آن، مستقیمأ محصول حملەی موشکی بە قلعەی دمکرات بود.
پس از آنکە در ١٧م شهریورماه، رژیم جبون تهران با حملات موشکی خود قلعەی دمکرات را هدف قرار داد، پیکر جنبش سیاسی کرد در کردستان ایران زخم برداشت و ریختە شدن خون پیشمرگ، کادر و رهبری حزب دمکرات کردستان با اعدام ناروای سە جوان فعال و مبارز در داخل کشور عجین گشت و خیابانهای شهر را فرا گرفت (در اینجا منظور از مفهوم شهر، پلیس یا مدینەی افلاطون و ارسطو میباشد کە بە طور کل محصول حیات و بە عنوان انجمنی سیاسی و مدنی در یونان باستان شناختە شدە است.) این زخم بە قدری سنگین و تأثیرگذار بود کە همەگان از آن حیرتزدە شدیم، اما مردم وفادار و شخصیتهای سیاسی و مدنی از مردم تقاضا کردند برای یک بار دیگر بە میدان آمدە و در راستای حمایت و پشتیبانی از مبارزان ملت کرد اعلام موضع کنند. پس از چهار روز آتش فرونشستەی مردم کردستان شعلەور گشت، و با صدایی رسا و سرشار از مدنیت انتقام خون مبارزان دمکرات را از حکومت تهران گرفتە و با این اقدام مهم، در روز روشن و در مقابل دیدگان شگفتزدەی ادارەی اطلاعات و سپاه پاسداران صدها موشک را بە سوی بیت رهبری رژیم پرتاب کرد. و همزمان با التیام این زخم سنگین، این بار آنان بودند کە با حالتی توأم با پشیمانی نە فقط پیکرشان بلکە ستونهای حاکمیت دیکتاتوریشان بە لرزە درآمد.
در بسیاری از مواقع مردم کردستان ایران با این نقد مواجە میشدند کە، آنان بیشتر در غم بخشهای دیگر کردستان بەسر میبرند و در برابر شادی و غمهای مربوط بە شرق کردستان سکوت پیشە میکنند، البتە این شامل بعد سیاسی و چگونگی نگرش مراکز دیکتاتورها بە بخشهای مختلف و تکەتکە شدەی کردستان میشود، اما طی چند سال گذشتە بەویژە سە سال اخیر بە اثبات رساندند کە همانا مفهوم شرقمحوری (در اولویت قرار دادن مسائل کردستان ایران) در کردستان بەحق زندە و استوار است. اما این نشان از سطح بالای شعور سیاسی و درک سرشار از مدنیت مردم کردستان است، کە یک بار برای کردستان عراق ابراز خوشحالی میکنند، و بار دیگر در روز اول (شوبات) در ماتم بەسر میبرند و در پاسخ بە دستگیری یکی از رهبران کردستان ترکیە بە خیابان رفتە، و در مدح کوبانی شب شعر و برنامەهای گوناگون برگزار میکنند. از منظرگاهی دیگر، مردم کردستان و جنبشهای سیاسی آن در زمان بحران نەتنها زمین نمیافتند و دچار سقوط و نزول نمیشوند، بلکە اتفاقأ در چنین حالتهایی بیشتر فعال میشوند و تداوم مییابند.
سە رخداد در سە سال اخیر در کردستان روی داد کە یکی از آنها غیرطبیعی و آن دیگری طبیعی بود، در هر دو فاجعەی طبیعی، اولین آن در سال ٩٦ کە بەدلیل زلزلە، بەغیر از ویرانی و خسارتهای بسیار مالیای کە برای خواهران و برادرانمان در جنوب کردستان درپی داشت، متأسفانە صدها تن از هموطنانمان نیز جان باختند و همچنین هزاران تن دیگر زخمی شدند. در نتیجەی دیگر حادثەی طبیعیای کە در نوروز ٩٨ رخ داد و آن سیلابی بود کە مناطقی از ایلام و لرستان را در بر گرفت، مردم کردستان در حق هموطنان خود چنان جانفشانیای از خود نشان دادند کە نمونەی آن در میان کمتر ملتی یافت میشود؛ اتفاق غیرطبیعی ١٧م شهریورماه نیز اگر همصدایی ٢١م شهریورماه را بەدنبال نمیداشت، معلوم نبود چە چیزی رخ خواهد داد؟!
رولان برتون یکی از شخصیتهایی است کە نوشتەهای وی بیشتر در زمینەی علوم سیاسی جای میگیرد و از جایگاه بالایی در نگرش سیاسی برخوردار است. یکی از کتابهای برتون “اتنسیتە” نام دارد. در این کتاب بە معیارها و ویژگیهای اشخاص ناسیونالیست پرداختە است. وی بر این باور است کە یک فرد ناسیونالیست هوشیار باید دارای ویژگیهایی باشد کە بدان اشارە میکنیم تا بە عنوان فردی وطندوست شناختە شود: در وهلەی نخست مسألەی زبان دارای اهمیت است؛ بدین معنی کە یک فرد ناسیونالیست هم باید بر زبان مادری تسلط کامل داشتە باشد و هم اینکە افرادی کە در این حوزە خدمت کردەاند را بە خوبی بشناسد. بە عنوان مثال یک فرد روسی کە مدعی وطندوستی باشد لازم است کە فئودور داستایفسکی را بشناسد و آثار وی را خواندە و یا با نام و آثار لئو تولستوی آشنا باشد. این قائدە در مورد همەی ملتها صادق است و یک کرد ملیگرا نیز باید جدای از دانستن زبان مادری با اشخاص برجستەی حوزەی زبان کردی از جملە خانا قبادی، ایل بیگ جاف و هیمن و … آشنایی داشتە باشد. دومین مورد “تاریخ” است؛ در این مورد نیز آگاهی از گذشتەی سرزمین خود، یکی از شروط ناسیونالیست بودن یک فرد میباشد. اگر از یک فرانسوی در مورد ناپلئون بناپارت سئوال شود و وی او را نشناسد باید در فرانسوی بودن وی دچار تردید شد، و باز این قائدە در مورد یک کرد ناسیونالیست نیز صدق میکند؛ بدین صورت کە وی لازم است دستکم دربارەی لولو، کاسی، گوتی، میتانی، اورارتو، مانا، ماد تا بە میرنشینان و جنبشهای قرن نوزدە و بیست شناخت کافی داشتە باشد. سومین مورد شناخت محیط جغرافیایی است؛ بدین معنی کە بایستی جغرافیا و محل و شهر و روستاهای سرزمین خود را بشناسد و بداند کە مناطق مختلف در کجای نقشەی جغرافیایی آن سرزمین واقع شدە و رسم و رسومات و همچنین لهجەهای آن مناطق بە چە صورت است. اگرچە برتون ابعاد دیگری را نیز بررسی میکند اما ما بە چهارمین نکتە کە دارای اهمیت فراوان است بسندە میکنیم؛ و آن نیز احساس ناسیونالیستی میباشد. هر کس با هر اعتقاد و نگرشی کە دارد، مادامیکە اذعان داشتە باشد کە بە نژاد معینی تعلق دارد و این حس تعلق آمیختە بە حس باشد؛ وی یک فرد ناسیونالیست بە شمار میرود. در هر جای این جهان پهناور هر فردی بگوید من کرد و کردستانی هستم، در چارچاوب فردی وطندوست قرار خواهد گرفت (طبق معیارهای برتون لازمەی یک فرد ناسیونالیست، دارا بودن این چهار عنصر است). حزب دمکرات کردستان همچون پیشرو و پیشاهنگ جنبش ناسیونالیستی و ملیگرایی در شرق کردستان، از سالهای دور فرصت ظهور این بحثها را در دورەهای آموزشی خود مهیا کردە و کماکان تدریس میشود و هموارە در جهت افزایش نگرش و احساس ناسیونالیستی تلاش کردە است.
کردها در کردستان ایران دستکم احساس کرد بودن برای خود و حس عاطفی از منظرگاه همزبانی برای هممیهنانشان در جای جای این جهان قائل هستند. این همان راز شعور والای سیاسی و همچنین سطح درک و فهم مردم کردستان ایران است. در این میان و در عصر جهانی آشفتە، در عصر ترور، قتل و کشتار، مردم شرق کردستان و جنبشهای حقطلبی این بخش از کردستان، بە حکم اعتقاد بە مبارزەی مدنی و بە دور از خشونت همچون فلسفەی اصلی خویش، بە خوبی این متود را بلد هستند و حتی در این مورد خلاقیت و ابتکار زیادی بەکار بردەاند.
“جین شارپ” از شخصیتهای آکادمیک، مدت دهها سال در این حوزە بە شیوەی علمی و عملی فعال بودە است. وی کە بە عنوان برنامەریز چندین جنبش مردمی و مدنی در اروپای غربی و کشورهای دیکتاتوری نظیر ونزوئلا بە صورت مستقیم و زندە مشارکت داشتە است، در کتاب خود تحت نام “از دیکتاتوری بە دمکراسی” از ١٩٨ مدل مبارزاتی سخن میگوید کە جنبشها و فعالان صنفی و بە طور کل جامعەی مدنی میتوانند بە دور از خشونت تا بە لرزە درآوردن پایەی حاکمیتهای دیکتاتوری از آنها استفادە کنند. گزافەگویی نیست اگر بگویم، آقای شارپ اگر زندە بود میتوانست از الگوهای مبارزاتی مردم کردستان در کوچە و خیابانهای کردستان درسهای بیشتری یاد بگیرد. مگر نە اینکە در بانە و سایر شهرهای کردستان (در سال ١٣٩٧) طولانیترین اعتصاب یک شهر در منطقە اتفاق افتاد، و پهنکردن سفرەی خالی از نان در دیگر شهرهای ایران و توسط کارگران و بازاریان و اصناف الگو برداری شد؟!
بارها گفتەایم کە ما جنگطلب نیستیم و سلاحی کە برداشتەایم برای دفاع از خود در برابر جنگی است کە دشمن بر ما تحمیل کردە است، بدین معنی کە شیوەی مبارزەی مسلحانە را ما انتخاب نکردەایم بلکە بر ما تحمیل شدە است. اما شیوەی مبارزەی مدنی در خون و رگ ما جاری است و رژیمهای دیکتاتوری کە کردستان را اشغال کردەاند از این شیوە وحشت دارند. زیرا کە هم در زمینەی سطح شعور مدنی و درک حقوق و خواستەهایشان روشنگری صورت میگیرد، هم پهنەی جغرافیایی وسیعتری را شامل میشود و نیز اینکە مشارکت اکثریت مردم در این شیوە بە نسبت سایر شیوەها بە اندازەی قابل توجهی بیشتر است و در عین حال بە آسانی سرکوب نمیشود. هرچند کە هدف من در این بحث ارزشگذاری میان شیوەهای مبارزە و مقابلە نیست، ملت کرد امکان استفادە از کلیەی روشهای مبارزە را دارد، و مبارزەی مسلحانە نیز یکی از این روشهاست کە در مصوبات سازمان ملل متحد بە شمارەهای ٢٢٢ و ٢٣٥ مربوط بە سالهای ١٩٦٦ و ١٩٨٧ بر مشروع بودن آن در جهت رسیدن بە حق تعیین سرنوشت ملتها تأکید صورت گرفتە است. بە این ترتیب ملت کرد نیز محق است در راستای دستیابی بە مطالبات مشروع خود از کلیەی شیوەهای مبارزە از جملە مبارزەی مسلحانە استفادە کند.
یا شیوەی دیپلوماسی و گفتگو کە یکی دیگر از راههای مبارزەی سیاسی در جهت دستیابی بە حقوق یک ملت محسوب میشود.
اما پتانسیل موجود در اعتراضات مدنی و یا جنبشهای اجتماعی بە ویژە در سالهای اخیر نشانگر این است کە، ملت کرد خصوصأ در شرق کردستان این امکان را داراست با پلان و سیاستهای خردمندانە بە نحو احسنی از آن بهرە جوید. وجود دهها سازمان و مؤسسات مدنی در حوزەهای مختلف جامعە، همچنین رشد و گسترش اصطلاح جامعەی مدنی همچون فاکتوری نیرومند برای جنبشهای اجتماعی و شبکەهای اجتماعی نیز بە عنوان شریک قدرتمند تبلیغاتی، حامی این مدل از مبارزە است.