برگردان از کوردی: هەنار شریفی
تاریخ سرشار از فاجعەهای انسانی است علیە یکدیگر. تقسیم ساکنین کرەی زمین بر نژاد و ملیت و ایل و تبارهای گوناگون، در طول تاریخ منجر بە جنگ و خونریزیهای بسیاری شدە؛ کە در آنها هزاران تن قربانی زیادەخواهی گروههای انسانی مختلف گشتەاند. هرچند ژینوساید هدفمند بە عنوان اصطلاحی حقوقی در اواسط قرن بیستم ظهور کرد و در سطح جامعەی بینالمللی اهمیت فراوانی بدان دادە شد، و دستآخر در قالب و فرمی قانونی گنجاندە شد، اما در عمل دارای تاریخ طولانیتری است. در این شکل از کشتار دستەجمعی، گروهی انسانی بە دلیل هویت نژادی، دینی، مذهبی و ملیتی متفاوت آماج حملات گروه یا گروههای دیگری قرار میگیرند. افراطیگری نیست اگر بگوییم یکی از عوامل اصلی بە وجود آمدن جنگ جهانی دوم همانا ظهور زیادەخواهیهای آلمانی و در درجەی دوم ایتالیایی و ژاپنی بود؛ کە بزرگترین فجایع انسانی را بە دنبال داشت.
یکی از بزرگترین ژینوسایدهای قرن بیستم، کشتار و کوچاندن ارامنە با هدف از بین بردن آنان بود کە توسط عثمانیها صورت گرفت، و در نتیجەی آن قریب بە یک و نیم میلیون از آنان جان باختند.
بە رسمیت شناختە شدن ژینوساید ارامنە از سوی مجلس نمایندگان آمریکا پس از نزدیک بە صد سال از وقوع آن، دارای چندین نکتەی مهم است کە میتواند قابل توجە ملت کورد در کلیەی بخشهای کوردستان باشد، زیرا کە ملت کورد در هر بخش از سرزمین خود با کشتار دستەجمعی از سوی ملتهای اطراف مواجە شدە است. بە دلیل اینکە هدف از کلیەی کشتارهای دستەجمعیای کە در کوردستان صورت گرفتە از گذشتە تاکنون از بین بردن ملت کورد و حذف فیزیکی و هویتی این ملت بودە، و در عین حال بە شیوەای کاملأ سیستماتیک و پلانمند از سوی حاکمیت این کشورها بە اجرا درآمدە است، ژینوساید محسوب میشود. آنچە در اینجا میخواهم بدان اشارە کنم این است کە، کشتارهای جمهوری اسلامی در کوردستان بە ویژە در سالهای نخست بە قدرت رسیدن این رژیم، مصداق بارز و ملموس ژینوساید است، کە هم جامعەی جهانی در این بارە خود را بە غفلت زدە و همینکە ملت کورد در این بخش از کوردستان کمتر در جهت مستند کردن آنها اقدام درخور و مناسبی انجام دادە است؛ تا در آیندە از آن در راستای اثبات حقوق خود استفادە کند.
برای اثبات اینکە آیا کشتارهای صورت گرفتە از جانب جمهوری اسلامی در سالهای نخست بر سر کار آمدن این حکومت مشمول ژینوساید قرار میگیرد، تنها لازم است کە معیارهای بینالمللی را در بارەی فجایع پیشآمدە در نواحی مختلف کوردستان در نظر بگیریم. چنانچە رهبران جمهوری اسلامی و در رأس آنان خمینی، در سخنانشان فرمان لشگرکشی بە کوردستان و از بین بردن کوردها –کە آنان را تحت نام کافر میخواندند- را صادر میکردند، اسناد انکار ناپذیری در رابطە با ژینوسایدی کە در کوردستان اتفاق افتادە است، محسوب میشوند. کلیەی فجایعی کە در آن سالها در کوردستان روی داد بە عنوان نمونە کشتار دستەجمعی مردم “قاڕنێ”، “قەڵاتان”، “ئیندرقاش”، “سەوزی”، “قەرەگۆل” و … و همچنین بمباران مردم غیرنظامی سنندج و مهاباد و دیگر شهرها، و بسیاری از نمونەهای دیگر نشانگر این واقعیت است کە عمل کشتار دستەجمعی پلانمند و هدفمند در راستای از بین بردن ملت کورد در کوردستان و توسط جمهوری اسلامی صورت گرفتە؛ کە قانون بینالملل این جنایات را در زمرەی ژینوساید قرار میدهد.
آنچە در اینجا مقصود من است، این است کە بە رسمیت شناختە شدن ژینوساید ارامنە را بە بهانەای تبدیل کنم تا از این رهگذر، ببینیم ملت کورد در آیندە چگونە میتواند بە مانند ارامنە پروندەی ژینوساید خود را بە مجامع بینالمللی بردە و از آن استفادە کند. همچون یهودیان کە درپی واقعەی هولوکاست و با بەرسمیت شناختە شدن آن از سوی جامعەی بینالملل، توانستند حس همدردی جامعەی جهانی را بە سوی تشکیل دولت و سرزمین مستقل خود جلب کنند؛ و بە عنوان اصلیترین دلیل قدرتمندی خود از آن استفادە کردە و هماکنون نیز ثمرەی آن را برداشت کنند.
از نتایج بەرسمیت شناختە شدن ژینوساید هر گروه انسانی، مسئولیتی است کە برای طرف مقابل بە عنوان عامل رویداد پدید میآید. مسئولیت یادشدە دو گونە است؛ نخست: آنکە افرادی کە عامل و تصمیمگیرندە بودەاند با مسئولیت قضائی روبەرو و محکوم میشوند، همچون محکومین دادگاههای نورنبرگ و توکیو با هدف محکوم کردن افراد آلمانی و ژاپنیای کە در طول جنگ جهانی دوم مرتکب جنایت جنگی شدە بودند. و بعد دوم کە دارای اهمیت بیشتری است، اینکە طرف مجرم –در اینجا جمهوری اسلامی-، مکلف بە جبران خسارات میشود، مانند آنچە کە تاکنون نیز دولت آلمان بە عنوان جبران خسارت، مؤظف است در رابطە با هولوکاست بە اسرائیل بپردازد. همچنین بعد مهم دیگری نیز دارد و آن نیز مسئولیتی است کە متوجە جامعەی جهانی میشود، تا با در نظر گرفتن راهحلهای مناسب از تکرار فجایع اینچنینی جلوگیری شود. نگرانی ترکیە از بەرسمیت شناختە شدن ژینوساید ارامنە، سنگینی مسئولیتی است کە باید در این رابطە در جهت جبران خسارات متقبل شوند.
سکوت جامعەی بینالملل در رابطە با ارتکاب ژینوساید دولتهای حاکم بر کوردستان، نشانگر منفعتمحور بودن روابط دولتهاست کە ارزشهای عمومی و قوانین بینالملل را کاملأ بە حاشیە راندە است. منافع اقتصادی مشخص خواهد کرد کە کدام یک از دولتهای ناقض حقوق بشر با اعمال فشار و یا چشمپوشی روبەرو شود. علیرغم اینکە روابط دولتها تا حدی قوانین بینالملل را زیر پا مینهد، در عین حال نباید این نکتە فراموش شود کە اصول مصوب بینالملل باعث استقرار نسبی در قیاس با دوران جنگهای جهانی و همچنین توسعەی مسألەی حقوق بشر و حقوق اقلیتها شد. بە همین دلیل ملت کورد کە در معادلات و چارچوب منافع ابرقدرتها قرار نمیگیرد، لازم است و در عین حال چارەای جز تکیە کردن بە این اصول ندارد.
در ایران، در آیندەی دور یا نزدیک هر دولتی کە بر سر کار بیاید، در رابطە با ژینوساید ملت کورد مسئول است و این مسئولیت میتواند تأثیر عمیقی بر احیای کوردستان در زمینەهای اقتصادی و سیاسی بگذارد. در صورت تغییر نگرش سیاسی دولتها در مقابل ایران در رابطە با مسألەی کورد، پردە از جنایات جمهوری اسلامی در کوردستان برداشتە میشود. در صورتی کە ما قادر باشیم در وهلەی اول خود را و پس از آن جامعەی جهانی را بە اقناع برسانیم و آرشیوی غنی از کلیەی اسناد گردآوری کنیم، فرصت مناسبی را در جهت پیشبرد مسألەی کورد در سطح بینالملل فراهم آوردەایم. در راستای دستیابی بە این هدف تحلیلگران و محققین کورد باید تلاش کنند، تحلیلهای گوناگون بە زبانهای زندەی دنیا در مورد این جرایم؛ انجام دادە و انتشار دهند. ژینوساید از آن دست از جرایمی محسوب میشود کە گذشت زمان نیز مسئولیت ارتکاب آن را از مجریان این فاجعە نمیزداید، و همچنین از سویی دیگر تمامی کشورهای جهان مؤظف هستند تا در جهت جلوگیری از تکرار این گونە حوادث، اقدام کنند. ملت کورد تنها زمانی میتواند مطمئن باشد کە دوبارە با چنین فجایعی روبەرو نمیشود کە دارای سرزمین و سیستمی خودگردان با قبول از سوی جامعەی بینالملل باشد.