تظاهرات و قیامهای ایران در اعتراض بە گران شدن قیمت بنزین کلیەی استانهای کشور و بیش از ١٣٠ شهر را دربر گرفتە، و تاکنون بیش از ٢٠٠ تن کشتە و چندین برابر زخمی برجای گذاشتە است. برخلاف اعتراضات قبلی کە جناحی از حاکمیت بە شدت آن را سرکوب میکرد و جناح دیگر سعی در همراهی با مردم داشت، این بار مثلث قدرت و هر دو جناح اصلی رژیم با تبعیت از دستورات خامنەای در میدان سرکوب حضور دارند، تا با هم خون مردم را ریختە و تا آنجا کە میتوانند با بە عقب راندن آنان، این بار نیز رژیم را از این مضیقەای کە در آن قرار گرفتە برهانند.
صرف نظر از وضعیت داخلی کشور وضعیت منطقە نیز در راستای منافع جمهوری اسلامی نیست. در عراق اعتراضات بە فساد، بیکاری و در عین حال اعتراض بە حضور حشد شعبی و دخالتهای جمهوری اسلامی در امور داخلی این کشور ادامە دارد. در اعتراضات لبنان نیز نوک پیکان آن حزب اللە و نقش مخرب جمهوری اسلامی را نشانە رفتە، و با این روند بە نظر میرسد محور مقاومت رژیم دچار مشکلات عمیقی گشتە است. بە همین دلیل در صورت تداوم اعتراضات در این سە کشور، بعید نیست کە محور یاد شدە علیرغم تمام نیرو و توان خود در مقابل خواست و ارادەی عمومی مردم تسلیم شود.
سئوال این است کە جمهوری اسلامی ایران کە از یک سو با افزایش میزان ذخیرەی آب سنگین، یک قدم دیگر نیز از توافقنامەی موسوم بە برجام فاصلە گرفتە و بە همین دلیل متوجە فشار بینالمللی بیشتری شدە، یا در حالی کە با عدم امضای FATF دچار مشکلات بیشتری گشتە است؛ چە چیز باعث شد کە قیمت بنزین –بە عنوان کالایی اساسی و تأثیرگذار بر نرخ بیشتر کالاهای مورد نیاز- را نە دو برابر بلکە سە برابر افزایش دهد؟ بدون شک نتیجەی درماندگی و سقوط اقتصادی بە دلیل اعمال تحریم و فشارهای سنگین آمریکا علیە این کشور است.
اما از دیگر سو، درد مردم گران شدن قیمت بنزین نیست، بلکە بە جان آمدن از رژیمی است کە بەجز بحران و درماندگی ارمغان دیگری برای آنان نداشتە است. این بە خیابان آمدنها بانگ آزادیهاییست کە رژیم خفە کردە، فریاد حقوقیست کە از آنان سلب شدە و اعتراض بە دزدی و فساد و سیاستهای آشوبگرایانەی آن در منطقە است؛ کە در نتیجەی آن مردم دچار بیکاری، فقر، گرانی، فلاکت و دهها بحران دیگر گشتەاند. مردمی کە کرامت و ارزشهایشان زیر پا گذاشتە شدە و هنگامی کە صدای اعتراضش را بلند میکنند با عناوینی چون اغتشاشگر و اراذل روبەرو میشوند. مردمی کە دیگر حاضر نیستند تقاص یاغیگریهای رژیم در منطقە و جهان را پس بدهند، همان مردمی کە دیگر نمیخواهند هزینەی حمایت رژیم از تروریسم و شرارت، از جیب آنان پرداخت شود، مردمی کە از فساد سیستماتیک حاکمیت و بە تاراج بردن سامان مملکت از نفس افتادەاند و کارد بە استخوانشان رسیدە؛ و میگویند چرا جبران کسری بودجە –بنا بر اعلام روحانی جمهوری اسلامی با کسری ٤٥٠ هزار میلیارد تومانی بودجە روبەرو است- و همچنین برنامەهای نظامی و ایدئولوژیک رژیم بر عهدەی آنان باشد.
بە همین دلیل ویژگی تظاهرات این بار با اعتراضات سراسری دیماه ٩٦ بعید و در عین حال متفاوت بە نظر میرسد، و مردم بە این زودی خیابانها را ترک نمیکنند. بیدلیل نیست کە رژیم مدارس را تعطیل، مسابقات ورزشی را لغو و اینترنت را قطع کردە؛ اما خیابانها را از افراد تا بن دندان مسلح جهت سرکوب پر کردە است.
سرکوب این بار اعتراضات آشکارا تعبیر از ترس و نگرانی عمیق حکومت است، ترس از آنکە کنترل اوضاع از دستشان خارج شود؛ بە همین دلیل در این راستا ریز و درشت حاکمیت (خامنەای، سپاه پاسداران، دولت، نیروهای مسلح، قوەی قضائیە، شورای عالی امنیت ملی و …) در جبهەی سرکوب و کشتار مردم قرار گرفتەاند. و این نشانگر این است کە این حجم از سرکوب نە صرفأ در ارتباط با مسائل امنیتی و در جهت تداوم رژیم، بلکە در سرکوب ابتداییترین حقوق انسانی مردم ایران نیز همچون تأمین معیشت بە اجرا در میآید؛ نمیتوان در بین اصولگرا و اصلاحطلب تفاوتی قائل شد و همچنانکە “پەشێو” [شاعر معاصر کورد] میگوید: “… هر دویشان لبەی تیز یک قیچیاند …”
در کوردستان اما شرایط بە گونەای دیگر است. اگر دو ماه پیش جاوید رحمان، گزارشگر سازمان ملل متحد در امور حقوق بشری ایران اعلام کردە بود کە بیش از نیمی از زندانیان سیاسی در زندانهای ایران را کوردها تشکیل میدهند و تقریبأ کلیەی اعدامهای سیاسی نیز در مورد زندانیان سیاسی کورد اجرا میشود؛ در خلال چند روز گذشتە نیز چنانچە دیدیم بیشتر جنایتها از کشتار و سرکوب و بازداشت در کوردستان اتفاق افتاد. کە خود نشانگر این است، کوردستان هموارە از دیدگاه رژیم منطقەای متفاوت محسوب میشود و ترس رژیم از فعالیتها و تحولات سیاسی و اعتراضی مردم کوردستان بیش از هر جای دیگری در ایران است، همچنین رژیم در کوردستان در رابطە با سرکوب از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند؛ همچنانکە در تمام طول مدت حاکمیت خود این سیاست را پیش در پیش گرفتە است. این ترس بیجا نیست، رژیم بە خوبی میداند کە جنبش کورد با اندوختەی غنیای کە از مبارزات حقطلبانە و هویتخواهانە علیە جمهوری اسلامی دارد؛ در صورت هر گونە تغییر نقش پیشرو و مؤثر را در معادلات ایفا میکند.
اما افق این رویدادها کدامند؟ مدتهاست کە حزب دمکرات کوردستان اعلام کردە این رژیم فاقد مشروعیت مردمیست و بر خلاف آن گونە کە نشان میدهد استقرار داخلی آن نە بە واسطەی مشروعیت مردمی بلکە کاملأ برعکس و تنها بە وسیلەی نهادهای سرکوبگر ماندگار بودە است. بە همین دلیل دفاع از مردم ایران و مطالبات مشروعشان وظیفەی کلیەی کشورها و مجامع بینالمللی است، جمهوری اسلامی ایران نمیتواند شریک مطمئنی برای سایر کشورها باشد، و دفاع از مردم ایران معطوف بە دمکراسی و حقوق بشر و تمامی ارزشهای انسانیای است کە مورد قبول کشورهای اروپایی و آمریکا و همچنین نیروهای سیاسی بینالمللی است؛ و آنان کە حامی این ارزشهای انسانی هستند در برابر این شرایط سکوت نخواهند کرد. آنچە در ایران در جریان است بایستی در سازمانهای جهانی همچون شورای امنیت مورد بحث قرار بگیرد و این اجازە بە جمهوری اسلامی دادە نشود کە چنین بدون ترس و واهمە مردم جان بە لب رسیدەای کە حقوقشان ضایع گردیدە را بە خاک و خون بکشاند.
فاز جدید حقخواهی مردم ایران از ٢٤م آبانماه آغاز شدە است. ایران و مردم این کشور بە شرایط قبل از این تاریخ بر نخواهند گشت، بە همین دلیل همزمان با فشارهای بینالمللی، آنچە بیش از هر زمان لازم بە نظر میرسد انسجام سیاسی نیروهای موجود است تا بتوانند فرمی از رهبری اعتراضات را تشکیل دادە و کنترل رخدادها را در دست بگیرند.